به نام خدا
سلام
روزه داران عزیز، روزه هاتون قبول باشه انشاءالله:) .... از خدا میخوام همگی توفیق و توان انجام عبادات رو داشته باشیم.
میریم که داشته باشیم چهاردهمین حکایت گلستان رو
-----------------------------------------------------------------------------
یکی از پادشاهان پیشین در رعایت مملکت سستی کردی و لشکر به سختی داشتی، لاجرم دشمنی صعب روی نهاد همه پشت بدادند
چو دارند گنج از سپاهی دریغ
دریغ آیدش دست بردن به تیغ
یکی را از آنان که غدر [1] کردند با من دَمِ دوستی بود ملامت کردم و گفتم دونست و بی سپاس و سفله [2] و ناحق شناس که به اندک تغیر حال از مخدوم قدیم برگردد و حقوق نعمت سال ها در نوردد، گفت ار به کرم معذور داری شاید که اسبم در ین واقعه بی جو بود و نمد زین به گرو و سلطان که به زر بر سپاهی بخیلی کند با او به جان جوانمردی نتوان کرد.
زر بده مرد سپاهی را تا سر بنهد
و گرش زر ندهی سر بنهد در عالم
اذا شبعَ الکمیُّ یَصولُ بَطشاً
وَ خاوی البطنِ یَبْطِشُ بِالفـَرار ِ [3]
-----------------------------------------------------------------------------
معانی:)
1. مکر و حیله
2. فرومایه
3. چون دلیر و شجاع سیر شد، به سختی و شدّت حمله آرد و شکم خالی و گرسنه در شدّت و سختی فرار کند.
-----------------------------------------------------------------------------
دوستان، من الان تو طرح ضیافتم... یه دوره ی چندهفته ای توی ماه رمضون که در دانشگاه گذرونده میشه و کلاسهای درسی برامون میذارن و 4واحد عمومی پاس میشه.. البته کرسی آزاد اندیشی، پاتوق های شبانه، پخش و نقد فیلم و و و .....:))
التماس دعا، یاعلی