درود...
دوستان.حتما می دونید كه برای اثبات یك مطلب نمیشه از خود اون مطلب استفاده كرد. بنا براین شما برای اثبات حقانیت اسلام نمی تونید آیه و حدیث و این جور چیزها بیاورید. سعی كنید جواب من رو فقط با عقل و برهان بدید. فرض كنید من اصلا قرآن و احادیث رو قبول ندارم. بحث من فراتر از اسلام و حتی فراتر از دین هست. پس چند دقیقه اطلاعات اسلامی و تعصب و تحجرتون رو كنار بذارید و فقط از قدرت استدلال خودتون استفاده كنید. دوست ندارم مثل دفعه ی قبل كه چنین بحثی رو در تبیان مطرح كردم یه سری افراد كه فقط برای سرگرمی به این سایت می آیند جواب ها و حرف های نسنجیده و بیهوده بزنند. ممنونم.
من خیلی وقته كه راجع به یه موضوع شدیدا فكر می كنم. و اون اینه كه حقیقت زندگی چیه؟ راه های پیش روی انسان چی هستند؟و به سری نتایج رسیده ام. پیشنهاد می كنم تا با یك جا مشكل پیدا كردید بحث رو رها نكنید و حتما تا آخر اون رو بخونید و بعد اگه مشكلی بوددر تاپیك بیان كنید.
اول باید چندتا چیز رو براتون تعریف كنم:
1-عشق: عشق
یعنی از خود بیخود شدن. وقتی كه من نوعی عاشق می شوم ، دیگر چیزی جز رضایت
معشوقم را نمی بینم و سعی می كنم تمام هستی حتی خدا را در خدمت معشوق خودم
درآورم.و حاضرم برای یك لحظه رضایت معشوقم جان و حتی هستی خود را با شور و
شوق هدیه كنم.یعنی آدم عاشق حتی خودش را هم نمی بیند و برای آن آدم خوب و
بد این گونه تعریف می شود:((هرچه برای معشوق خوب باشد و موجب رضایت او
شود،مطلقا خوب است و هرچه برای معشوق بد باشد و باعث ناراحتی و آزار او
شود، مطلقا بد است .))
می بینیم كه
حتی آدم عاشق، دیدگاه خود را نیز گم می كند و از دست می دهد.و خلاصه این
كه(( آدم عاشق، چیزی نمی بیند جز رضایت و خشنودی معشوق.))
انسان عاشق در زندگی هدفی دارد كه آن هدف پابرجا است. و آن رضایت معشوق است.
2-شهوت:
شهوت یعنی خود محوری. وقتی می گوییم شهوت ، منظور ما تنها شهوت جنسی نیست
بلكه شهوت یعنی ((خودمحوری)) اعم از مسائل مالی ، عاطفی ، علمی ،جسمی ،
جنسی و... یعنی اینكه بخواهیم تمام هستی حتی خدا را به خدمت خود درآوریم.
برای انسان شهوتران خوب و بد این گونه تعریف می شود:((هر چیزی كه باعث
رضایت و خشنودی من شود ، مطلقا خوب است و هر چیزی كه باعث ناراحتی و آزار
من شود ، مطلقا بد است.))
خلاصه این كه ((آدم شهوتران چیزی نمی بیند جز رضایت خودش))
انسان شهوتران در زندگی هدفی دارد كه آن هدف پابرجا است. و آن رضایت خود است.
3- غفلت:
فهمیدیم كه هم آدم عاشق در زندگی هدف دارد و هم آدم شهوتران . یعنی رابطه
ی دوشرطی به طوری كه ((هر كس عاشق یا شهوتران باشد هدفی پابرجا دارد و هر كس هدفی پابرجا دارد، یاعاشق است و یا شهوتران.)) حالا هركس در زندگی هدفی پابرجا نداشته
باشد، می شود غافل. یعنی آدمی كه نه عاشق باشد و نه شهوتران، دچار غفلت
شده است.و اما در مورد خوب و بد برای این آدم: باید بگم كه برای كشتی بی
مقصد، باد موافق یا مخالف معنی ندارد
این از تعاریف اولیه ... حالا بریم سراغ بحث اصلی:
راه های پیش روی انسان
اول بگم كه منظورم از هدف " پابرجا" كه این قدر روش تاكید می كنم چیه .
ببینید ؛ هدف پابرجا یعنی هدفی كه شما می خواهید به هر قیمتی كه شده-تا كید می كنم به هر قیمتی كه شده-
به اون برسید. مثلا شما حاضرید برای این كه به هدفتون برسید،تمام انسان ها
رو یكشید و یا حاضرید به خاطر اون دور كره ی زمین را پیاده چهار هزار و
هشتصد و بیست و هفت بار با زبون تمیز كنید و یا حاضرید برای تحقق هدفتون
تمام هستی خود و خانواده تون رو بدید. این هدف یك هدف پابرجاست. اما مثلا
شما یك بار با دوستتون سر نمره كل كل دارید و حاضرید ده ساعت درس بخونید
تا بتونید حتی نیم نمره از اون بالا تر بگیرید.اما دیگه حاضر نیستید در
این راه كشته بشید.پس این یه هدف پابرجا نیست.
به نظر من انسان ها در زندگی دو راه پیش رو دارند:
1- زندگی بی هدف پابرجا :
انسان های غافل در این راه هستند و هر كه در این راه باشد غافل است. این
جور آدم ها الكی دارند برای خودشون می پلكند و نمی خواهند به هیچ كس سود
برسانند. چون اگر می خواستند به خودشون سود برسانند كه می شدند شهوتران و
اگه به یكی دیگه می شدند عاشق.
2- زندگی با
هدف پابرجا:این جور آدم ها می خواهند یا به خودشون سود برسونند یا به یكی
دیگه خلاصه این كه ((هر كس عاشق یا شهوتران باشد هدفی پابرجا دارد و هر كس هدفی پابرجا دارد، یاعاشق است و یا شهوتران.))
فكر می كنم
تا همین جا كافی باشه البته بحث ما همچنان ادامه داره و به این جا می ره
كه دین چیه و خوبه یا بده و خوب و بد یعنی چی و آیا مطلق اند؟ حتما این
بحث رو دنبال كنید.
_این قسمت اول حرف های من بود . با هر جاش كه مشكل دارید بگید. اگه مشكلی نیست بازهم بگید تا بریم سراغ بخش بعدی حرف های من.