اول از مدیر یا جانشین انجمن می خواهم بحث بنده که تکرار همین بحث است را در این مبحث ادغام کنند.
توهین به امام و پاسخ من :
قد 1/75 لقب : شعبون بی مخ کلاس :دوم راهنمایی
سابقه : چاقو کش ، قاچاق مواد و ...
شعبون بی مخ اومد به عکس امام توهین کرد باور کنید اونقدر داغ کردم که اگه چیزی مثل تفنگی دستم بود کل بی مخش رو نشونه می گرفتم .
رفتم توحس باور کنید همه بچه ها نگام کردند یک رژه رفتم دست انداختم گرد خن شعبون بی مخ زیر پا بهش دادم و افتاد و خلاصه بچه ها کیف کردند یونس صالحی با جسه کوچکش شعبون بی مخ را انداخت خلاصه سراغ مبصر رفتنم و اون سریع بند و بساط رو جمع کرد .
شعبون بی مخ یکمی اصلاح شد من خیلی که نه ولی خوشم میومد ازش ...
یک روز مبصر عوض شد آخ آخ آخ انگار برادر صدام بود ...
با حاج آقا عاشوری صحبت کردم چه کار کنم گفت جلوش بایست ...
آقا من جو گیر شدم رفتم کلاس دوسبار اومد منو بزنه بلند شدم به بچه ها گفتم خاک بر سرتون ترسوها از این می ترسین همه زدن زیر خنده وقتی برگشتم دیدم میزو بلند کرد و منم باش بلند شدم خلاصه بد جور کتک خوردم ...
اما فایده نداشت بدبخت باقی بچه ها هر روز باید با صورت کبود و کمر کوبیده شده برن خانه ...
با شعبون بی مخ جلسه ای گرفتم و گفتم یالله باید با سعید دعوا کنی ؟!
خلاصه شعبون بی مخ چنان سعید رو زد که دیگه جرات مبصری نداشت
اینم خاطره ای بود ... به زبون اون موقع گفتم .