شوهران بی احساس و سخت کوش:
برای این شوهران زندگی یعنی کار، کار یعنی زندگی و اینها همه یعنی پول. این شوهران خلاء وجودی خود را فقط با پول و کار پر می کنند. به بهانه های مختلف مثل داشتن و ...، اکثر اوقات خود را از صبح تا آخر شب و حتی تعطیلات، به دنبال کار هستند و گاهی بهانه های انسان دوستانه و خدمت به خلق را پیش می کشند. اینها از منزل ، همسر و فرزندان خود، ابتدا به صورت فیزیکی دور می شوند و کم کم از نظر احساسی و عاطفی و ذهنی فاصله می گیرند . این آقـایان به همه مردم خدمـت می رسانند و با آنها هستند به غیر از همسر و خانواده.
مردان دیگری را نیز می توان در این طبقه قرار داد. آنهایی که شاید این همه مشغله نداشته یا از محیط خانواده دور نیستند، ولی از نظر عاطفی ، احساسی و ذهنی فاصله زیادی از جو خانواده پیدا کرده اند. آنها هم احساسی ، همدلی ، همدردی با همسر را نیاموخته اند.
حرف زدن برای آنها سخت تر از بلند کردن خودرو توسط قویترین مردان است.
وقتی آنها یک جمله 3 کلمه ای به زبان می آورند، همسر آنها، به شدت ذوق زده شده و آن روز را در همه سال جشن می گیرند . اگر خانمشان با آنها صحبت کند، در حال دیدن تلویزیون هستند، یا در حال تعمیر وسایل منزل می باشند، و حتی زحمت تغییر جهت نگاهشان را به طرف خانمشان ، نمی کشند. گوش شنیدن ندارند، و این کار هم برای آنها مثل شکافتن اتم و آزاد سازی انرژی هسته ای هست. این مردان مهارت های گوش دادن، مهارتهای ارتباطی، مهارتهای هم حسی را یاد نگرفته اند یا تمرین نکرده اند و یا انگیزه ای برای انجامش ندارند.
برای این آقایان، سخن محبت آمیز و عاشقانه، و نگاه دلبرانه به خانمشان، افسانه ای خیالی و بی فایده است. یک تلفن از محل کار به خانم، یک دسته گل، یک نامه عاشقانه ، و یک همدلی به گاه نگرانی و بیماری؛ از آرزوهای هرگز برآورده نشده همسر این دسته از آقایان است.
سخن محبت آمیز و عاشقانه، و نگاه دلبرانه به همسرشان افسانه ای خیالی و بی فایده است.