• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن ادب و هنر > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
ادب و هنر (بازدید: 6531)
شنبه 8/4/1387 - 10:27 -0 تشکر 45605

شنبه 8/4/1387 - 10:35 - 0 تشکر 45606

مصاحبه ی glassyguards.com با کمی تلخیص

خانم لاری پور جریان  این مافیای ترانه چیست ؟
عده ای فكر می كنند ، افشین یدالهی و نیلوفر لاری پور مافیایی دارند كه نمی گذارند باقی ترانه سراها به فعالیت بپردازند ، اما شما تعداد آثاری كه از ترانه سراهای دیگر در بازار هست را بررسی كنید و بعد تعداد ترانه های ما را . آن وقت به نتیجه می رسید . من فكر می كنم هر كس به میزان تلاشی كه می كند نتیجه می گیرد . من وقتی می بینم كه افشین یدالهی ترانه هایش در سریال های مختلف خوانده می شود خیلی خوشحال میشوم . گرچه بعضی اوقات دوست داشتم آن ترانه را من می گفتم! ترانه هایتان تا حدود زیادی متاثر از فضاهای كلاسیك است و البته ساده. فكر نمی كنید می توانستید ترانه های اجتماعی و خاص هم داشته باشید ؟
من ترانه های اجتماعی و خاص هم دارم اما وارد بازار نشده اند و شما مرا با ترانه هایی می شناسید كه از من اجرا شده است . چرا با لوس آنجلس كار نكردید ؟ وقتی آهنگ ساز های همكار شما آنطرف بودند و همین طور خواننده های لس انجلسی مشتاق بودند ترانه های شما را بخوانند ؟
ادلیل اصلی كار نكردن من با خواننده های آن طرف این بود كه هیچ تسلطی بر روی موزیك ها نداشتم و نمی دانستم بر سر ترانه هایم چه می آید . نمی خواستم كه ترانه هایم به واسطه  كلیپ های آن چنانی مطرح شود . و رفتار غیر حرفه ای بعضی از ترانه سرا ها در این مسائل دخیل بود . نیلوفر لاری پور را همیشه با شادمهر شناخته اند و می گویند كه اگر شادمهری نبود لاری پوری هم نبود! نظر شما چیست ؟ببینید، من همیشه عنوان کردم که یکی از شانس های مسیر هنریم، آشنایی و همکاری با شادمهر عقیلی بوده. اینکه شما بتونید در اولین آلبوم در کنار موزیسینی قرار بگیرید که کارش رو بلده ، مزیت بزرگیه که در نهایت هم به تولید آلبوم مسافر منجر شد، که همانطور که می دانی با استقبال زیادی مواجه شد.  عده ای معتقدند که شادمهر به این علت با ترانه سرایان بزرگ کار نمی کند، چون دوست ندارد زیر سایه آنها قرار بگیرد. به نظر من شادمهرم یه موزیسینه مثل بقیه، که دلش می خواد ترانه خوب داشته باشد و دارای حق طبیعی برای انتخاب ترانه هایش است .خواهش می کنم که از او یه هیولا نسازیم. نداشتم .
مشکل شما با مهرداد نصرتی چیست؟
من به مهرداد نصرتی می گویم كه آهنگ باید شنیده شود ، اما او مشتاق است ملودی ها را در آرشیوش قرار دهد . و از بیست ترك آماده شده در این چند سال فقط "راز" به گوش مردم رسید . مشكل من با مهرداد نصرتی این است.
چه ترانه ی ماندگاری هم بود.
ناصر خیلی خوب آن ترانه را خواند ، و خیلی متاسفم كه جایش در بین ما خالیست
.

شما خواننده ها را زیاد اذیت می كنید ؟
من به خیلی از خواننده ها ی جوان شعر داده ام و با خواننده ای كه شرایط حرفه ای را درك كند همكاری می كنم ، و از این طریق رسماً اعلام میكنم خواننده ای كه خیلی از مسائل را رعایت نكند و وقت و بی وقت مزاحم شوند همكاری نمی كنم . من آدم صمیمی هستم اما در جایش.
با ملودی محودی زیاد كار می كنید ، فكر نمی كنید آهنگساز های بهتر از او در حال حاضر اطراف شما باشند ؟
او تنها زن آهنگساز است ، و من با او راحتم و ضمن اینكه باید او را معرفی كرد . ما كه زن هستیم میدانیم ارزش یك آهنگ ساز زن چقدر مهم و تاثیر گذار است ، اتفاقا شعر را هم خوب می شناسد و ترانه های خوبی هم دارد . ممنونم بابت وقتی که به ما دادید.من هم ممنونم و برای همگی آرزوی موفقیت میکنم.

شنبه 8/4/1387 - 11:44 - 0 تشکر 45613

مصاحبه ی arooz.com با کمی تلخیص
اگر بخواهید ترانه را تعریف کنید چه می گویید ، ترانه خوب چه ترانه‌ایست ، آیا لزوما باید با شعر ارتباط داشته باشد ؟خیلی‌ها می گویند ترانه نباید شعر باشد . ولی به نظر من اولین فاکتور ترانه شعریت آن است . به این ترتیب که یک ترانه سرا ابتدا باید یک شاعر باشد . البته ترانه در عین حال که باید از فاکتورهای شعری برخوردار باشد باید برای عامه‌ی مردم هم قابل فهم باشد . و هر شخصی که آن را می شنود باید با توجه به فهم و سواد و موقعیت فرهنگی و اجتماعی خود بتواند با آن ارتباط برقرار کندمضافا بر اینکه باید این قابلیت را داشته باشد که روی موسیقی بنشیند و قابلیت خواندن داشته باشد و دچار سکته و نقصهای زبانی نباشد و بتواند زمزمه شود و قابل حفظ شدن باشد. یعنی ترانه‌ای موفق است که وقتی آن را چند بار شنیدیم آن را به خاطر بسپاریم .- وضعیت ترانه را در شبکه‌های ماهواره‌ای و بازار موسیقی پاپ ایران چگونه می بینید ؟متاسفانه در آنجا کارها بدون اعمال نظر و فیلتر مناسب پخش می شود چرا که هر کس پول بدهد کارش را پخش می کنند . اما اگر کارهای خوب و بد در کنار هم پخش شوند شنونده قدرت انتخاب خواهد داشت . شبیه شبکه‌های برخی از کشورهای همجوار البته این طبیعیست ، وقتی هر کس حاضر می‌شود ، با هر قیمتی ترانه‌اش را بفروشد و با هر خواننده‌ای کار کند ، این وضعیت به وجود می‌آید . البته در این میان ترانه‌سرهایی مانند دکتر افشین یدالهی و فرزاد حسنی حاضر نیستند با هر خواننده‌ای کار کنند و این شیوه‌ی درست ترانه سرایسیت . شما در خلال صحبتهایتان به سوالهای بعدی من هم جواب می دهید .شاید به خاطر این باشد که خودم هم کار مصاحبه انجام داده‌ام .- آیا با این موضوع موافقید که بسیاری از ترانه‌سراهای ما در حال حاضر از روی دست ترانه‌سرایان بزرگ ما در گذشته ترانه می نویسند ؟به اعتقاد من ترانه شبیه غزل یک قالب است ، آیا می شود گفت حسین منزوی به شیوه‌ی مولانا و یا محمد علی بهمنی شبیه حافظ شعر می‌گوید ؟- آیا حتی تاثیر هم نمی‌پذیرند ؟البته این به خاطر این است که فاصله‌ی زمانی ما با آن ترانه‌ها زیاد نیست . ترانه سرایانی مثل محمد علی بهمنی و شیبانی فاصله‌ی زیادی با ما ندارند و شاید یکی از دلایل تاثیر آنها بر ترانه‌ی ایران همین باشد .من معتقدم شاعر خوب زبان خاص خودش را دارد با این توضیح که نسل ترانه‌سراهای ما عموما جوان هستند ، و در موحله‌ی آزمون و خطا و باید به شیوه‌ی گذشته ترانه بگویند تا زبان خاص خودشان را پیدا کنند . زیرا زبان چیزی نیست که بدون تجربه به آن برسیم .مثال بارز این حرف فروغ فرخزاد است ، شعرهای دوران 20 سالگی او را در کنار مجموعه‌ی تولدی دیگر بگذارید که در 33 سالگی نوشت .البته این نکته را نمی شود کتمان کرد که بسیاری از ترانه‌سراهای ما سواد ادبی مناسبی ندارند و این شاید به خاطر بازار موسیقی و ترانه‌ی پاپ باشد . وقتی ترانه‌سرای جوان ترانه‌اش را به مبلغ 500 هزار تومان می فروشد ( که به میزان فروش یک مجموعه‌ی غزل یا سپید است ) و با یک ترانه یا چند ترانه نامش را در کنار افراد مشهور می بیند دیگر رغبتی به مطالعه‌ی بیشتر در زمینه‌ی شعر نمی کند متاسفانه بسیاری از ترانه‌سراهای ما اصلا شعر کلاسیک ندارند . مگر می‌شود نقاشی که نقاشی مدرن می کند هیچ اطلاعی از نقاشی کلاسیک نداشته باشد ؟- تاثیر ترانه‌سراها در وضع موجود ترانه‌ی ایران بیشتر است یا آهنگسازها ؟به اعتقاد من هر دوی آنها دخیلند ، آهنگساز ه ، تنظیم کننده همه می توانند کار را نابود یا موفق کنند . دقیقا شبیه یک فیلم سینمایی یا شبیه یک بازی فوتبال که باید ، بازیکن ، تاکتیک و امکانات مالی داشته باشد .همانطور که می‌دانید ما هر جا یک ترانه‌سرای موفق و خوب می‌بینیم در کنار یک آهنگساز خوب است و اگر او در کنار یک آهنگساز متوسط قرار می‌گرفت اصلا کارش شنیده نمی‌شد .بدین ترتیب عمده‌ی کار ترانه به عهده‌ی ملودی‌ساز آن است ما متاسفانه در ایران ملودی‌ساز خوب زیاد نداریم . شاید به تعداد انگشتان دست . شاید باور نکنید اما من خودم 60٪ کارهایی را که از من وارد بازار شده حتی یک بار هم گوش نداده‌ام ، چرا که می دانستم ، موسیقی ضعیف چه به روز ترانه آورده است . اما نمونه‌ای خیلی خوب را برایتان از ملودی مثال می‌زنم ، شما اذان را به خاطر بیاورید ، لغات و کلمات اذان در طول تاریخ هیچ فرقی نکرده است ، ولی چرا همه ما دم غروب می‌گردیم دنبال شبکه‌ای که اذان موذن‌زاده اردبیلی را پخش می کند ؟ جواب من این است که ملودی خوبی و صدای خوبی روی آن است . پس نقطه ضعف ما آهنگ گذاری و ریتمی است که روی کار می گذاریم .- در مورد قرآن چطور ؟من از شما می پرسم چرا شهریار پرهیزکار استاد ترتیل خوانی در قرآن است ؟ مگر دیگران ترتیل نمی‌خوانند ؟ چرا صدای عبدالباسط را به عنوان قرائتهای خوب گوش می کنیم ؟ چون موسیقی مناسبتری با کلمات قرآن را انتخاب می‌کنند . ما خیلی از کلمات قرآن را نمی‌فهمیم ، اما این موسیقی به ما کمک می کند که از آن لذت ببریم و به آن گوش بدهیم . پس شعر خوب را آهنگ ساز بد می‌تواند نابود کند .- ترانه‌هایی که در کاستها شنیده می‌شود آیا تمام توان و استعداد ترانه‌ی ایران است ؟- خودتان هم در ترانه‌ و خانه ترانه هستید و دیده‌اید که خیلی از ترانه‌سراها و شاعران را در جلسات ترانه می‌بینیم که تنها به دلیل اینکه ارتباط زیادی با مراکز موسیقی پاپ و آهنگسازها و خواننده‌ها ندارند اشعارشان را در بازار نمی‌بینیم . البته این در حالی ست که آنها خیلی بهتر از بسیاری از ترانه‌سراهایی که اسمشان را می‌شنویم شعر را می‌فهمند ، جوانهایی مثل زهرا عامری ، امرحسین مساح ، مهتا پناهی ، امیر پیرنهان ، مومنه یوسفی ، مونا برزویی و مسعود امامی از این دسته از جوانها هستند .این وضعیت مشابه در مطبوعات نیز وجود دارد .- - نظر شما در مورد ترانه‌های منفی و خشن چیست ؟به اعتقاد من ترانه چه خشن باشد و چه منفی ، راک باشد یا رپ اگر کار خوبی باشد خوب است و اگر بد باشد بد است . در این میان کسی که اسیر فضا و جو شود مسلما کار خوبی از او نمی بینیم . او می‌بیند که ترانه‌های خشن بازار خوبی دارند ، او فکر می کند که به خاطر خشونت است که موفق شده است ، غافل از اینکه در آنجا اتفاقهای دیگری نیز افتاده .ما در ادبیات کلاسیک هم نمونه‌هایی داریم ، مثلا شهریار می گوید :برو ای ترک که ترک تو ستمگر کردمحیف از آن عمر که در پای تو من سر کردمالبته متاسفانه تقاضا نیز برای چنین ترانه‌هایی زیاد شده است ، نمی‌دانم چرا مردم ما این ترانه‌ها را دوست دارند . آیا تمام آنها از عشق سرخورده شده‌اند ؟ یا مسائل اقتصادی باعث این وضعیت است ؟ اگر در شعرهای خارجی این را می‌بینیم ، آن ربط دارد به فرهنگ خودشان و به ما ربطی ندارد .شاعر نباید در خدمت این شیوه و این کلمات باشد ، بلکه این شیوه از ترانه باید در خدمت شعر باشد ، و آن ربط دارد به قدرت شاعر . اگر شاعر بیاید به تصاویر خشن در اجتماع مثل گرانی و مشکلات اقتصادی حس شاعرانه بدهد ، آنوقت کار مهمی کرده ، نه اینکه بیاید به آن دامن بزند . مسلما وقتی در خیابان دو موتوری با هم تصادف می‌کنند و به هم بد و بیراه می‌گویند شعر نیست . خیلی از بحث خارج شدیم ؟! نه فکر نمی کنم اما با یک سوال دیگر می‌شود از بحث خارج شد ، آن سوال این است که آیا ترانه لزوما باید با موسیقی تلفیق شود ؟ ترانه باید خاصیت زمزمه شدن داشته باشد . چه لالایی مادرانه باشد چه ترانه‌های روی موزیک ، یا دوره‌گردی که با یک جمله شما را از داخل خانه به کوچه می‌کشد و بهترین آلبومهای موسیقی شاید چنین تاثیری نداشته باشند و این به خاطر آهنگ است که آن کلام دارد . - رابطه شما با موسیقی چطور است ؟ من خودم به شخصه سازی نمی زنم ، اما ارتباط حسی فوق‌العاده‌ای با موسیقی دارم . به طوری که در تنظیم‌ها ، در کارهای خیلی از دوستان وارد می شوم و نظر می‌دهم و آنها می‌پذیرند . من اگر یک ملودی را سالها قبل هم شنیده باشم می‌توانم به خاطر بیاورم . بارها شده بود که یک آهنگ‌ساز به من زنگ می‌زد و می‌پرسید سالها قبل که ملودی روی شعرت گذاشتی قرار است اجرا شود ، آیا آن ملودی را به خاطر می‌اوری ؟ و من برای آنها زمزمه می‌کردم .جالب اینجاست که من خیلی از ترانه‌هایم را روی ملودی‌های ذهنی خودم می‌گویم و آن را با آهنگ‌سازها در میان می‌گذارم . به طور مثال من در حال حاضر آلبومی را کار می‌کنم ، به این ترتیب که آلبوم زیر نظر من است . و من در این آلبوم شعرهایی را که خیلی دوست می‌دارم و ملودی‌های ذهنی خودم را اعمال می‌کنم . در زمینه‌ی تنظیم این کار ، خانم ملودی محمودی فعالیت می‌کند ، که چون زن است ، خیلی راحت‌تر باهم کار می‌کنیم و میثم حسین زاده آن را می‌خواند .در آلبوم مثلث علی لهراسبی که تازه وارد بازار شده هم با خانم محمودی کار کردم و راحت بودم . - نیلوفر لاری پور بیرون از حیطه ترانه‌سرایی چه فعالیت‌هایی می کند ؟تمام تلاشم این است که خیلی عادی زندگی کنم . در زندگی عادی سعی می‌کنم ، نه رمانتیک باشم و نه روشن فکر . تلویزیون و سریالهای تلویزیون را شبیه مردم عادی دنبال می‌کنم . با دوستانم کافی‌شاپ و با خانواده به میهمانی می‌روم ، کتاب می‌خوانم و در مجلات قلم می‌زنم .من خیلی خوشحالم که با همین رندگی عادی ترانه‌ای مانند پر پرواز ( یه پنجره با یه قفس ) را سروده‌ام که در حافظه مردم ماندگار است .- آینده هنر و شعر و ترانه را در ایران چگونه می‌بینید ؟عناصر زیادی هستند که در شعر و موسیقی و سینما آینده را می‌سازند من یک بار به شادمهر عقیلی هم گفتم که اگر او در آن تاریخ با آن ترانه‌ها و آن موسیقی اثری را ارائه نمی‌داد آیا اینقدر موفق می شد ؟ آیا اگر چند سال بعد آن آلبوم را ادامه می‌داد این بازده را داشت ؟ پس عناصر زیادی در پیشرفت هنر دخیلند . -شنیده‌ایم شادمهر پول ترانه‌های شما را نداده ، آیا حقیقت دارد ؟شادمهر آن زمان که در ایران بود چند ترانه از من گرفت تا آهنگ‌سازی کند . و پول هیچ کدام را نداد . و وقتی از ایران رفت و آن را بدون اجازه من و بدون اطلاع من اجرا کرد تماس گرفت و گفت مبلغی را در ازای ترانه‌ها می‌دهد و هنوز نداده است .این ضعیت مشابه برای فرزاد حسنی و مونا برزویی م پیش آمده است و من از این طریق اعلام می کنم که هیچ آگاهی از چگونگی اجرای این ترانه‌ها در خارج از کشو نداشته‌ام .- حرف آخر ؟حرف آخر من این است که خواننده‌ها و آهنگسازها و ترانه‌سراها و شعرا سعی کنند که با تمام استعدادشان آثار قدرتمندی خلق کنند و سعی کنند بیشتر از اینکه به پول و بیزینس فکر کنند ، به هنر هم فکر کنند . چرا که چند سال دیگر ، فقط همین کارها از ما باقی می‌ماند .و اما ترانه :این ترانه را که مدتها پیش از من در مجله‌ها چاپ شده بود آقایی به نام ( کیا ) اجرا کرده است که من هیچ آگاهی از آن نداشته‌ام و این شعر را به بدترین شکل و بدترین نوع کلیپ و مستهجن‌ترین نوع کلیپ وارد بازار کرده‌اند و نام من چند بار در آن کلیپ پخش می‌شود و باید بگویم که هیچ اطلاعی از آن نداشته‌ام . در از شما و دست اندرکاران سایت ( عروض ) نیز تشکر می‌کنم .
هزارو یکشب من..................... پر از صدای تو بود.................... گریه هر شب من.................... فقط برای تو بود............. ====================
هوای گریه دارم...................... تو این شب بی پناه................. دنبال تو میگردم...................... دنبال یه تکیه گاه.................... دنبال اون دلی که................... تنهایی رو میشناسه................ دستای عاشق من.................. لبریز التماسه.............
من از تبار غربتم.................... از آرزو های محال................. قصه ما تموم شده.................. با یه علامت سوال؟.............
منمو یه آسمونه بی دریغ....... منمو یه کور راه ناگزیر............... ای ستاره ی شبای مشرقی.......... پر پرواز منو ازم نگییر.
یا حق

شنبه 8/4/1387 - 12:7 - 0 تشکر 45619

ممنون عسل جان

بحث بسیار مهم و زیبایی را ایجاد کردید.

خوبه که در کنار آشنایی با ترانه سرایان دوستان هم نظراتشون را در مورد وضعیت ترانه ها و از جمله مواردی که در مصاحبه های ثبت شده مطرح شده بیان کنند.

الهی عاقبت بخیر شید

Je suis un etre de dialogue et non point d'affirmation

من گفتگو می کنم ، نه تأیید !  

 

شنبه 8/4/1387 - 18:16 - 0 تشکر 45699

 به نام او

سلام

 شقایق جون

ممنون

که اومدی  منم با نظرت موافقم بهتره همه بیانو نظر بدن به نظر من ترانه توی موسیقی خیلی مهمه

منم سعی میکنم هرچی دارم بذارم  از بقیه بچه ها هم می خوام همکاری کنن وبه من کمک کنن

یا حق

سه شنبه 11/4/1387 - 20:54 - 0 تشکر 46100

      به نام او سلام                  شاهکار بینش پژوه                                           شاهکار بینش پژوه متولد 1351/9/22 ، تهران . شاعر، آهنگساز و مدرس دانشگاه است. وی دارای مدرک لیسانس جغرافیای اقتصادی ، فوق لیسانس جغرافیای اقتصادی و دکترای برنامه ریزی شهریست. با توجه به فعالیت وی در دو زمینه ترانه سرایی و خوانندگی تصمصصم گرفتیم تا در ویژه نامه موسیقی پاپ پیله های شیشه ای به سراغ او رفته و گقتگویی با هم داشته باشیم. آنچه مشاهده می کنید برگرفته از ین دیدار است. مصاحبه ی glassyguards.com

آقای بینش پژوه گفتگوی ما بیشتر در رابطه با وضعیت موسیقی است و ترانه‌ی امروز کشوره.

من کتاب کافه نادری شما را خوانده‌ام و رویکرد شما را در این کتاب همیشه تحسین کرده ام. شما به لایه‌های پنهان جامعه می‌پردازید. اما امروز آیا ترانه و موسیقی ما نیز هم سو با آثار شما حركت می كند؟در پس پشت یك فطرت بیست ساله در موسیقی پاپ بعد از تغییر نظام سیاسی كشور، فی الواقع، نوباوگانی شروع به تجربه ی موسیقی حرفه ای كردند . تحت نظارت شورای نابلد موسیقی كه باخط كش بالای سر خلاقیت موسیقی دانان ایستاده بود و به ناگزیر موسیقی مذهبی به جای موسیقی پاپ ، حضور مخاطبان محترم عرضه شد تا بهانه ای برای موجه كردن داریه و دمبك – كه اساساً حرام بود !- پیدا شود . سیر حرکتی شاهکار بینش‌پژوه در سه آلبوم گذشته به وضوح مشخص است، از بانوی شرقی تا ادبیاتی دیگر. از پاپ به رپ و دوباره پاپ. می‌شود توضیح دهید این فرآیند به چه معنی است؟اگر چه از نقطه نظر دیپلماسی هنری ، تغییر سبك چندان به صلاح نیست اما تنوع طلبی و میل به تجربه ی سبك های گوناگون مرا مجبور به اطاعت می كند اما اگر مقصود نوعی نقد است، توضیحی را ناگزیر میدانم : اساساً نقد هنری در ممالكی كه هنر ، به شدت سانسور می شود از این حیث به حقیقت بر نمی تابد كه آثار واقعی و اصیل هرگز اجازه ی انتشار پیدا نمی كنند تا شما اجازه ی بررسی پیدا كنید . بدین معنی كه بررسی پیمایش و سیر تحول هنر در جهان سوم تقریباً غیر ممكن است چون آثار اصیل در كنج اتاق شعرا ،نویسندگان ، موسیقی دانان و... بایگانی میشود ، خاك می خورد و هرگز مجوز انتشارشان صادر نمی شود و شما تنها به آن دسته از آثار هنرمندان دسترسی پیدا می كنید كه دولت فخیمه اجازه ی انتشار آنها را صادر فرموده است و این بخش شاید تنها 5 درصد از آثار تولید شده در كشور ماست و نودو پنج درصد باقی مانده محكوم به ناشنیده ماندن و نا خواندن است . من با شما موافق نیستم. الآن با توجه به وجود موسیقی زیرزمینی و روزمینی (اینترنتی) دیگر نمی‌شود گفت که محدودیتی وجود دارد.شما می توانید موافق نباشید ، اصولاً برای واقعیت مهم نیست كه ما با آن موافقیم یا نه . موسیقی زیر زمینی اساساً مال آدم های زیر زمینی و نا شناخته است . آرتیست شناخته شده نمی تواند كتمان كند كه فلان اثر را نخوانده است یا ننوشته است یا نكشیده است . صدای آقای فلانی را همه می شناسند من جمله اصحاب سانسور . بنابراین به محض خواندن شعری بالای خط قرمز ، ایشان را به تخت فلك ، به صرفتركه ی گردو فرا خواهند خواند . موضوع بعدی توجه شما نسبت به ادبیات است. صدای شما، شیوه‌ی حرف زدن شما و شخصیت شما به ما می‌گوید ابتدا با یک نویسنده مواجه‌ایم. ادبیات برای شما اهمیت بیشتری دارد یا موسیقی؟شما با آمیزه‌ای از هر دو مواجه‌اید. اما من فکر می‌کنم ادبیات برجسته‌تر است.ادبیات همیشه برجسته‌تر است البته در موسیقی با كلام .و از نگاه من موسیقی با كلام ابزاری است برای تزئین كلام . شما چقدر به تکنیک در ترانه معتقدید. آیا اصولاً به الزامات شعری مثل وزن و قافیه برای ترانه هم معتقدید؟در ادبیات امروز جهان نقش قافیه و وزن کم تر اهمیت دارد. اما مسلماً چگونه گفتن هم مهم است؟بله اما همان طور كه گفتم محتوا مقدم بر قالب است . سؤال من در نهایت این است که مخاطب در ابتدا شما را با چه عنوانی بشناسد ؟ نویسنده، مترجم،‌ خواننده،‌ آهنگساز یا...؟ از هر ظنی كه خود ترجیح می دهد . اصلاً مهم نیست كه اسم من چیست ، آنچه اهمیت دارد این است كه من چه می گویم . اعتقاد شما به سبک در موسیقی چگونه است؟ آیا معتقدید رپ فارسی وجود دارد؟چیزی که در آلبوم اسکناس دیدیم یک رپ فارسی بود؟بله، من رپ فارسی خودم را داشتم و و نوع خواندن من شخصی و مربوط به خود من بود. بله رپ شما یک مقدار مؤدب‌تر است نسبت به رپ‌های دیگر. ببینید اصلاً رپ فارسی نمی‌تواند مؤدب نباشد. چون خواستگاهش فرهنگ ایرانی است . بنابراین شما می‌گویید رپ ایرانی باید اینگونه باشد؟نه، ترجیح می‌دهم رپ ایرانی من اینگونه باشد. در آلبوم بعدی چه فضایی را تجربه می‌کنید؟- شما با استودیو‌های خارجی کار می‌کنید. این آلبوم آخر را در کجا ضبط می‌کنید؟ در بوداپست، آلبوم بعدی یك آلبوم پاپ – كلاسیك است . با اركستر سمفونیك حالا شما برای موسیقی پاپی اهمیت قائل می‌شوید که ماندگار نیست؟پاپ هیچ وقت تمام نمی‌شود. این دوره‌ی موسیقی‌دانان و خواننده های پاپ است که تمام می‌شود. شما از موسیقی پاپ انتظار ماندگاری در ذهن مردم را نداشته باشید. تعریف موسیقی پاپ این است که در آن روز حرف روز را بگوید. اساساً منتقدان موسیقی ما در باب نقد وارد بیراهه شده‌اند. آن هم این است که موسیقی پاپ قبل از انقلاب را مقایسه می‌کنند با موسیقی پاپ بعد از انقلاب. درواقع موسیقی قبل از انقلاب به دلیل فقر موسیقیایی بعد از انقلاب است که ماندگار شد نه غنای خودش. و حرف آخر؟

حرف آخر این كه پشت دریاها شهریست كه به آن می گویند جهان اول و ما تا در گندآب سانسور غوطه وریم تا پشت نهر را هم نخواهیم دید چه رسد پشت دریا ها را !

ادامه دارد.....

سه شنبه 11/4/1387 - 21:0 - 0 تشکر 46102

از زبان خود شاهکار به ادبیات گرایش پیدا کردم و در زمانی که رشته های دیگه رو می خوندم موسیقی رو هم شروع کردم. ساز تخصصی من Drum است و ساز دومم گیتار است.
استاد دانشگاه آزاد هم هستم. چند تا کتاب از من منتشر شده تحت عناوین " دستهایت را دوست می دارم " ، " کافه نادری " ، " ابدیت یک بوسه " ، " بی شعورستان " و چیزهایی که در آتیه خواهد آمد.
اسم "شاهکار" رو روی جلد بعضی از آلبومها خوندین مخصوصا آلبومهای علیرضا عصار و شادمهر عقیلی.شاهکار براشون یا آهنگ ساخته یا شعر گفته.
بعد از سالها (اولین کاستش خیلی سال قبل بیرون آمده بوده ) یک آلبوم چهارآهنگه وارد بازار ایران کرده. آلبومی به اسم "اسکناس" که چهار تا آهنگ بیشتر نداره ولی همین آهنگها هم جای تعجبه که جواز پخش پیدا کرده .
شاهکار: از لحظه ای که ما این آلبوم رو ضبط کردیم تا وقتی که به شکل مجاز آمد بیرون حدود چهار سال طول کشید و خیلی سالهای سختی بود.
بزرگترین مشکل این بود که تو این همه سال در واقع به طور طبیعی خلاقیت می مرد و وضعیت برای شروع کارهای دیگه دشوار بود ... ولی خوب چاره ای نبود جز صبر ...
به هر حال این مقدار صبر کردیم و آمد بیرون و حدود شاید یک سال و نیم پیش کارها از استودیو به سرقت رفت که طبیعی بود برای اینکه کاری که سالها در استودیو بمونه به هر حال درز می کنه.
این کار حدود یک سال و نیم پیش توی بازار زیر زمینی در واقع حضور داشت و احتمالاً از همین طریق در موردش شنیدین و به همین دلیل چون عنوانی نداشت نمی دونستید این کار رو چه کسی گفته و کی خونده. در هر حال این روزها گذشت و حالا این آلبوم در بازار موجود هست.

اگه به شعر های این آهنگها گوش کنین شاخ در میارین. کلمات و اصطلاحاتی تو این آهنگها هست که دست کمی از آهنگهای رپ آمریکائی نداره. کلماتی مثل "عشق لاتی" یا مثلأ "سیگاری" !
دکلمه اول آلبوم هم خیلی توجه رو جلب میکنه
. هر کی این کاستو شنیده خاطرخواه دکلمه اولش شده.
تو بگو ما رو زدی . . . ما م همه جا می گیم آره
خوش دارم خوش باشی تو خیال خامت . . . حالیته؟
اون نگاهت اگه بیسته ما می گیریم بیست و یک
خودمون روی دو می خوابیم ، زیر خالت . . . حالیته؟
همه این حرفا رو گفتم
ولی راستش رو بخوای بدجوری دیوونتم خیلی می خوامت . . . حالیته ؟
شاهکار :کل کاست با این دکلمه شروع میشه و بیت اولش اینه : " یک جورایی نازنین خیلی می خوامت ، حالیته ؟ " که یک در واقع ژانر و سبک لاتی مآب داره و در واقع به عشق از منظر یک چاله میدونی نگاه میکنه که اون هم به هر حال منظریست ... به هر حال این آدمهام وجود دارند و این آدمهام عاشق می شن. ما بخاطر طنز در واقع این سبک رو برای اشعار انتخاب کردیم.
ولی چرا طنز ، برای اینکه یک حس خیلی صمیمی هم توی این سبک "لاتی خیابونی" هست که به هر حال تو هم توی کارهات بهش علاقه داری ، یعنی به شکلهای مختلفی میشه اون حالت خودمونی و بی ریا رو تو اینجور کلام دید ...
-
آره دقیقا من فکر می کنم که معرفتی توی افراد این قشر وجود داره که تو قشر روشن فکر و تحصیل کرده و مرفه نیست.
چرا اسم آلبوم رو " اسکناس " گذاشتی ؟
-
یکی از قطعه ها اسمش هست " اسکناس " و فکر کردیم که این اسم احتمالاً نام متفاوتی خواهد بود. بنابراین انتخابش کردیم.

خوب برای من جالبه که تو خودت از اون قشر به اصطلاح "چاله میدونی" نیستی ولی به زبون اونها شعر می گی !؟
-
ببینید هنوز هم وقتی تحصیل کرده ترین و روشن فکر ترین ایرانی ها ، یک فیلمی از حال و هوای چهل پنجاه سال پیش می بینند که فرض بفرمایید مثلاً آقای " بهروز وثوقی " بازی کردن ، باز یک خون جدیدی در رگهای آدم ها جریان پیدا می کنه و فکر می کنم این در واقع برگشتن به اصالت ما هست ، یعنی هر کدوم از ما حتی اگر پنجاه سال هم در قلب اروپا زندگی کرده باشیم ، باز هم وقتی اون کلمات رو می شنویم فکر می کنم که خوشمون می آید و این در واقع داستانی یا چیزی است که در خون ماست.

شاهکار، تعجب نمی کنی که فقط 20 تا بیت از شعرهای تو حذف شده و کل آلبوم اجازه گرفته که پخش بشه ؟
-
این رو در کمال فروتنی عرض می کنم ... علت این بود که این کار رو من کرده بودم یعنی کسی که 24 سال درس خونده بود و الان استاد دانشگاه است این کار رو کرده نه یک کسی که از یک جایی رد می شده و اومده و Rap خونده ... فکر می کنم بزرگترین و مهمترین علتش این بود که دوستان ما در وزارت ارشاد به این نتیجه رسیدن که پشتش تفکر وجود داره و در واقع جرقه های مطربی در پس داستان نیست !
شاهکار حالا داستان آلبوم " اسکناس بماند . دوست دارم از یک شعری برامون بگی که دو سالیه با ما بوده منظورم شعر " خیالی نیست " هست که " شادمهر عقیلی " خونده ...
-
خوب شادمهر وقتی ایران بود ما خیلی با هم دوست بودیم و اون اساساً تکه کلامش این بود که " خیالی نیست ... " هر اتفاقی که می افتاد یا هر بلایی سرش می آوردن در واقع می گفت " خیالی نیست " ... بعد این " خیالی نیست " مونده بود توی ذهن من و اون رو به صورت شعر در آوردم.
من " خیالی نیست " رو به هوای شادمهر نوشتم که شادمهر بخونه ... اما دو تا دیگه از کارها رو در همون آلبوم " خیالی نیست " شادمهر بدون اجازه من استفاده کرد ... یکیش " باور " بود و یکی دیگه آهنگی بود به اسم "زمستان" که من ساخته بودم و در پس اعتراض من از آلبوم حذفش کرد.و در آلبوم " آدم فروش " هم دو ترانه را بدون اجازه من استفاده کرده. یکی " دل دیوونه " و دومی " تهدید " ...
ولی رو ی جلد اسم تو رو ندیدم !
-
اسم من رو نزده ، به جای اسم من اسم های دیگه ای زده ولی الان تو سایتش که برین این طوری که شنیدم ، اسم من رو زده. منتهی اصلاً مهم نیست که اسم من زده بشه یا نه ، ولی هنرمند ها لزوماً و دقیقاً اونی نیستند که دیده می شوند.
خوب شاهکار جان برگردیم به آلبوم " اسکناس " ... اخیراً یک مقاله از تو در روزنامه
Daily Telegraph
چاپ لندن بود بهمراه عکسی از تو با کت
شلوار و پاپیون و سیگار برگ!!
واقعاً برای خیلی از انگلیسی ها که این روزنامه را
نگاه می کردند و البته خود بنده عجیب بود. شوک شده بودیم که Rap ایرانی اون هم با اون کلام " خیابونی " رو یک مدرس دانشگاه اتو کشیده، خونده !
-
من یک استاد دانشگاه خیلی جوون هستم. من 31 سال بیشتر ندارم و در واقع تو برزخی بین استاد دانشگاه بودن و جوون بودن و شیطوونی کردن و اینجور چیزها موندم .
مجرد هستی یا ازدواج کردی ؟
-
من مجرد هستم.
یک عده خوشحال شدند یک عده غمگین ...
-
اونهایی که غمگین شدن چرا ؟
اون ها پسرها هستند فکر کنم ... !
شاهکار برام از مجموعه شعر " کافه نادری " بگو ؟
-
این دومین مجموعه ای هست که از من بیرون آمده ... اولین کتاب من " دستهایت را دوست می دارم " و این مجموعه اشعار نو و یا سپید من هست. دومی کتابی است تحت عنوان " کافه نادری " که تو بهش اشاره کردی ، این مجموعه ترانه هایی است که من گفتم ، کامل نیست ولی حدود 108 ترانه توی این کتاب وجود داره از من ...
ترانه هایی است که " علیرضا عصار " ، " شادمهر عقیلی " و دیگران از من خوندند. به اضافه چند تا از آهنگ ها و شعرهایی که خودم خوندم. یک کتاب دیگری این روزها در واقع زیر چاپ است با عنوان " ابدیت یک بوسه " که ترجمه یک صد شعر عاشقانه است که ترجمه و بازسرایی کردم.
کتاب بعدی که در مراحل گرفتن مجوز رو در وزارت ارشاد طی می کنه عنوانش است. " بی شعورستان " که در صورتی که مجوز بگیره اون هم چاپ خواهد شد.
میشه یک قطعه از این کتاب شعر " بی شعورستان " رو برای ما بخونی ؟
-
بله. من یک شعری برایتان می خوانم با عنوان " دختر دستفروش " که در واقع یک شعر اجتماعی است ...
در زمستان نیاز دختر دستفروش به تن پنجره ها می کوبد.
آه اما مردم شیشه هاشان بالاست. ...
دختر از پشت چراغ از غم نان به کنار اتوبان آمده است ، او گرسنه است هنوز ، شیشه ها پایین و بوقها در هیجان. دختر دستفروش تن فروش است امروز ...
سالها می گذرد ، دختری فرسوده روی یک نیمکت چوبی سرد کنج تاریک پلی می میرد ... مردمان می گذرند و به هم می گویند که زنی فاحشه بود ...
این کتاب " کافه نادری " دو بخش داره ، یک بخشش در باب اجتماع و سیاست گفته و سروده شده ، و یک بخشش در باب عشق و تنفر ... اون قسمتی که در ارتباط با اجتماع و سیاست است عنوانش هست " کافه نادری " یعنی دفتر دومش و دفتر اول که در ارتباط با عشق و تنفر دارد عنوانش هست " روسبیان باکره " ....

حالا در مورد آلبوم " اسکناس " دوست دارم باز هم صحبت کنیم. آلبومی که من حتی اسم شعر هاش رو نمیدونم چون نسخه کپی اش دست منه. همون طور که خودت گفتی یک سال و نیم پیش از استودیو دزدیده شد و من در حدود یک سال پیش تقریباً شنیدمش. بعضی از آهنگ ها رو که دکلمه هم داشت ... خودت دکلمه کردی نه ؟
-
بله درسته. صدای خودمه.

و 20 بیت از ترانه ها حذف شده ، میشه یکی دو تا از این بیت ها رو بگی که ما بدونیم چه جور بیت هایی بوده ؟
-
من اساساً فکر می کنم به این بخش موضوع میشه نپرداخت برای اینکه حتماً صلاح دونستند که حذفش کردند.

ولی اون اشعاری که حذف شده از نوع عاطفی بوده یا بخاطر لحن خاصش ؟
-
نه هیچکدوم . ببینید نام انبیاء و اولیا در اشعار استفاده شده بوده . به طور مثال من از اسم اصغر استفاده کردم و مثلاً این اسم حضرت علی اصغر بوده و وقتی به ما گفتند که این اسم ها رو بهتره عوض بکنیم ما هم باهاش موافق بودیم برای اینکه مذهب برایمان تقدس داره و ترجیح میدیم که نام های مذهبی رو وارد محاوره نکنیم.

حالا یکی دیگه از آهنگ های تو هست که راجع به دخترها است ، درسته ؟
-
آره. دخترها برای اینکه از خونه هاشون بیرون بیان به خصوص تو شهر ما و به خصوص توی این قسمتی که ما زندگی می کنیم در بالای شهر ، دو ساعت آرایش می کنند برای اینکه بیایند بیرون یک کیلو بادمجون بخرند و مثلاً این خرید خودش یک ربع طول میکشه ولی آرایش 2 ساعت !!!
در واقع ما انتقاد کردیم به این قسمت موضوع، به مصرف گرایی ، به غرب زدگی انتقاد کردیم و اینکه ایرانی که بهتره ایرانی باقی بمونه و آنقدر مسخ فرهنگ فرنگی نشه. برای اینکه ما خودمان هم یک چیزهایی داریم.
البته خودت پاپیون زدی و موقع مصاحبه دو سه بار هم خودت کلمات انگلیسی انداختی ها ! ...
-
آره اصلا تردید نکن. من اول از همه همیشه به خودم خرده می گیرم. همیشه تو شعرهام ، توی کارهام برای اینکه من اگر بتونم اول از خودم انتقاد بکنم ، بعد حق دارم که از دیگران بکنم. و اصلاً زبان نقد وقتی نافذ هست که تو اول به خودت بند کنی.
یک سوالی هم که برای من مطرحه اینه که چطور اسم کوچیکت " شاهکاره " ، من اولین باره که این اسم رو می شنوم!
-
این رو شما بهتره برید از پدر مادرم سوال بکنید برای اینکه فکر کردن شاهکار کردن!
آخر مصاحبه برام از یکی از ترانه هائی بگو که برای علیرضا عصار نوشتی ؟
-
من فکر می کنم چیزی که برای مردم میتونه جالب باشه ، " خیال نکن " با صدای " علیرضا عصار " از آلبوم " عشق الهی " هستش.
دو کلمه هم درباره " خیال نکن " میگی برای ما ؟
-
بیشتر شب ها من و علیرضا عصار با هم هستیم. دوست خیلی صمیمی من هست. یک شب که خونه " فواد حجازی " بودیم تا صبح ... اون همون شب یک ملودی برام زد گفت این قشنگه ، من هم گفتم آره ... ملودی خوبیه ... بعد رفتیم و طبق معمول ما ها هم که تا ظهر خواب هستیم ! وقتی بیدار شدم بعد از ناهار این ترانه " خیال نکن " رو نوشتم که تبدیل شد شاید به محبوب ترین آهنگی که علیرضا خوند در طول زندگیش! bodobo2.blogfa.com تکه هایی از مصاحبه ی مجله ی جوان (همشهری) با شاهکار شما تحت تأثیر كار كدام یك از ترانه سرایان ایران هستید؟
تحت تأثیر نیستم. من از همه بیشتر به سرفراز علاقه دارم. در مورد شهیار قنبری، زمانی كارهایش را خیلی دوست داشتم. اما مدت هاست كه از گردونهء علایق من خارج شده است. هر چند همچنان ترانه های بسیار خوبی می گوید. كارهای زویا زاكاریان را هم خیلی دوست دارم.
ظاهرا اولین ترانهء منفی بعد از انقلاب را شما گفتید.
بله، خیال نكن نباشی. و بعد از من مریم حیدرزاده ترانهء نفرین را گفت كه محسن چاووشی خواند.
شما نظرتان دربارهء كارهای حیدرزاده چیست؟ خیلی ها معتقدند ترانه های او كم مایه و سطحی اند و اصلا ترانه نیستند.
من كار او را دوست دارم. او اگر همان یك ترانه را هم می گفت، برای این كه استعدادش را ثابت كند، كافی بود. او نشان داده كه كارش را بلد است.
كلید این ترانهء منفی از كجا زده شد؟ آیا اتفاقی در زندگی شخصی بود یا...؟
یك سبك بود. مدل نگاه من به گونه ای خودخواهانه است.
اما اگر انسان، شخصا چنین تجربه ای نداشته باشد، نمی تواند چنین ترانه ای بگوید.
ببینید، همهء ما حداقل یك بار در زندگی، دماغمان سوخته است. فرقش این است كه برای آدم های موفق تر این اتفاق در 16 سالگی افتاده و دیگر یاد گرفته اند كه از عشق صدمه نخورند. این نوع مشخصه، البته ذاتی است.
قرار است كه یك آلبوم لاتین هم به بازار بدهید؟
بله. ترانه می گویی تا همه سطح بالا باشند، یا زیاد ترانه می گویی و كمتر به دیگران می دهی تا بخوانند؟
گفتم هر وقت زمان تولدش باشد، ترانه می گویم. از هر 10 تا ترانه، یكی خوانده می شود.
ترانه های در صندوق مانده، اذیتت نمی كند؟
اصرار ندارم ترانه را بخوانند. زندگی ام در گرو ترانه و شعر فروشی نیست. من با این كار امرار معاش نمی  كنم. در ارتباط با انتخاب خواننده با گردن كلفتی برخورد می  كنم. بقیه انتخاب می شوند، اما من هیچ وقت نبوده كه انتخاب شوم.
كسی كه وارد این زمینهء كاری می شود، حرص این كار را دارد. دلش می خواهد كارش ارائه شود.
همه اش شنیده خواهد شد و ارائه خواهد شد. اگر همان وقت كه نوشته می شود اصرار داشته باشم خوانده  شود، باید بدهم به حسن بخواند. این كه چه كسی بخواند، خیلی مهم است.خودت ترجیح می  دهی، غیر از عصار كدام خواننده  كارهایت را بخواند؟
اگر دوست داشتم با كسی كار كنم، كرده بودم. البته هستند كسانی كه دوستشان دارم

خیال نکن نباشی بدون تو میمیرم گفته بودم عاشقم خب حرفمو پس میگیرم
ما بچه های ایرونیم / همیشه ایرونی می مونیم / با هم یكصدا می خونیم با هم یكصدا ایران، ایران، ایران/ تیم ملی فوتبالش با بچه های باحالش حال حریفو می گیریم /اگه پاش بیفته/ واسه ایران می میریم
یا حق

چهارشنبه 12/4/1387 - 14:11 - 0 تشکر 46172

به نام او

سلام

ترانه ای از البوم اسکناس شاهکار

جلو اینه روزی دوساعت

ژل میماله بی نهایتخوشتیب میکنه فراوونمیاد تو خیابونبا ماکسیمای مشکیتودوزیاش زرشکیرینگ اسپرت لاستیک پهنمیگازه تو جردنصدای ضبط ماشینش هواییهسیستم صوتی میبنده هر هر هر میخندههی میره بالا پایین با کامبیزو با ایدینمیرونه مثل فشفشهترمز دستی میکشه.................خونه باباش میخوره نون مفتگردن میکنه کلفتپای تلفن تا 4 صبحعلافه اخه خبروزی یه دفعه عاشق میشهاخرشم فارغ میشهبه همه میگه یه روزبهاریمیام خواستگاریهفته ای یه دفعه شمالهویلای اینو اون وباله صبح تا شب تو خزر شهر علاف ودربه درصبح تا شب تو سلمونیتا نصفه شب مهمونیارایش هفت قلم میگه وای چه خشگلمغذا از بیرون میگهپیتزا نخوره میمیره واجب تر از نون شبماتیک وخط لبنقشش نقش عروسک بین یه مشت خروسک یه روزی میشه بیدارکه شده گرفتارواسه شوهر هلاکه تو فکر رنگ لاکهپسر پولدار میخوادولی گیرش نمیاد............. یه مشت سوسول قرتیبچه رپ زپرتی میان دورشو میگیرنواسش میمیرن(الکی) وانمود میکنه فارسی بلد نیستیکی دوسه هفته بوده تو پاریس به خان باباش میگه پاپااخه رفته اروپابا پسره میشینه مامانش یهو میبینههول میشه یه عالمه میگه پسر خالمهچرا گریون دخترامشب مونده پشت درباباش راهش نمیدهچون یه چیزایی شنیده تکه ای از ترانه ای دیگر در البوم اسکناس اهای تو که شعار میدی چی چی خوبه چی چی بده

  تا حالا بچت تو جوب   به پوست خربزه گاز زد هیچ وقت شده بوی کباب همسایه تو خونتون بپیچهو بچت بگه هههههههه گشنمه بابا جون اره اره دزدی بده اینو که هرکسی میدونه ولی اخه ادم توی نون شبش وا میمونه هیشکی تو دنیا قاتل به دنیا نمیاد دزدیم ژنتیکی نییست خب بیکاره خب کار میخواد مجرم اصلی محیطه که مارو اینجور بار اورد

مجرم اصلی فقره که مارو توی این راها برد

یا حق

جمعه 14/4/1387 - 16:59 - 0 تشکر 46547

مجددا از عسل جان بابت ایجاد این مبحث بسیار مهم تشکر می کنم.

به نظر می رسد در این وانفسای موسیقی که پاپ جای خودش را باز کرده و ناگزیر رپ هم اثرخودش را خواهد گذاشت نقش ترانه و اشعار انتخابی برای غنابخشی به محتوای این آثار بسیار مهم هست ...

این اهمیت در سبک رپ کاملا مشهوده ... چون رپ بیشتر از طریق کلمات و جمله بندی ها با مخاطب ارتباط برقرار می کنه تا موسیقی و ریتم خاصی ... برای همین نقش ترانه سراها در ایرانی کردن و بهره برداری بهتر و مفیدتر از رپ و حتی پاپ خیلی تاثیرگذار و مهم است.

در مورد موسیقی پاپ هم به دلیل اینکه زبان جامعه است محتوای ترانه  خیلی مهم است ... 

من به شخصه ترانه هایی را که نزدیک به زبان اشعار کلاسیک هست را خیلی دوست دارم ...

ساقیا چه غمگین چه تنها نشسته ام

ساغری ز چشمت به من ده که خسته ام

نشکنی دلم را که در خود شکسته ام

ساغری از آن می که حال آورد به من ده

وآنچه با کرامت کمال آورد به من ده

انچه آهوان را به شیری کشد بیاور

وانچه بر زبونی زوال آورد به من ده

ترانه سرا: حسین منزوی

باشه ... قبول دارم ... حتما می گوئید این پاپ سنتی هست ... اما به نظر من این پاپ مناسب حال ایرانی هست ...

چون ایرانی ها ذهن پیچیده ای دارند ... و از پیچیدگی لذت می برند ...

 حالا اگر بخواهیم جوان پسندانه تر به قضیه نگاه کنیم، نمونه هایی مثل مشق سکوت نیلوفر لاری پور که شادمهر عقیلی خونده قابل تحسینه ...  

مشق سکوت رو خط بزن

اینجا کسی غریبه نیست

نگو که باور نداری حرف دلت را بنویس

دفتر کاه گل دلت رنگ غم رو دوست نداره

بهش نگو تو راه عشق هیچ کسی پا نمی گذاره

از شب و تنهایی نگو خورشیدمون جلوه گره

نگو نسیم سحری از کوچه مون نمی گذره

اسبت رو زین کن و بیا، تو شهر تنهایی نمون

خونه را روشن می کنه حتی یه شمع بی نشون

پرنده ها منتظرن قدم بذار تو آسمون

برای خاک باغچه مون ترانه ای تازه بخون

...

ترانه هایی که شادمهر هنوز هم انتخاب می کنه مضمون متفاوت و جالبی دارند ...

...

متن یه ترانه ی پاپ دیگه با مجوز وزارت ارشاد! که آریا خونده:

تو رو خدا سر قرار دوباره باز دیر نکنی

باز هم نفس نفس زنون نیایی تاخیر نکنی ...

خدائیش این پاپ ایرانیه؟

خدائیش این محتوا باید مجوز داشته باشه؟

خدایا به تو پناه می بریم!

Je suis un etre de dialogue et non point d'affirmation

من گفتگو می کنم ، نه تأیید !  

 

چهارشنبه 19/4/1387 - 16:23 - 0 تشکر 47219

به نام خدا

سلام

محمد علی بهمنی

محمدعلی بهمنی غزلسرای بزرگ دهه‌ی هفتاد، علاوه بر غزل‌های ماندنی، ترانه‌های خوبی نیز دارد. بهار، بهار یكی از این ترانه‌هاست. شاید بهاری‌ترین ترانه‌ی تمام این سالها!


بهار، بهار!
بهار بهار
پرنده گفت یا گل گفت؟
خواب بودیم و
هیچكی صدایی نشنفت!
*
بهار، بهار صدا همون صدا بود
صدای شاخه‌ها و ریشه‌ها بود
بهار، بهار چه اسم آشنایی!
صدات میاد اما خودت كجایی؟
وا بكنیم پنجره‌ها رُ یا نه؟
تازه كنیم خاطره‌ها رُ یا نه؟
*
*
بهار اومد لباس ِنو تنم كرد
تازه‌تر از فصل شكفتنم كرد
بهار اومد با یه بغل جوونه
عیدُ آورد از تو كوچه تو خونه
(حیاطِ ما یه غربیل
باغچه‌ی ما یه گلدون
خونه‌ی ما همیشه
منتظر ِ یه مهمون)
بهار بهار یه مهمون قدیمی
یه آشنای ساده و صمیمی
یه آشنا كه مثل قصه‌ها بود
خواب و خیال ِهمه بچه‌ها بود
یادش بخیر بچگیا چه خوب بود
حیف كه هنوز صُب نشده غروب بود
آخ كه چه زود قلكِ عیدیامون
وقتی شكست باهاش شكست دلامون
*
*
بهار اومد برفا رُ نقطه چین كرد
خنده به دلمردگی زمین كرد
چقدر دلم فصل بهارُ دوس داشت
وا شدنِ پنجره هارُ دوس داشت
بهار اومد پنجره هارُ وا كرد
منو با حسی دیگه آشنا كرد
یه حرف یه حرف، حرفای من كتاب شد
حیف كه هَمَش سوال ِبی‌جواب شد
دروغ نگم هنوز دلم جوون بود
كه صب تا شب دنبال ِ آب و نون بود
*
*
بهار اومد اما با دست خالی
با یه بغل شكوفه‌ی خیالی
بهار بهار گلخونه‌های بی‌گُل
خاطره‌های مونده اونورِ پل
بهار بهار یه غصه‌ی همیشه
منظره‌های مات ِپشت ِشیشه
بهار بهار حرفی برای گفتن
تو فصلِ بی‌حوصلگی شكفتن
*
*
بهار بهار پرنده گفت یا گل گفت؟
ما شنیدیم هر كسی خوابه نشنفت
ترانه سرا: محمدعلی بهمنی
آهنگساز: تورج شعبانخانی
تنظیم: حمید صدری
خواننده: ناصر عبدالهی

ترانه 50 درصد سازندگی است، زمانی که غزل را می گوییم کسی به ما سفارش غزل را نمی گوید و تنها جوششی است در وجود، ولی هر هنری که ابتدا برای پول باشد خود به خود آسیب می بیند .

ما امروز شاید بتوانیم نیاز نیمی از جوانهای روزگارمان را به دلیل بازتابهای روحی که دارند و پناه بردن به هیجانات است رفع کنیم ولی در جامعه ای زندگی می کنیم که تنها نباید به امروزش اندیشید بلکه فردای این جامعه مهم است و سعی کنیم میراث خوبی برای آیندگان به یادگار بگذاریم.

محمد علی بهمنی

مصاحبه با محمد علی بهمنی شاعر و ترانه سرای نامی كشور  ( راضیه غنجی ) :

محمد علی بهمنی درباره علت زندگیش در بندرعباس گفت:اگر بخواهم گسترده بگویم همه جای ایران سرای من است اما به دلایل شرایط خانوادگی اینجا زندگی می کنم این خاک هم دامن گیر است وما را همچنان نگه داشته و حال و هوای مردم این سامان ما را نمک گیر کرده است.

یکی از مباحث مطرح اخیر پیرامون مساله غزل معاصر و پیشرفت ها و چالش های این قالب است وی در خصوص جریان غزل در حال حاضر گفت:من این جریان را بسیار خوب می بینم روزی کسانی که گفته های نیما را به کار گرفتند و نوع دیگری به غزل نگاه کردند تعداد انگشت شماری بود اما حالا این تعداد آنقدر زیاد است که برای من که شیفتگی ام به غزل می باشد، بسیار خوشحال کننده است و تحولات هم طبیعی است اگر غزل را به عنوان هنر موجودی زنده فرض بگیریم موجود زنده حق دارد که لحظه به لحظه خودش را با آنچه می پسندد تغییر دهد و این تغییرات طبیعی است و جای نگرانی ندارد.

این غزلسرای معاصر افزود:غزل بعد از نیما با منوچهر نیستانی شروع شد واو نیما را زودتر از بقیه درک کرد ،هوشنگ ابتهاج با سایه پلی بین غزل دیروز و امروز می زند که اسمش را گذاشتم پل سایه، نیستانی از این پل عبور می کند و نشان می دهد که این پل، پل استواری است. اما خود سایه از این پل عبور نمی کند و همچنان معماری اش باقی می ماند ولی نیستانی از این پل عبور می کند ونشان می دهد این پل،پل استواریست و دلهره ها را برطرف می کند. انسانی مثل شادروان حسین منزوی علاوه بر این که از این پل عبور می کند یک نوع شمایی رو از خود نشان می دهد و چشمها را خیره می کند .

محمد علی بهمنی درباره حسین منزوی گفت: شعر منزوی بالندگی داشت ، منزوی کارستانی در غزل ما انجام داده است واین ارادت من به شعر منزوی وبعد خود منزوی است.بهمنی در خصوص تقسیم بندی شاعران به دولتی و غیر دولتی تاکید کرد:من این تقسیم بندی ها را نمی پذیرم این تقسیم بندی هایی است که سلیقه های ما می کند از زبان شعر این تقسیم بندی درست نیست، شعر هرجا که شعریت داشته باشد حتی اگر در مدح کسی باشد شعر است این تقسیم بندی ها بر اساس سلیقه های ما انجام می شود که به عقیده من همین نامگذاریها خودِ نامگذارراتخریب می کند نه دیگران را، زمانی که ما فضای ناامنی را در هر مقوله ایجاد کنیم خودمان هم ناامن خواهیم شد.

وی با اشاره به اینکه غزل هنر است درباره آینده غزل گفت: هنر را نمی توان برایش آینده ی بسته ای را در نظر گرفت زیرا هنر چنین ذاتی را ندارد و به سوی کمال پیش می رود این کمال شاید باب پسند من و شما نباشد ولی مورد پسند مردم روزگار خودش است،کمال هنر با کمال مردم شکل می گیرد.

ترانه یکی دیگر از دغدغه های بهمنی است ، بین شاعران و ترانه سرایان همیشه این مساله مطرح است که ترانه "شعر"نیست ، این شاعر ترانه را صد در صد هنر ندانست و گفت: ترانه 50 درصد سازندگی است،زمانی که غزل را می گوییم کسی به ما سفارش غزل را نمی گوید وجوششی است را در وجود، ولی هر هنری که ابتدا برای پول باشد خود به خود آسیب می بیند .

سراینده مجموعه " گاهی دلم برای خودم تنگ می شود " درادامه افزود : انسانهایی که در امروززندگی می کنند وبا اینکه ترانه امروز را گوش می دهند ولی دغدغه خوشایند شان ترانه های دیروز است به دلیل اینکه دیروزِ ترانه، فرصت خلاقیت را به ترانه ساز می داد و ترانه ساز با همنشینی با آهنگسازوخواننده دست به خلاقیت می زد ،این طور نبود که مثلا شاعری در یک شهر آهنگساز و خواننده نیز درشهری دیگرباشد درگذشته ترانه ها به دلیل کار شبانه روز و همنشینی این سه نفر خلق بود و مورد توافق هر سه پسند قرار می گرفت و آن ارتباطی که باعث ماندگاری اثر بود بین این سه نفر برقرار می شد.

محمد علی بهمنی در خصوص وضعیت ترانه اظهار داشت:ترانه هایی که در شورای شعر صدا و سیما و شورای شعر اداره ی ارشاد بررسی می شود و به کاست می رسد ازنظر شعری ،اشعار با اعتباری ست ولی در کنار اینها مراکزی که کارههایی را بدون مجوز اجرا می کنند زحمات این دو شورا را نیز زیر سوال می برند.ترانه ها بسیار ضعیف است و بسیاری از ترانه هایی که خوانده می شود از نظر یک شاعر عبور نکرده است ترانه هایی که هرکسی توان نوشتن آن را دارد.

این شاعر در خصوص سطح سلیقه عمومی و تاثیر آن بر ترانه ها گفت: در شرایط روحی اجتماعی این پناه بردن به آزاد اندیشی و عریان گویی طبیعی است و این برای جامعه فردای ما خوب نیست ما امروز شاید نیاز نیمی از جوانهای روز گارمان به دلیل بازتابهای روحی که دارند و پناه بردن به همین هیجانات است رفع کنیم ولی ما در جامعه ای زندگی می کنیم که تنها نباید به امروزش بیاندیشد بلکه فردای این جامعه مهم است و سعی کنیم میراث خوبی برای آیندگان به یادگار بگذاریم.

وی در خصوص ترانه های منفی گفت: واسوخت ماندگار نشد و سبک نشد زیرا واسوخت جان ماندن ندارد ترانه های واسوخت هم جان ماندن ندارند و نباید نگران بود.محمد علی بهمنی تا کنون چند مجموعه شعر در قالب های مختلف متشر کرده است که از آن ها می توان به " گاهی دلم برای خودم تنگ می شود " و " شاعر شنیدنی ست " اشاره کرد .

محمدعلی بهمنی متولد سال 1321 دزفول است. "باغ لال"، "در بی‌وزنی"، "عامیانه‌ها" ، " گاهی دلم برای خودم تنگ می‌شود"، "غزل"، "عشق است"،‌ "امانم بده"، "شاعر شنیدنی است"‌ و "این خانه واژه‌های نسوز دارد" ازجمله مجموعه‌های شعر منتشرشده‌ی او هستند

یا حق

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.