حسین دهقان از رزمندگان شهرستان شیروان استان خراسان رضوی در دوران دفاع مقدس بود. وی در خاطرهای داستان حمله هوایی عراق و حضور مار در بین رزمندگان را روایت میكند.
به گزارش سرویس فرهنگ حماسه ایسنا، شب جمعه در «پایگاه ظفر» ایلام، یكی از رزمندگان با صدای گرم و سوزناك دعای كمیل میخواند و همه در حال و هوای دیگری بودیم. صدای یارب، یاربمان باعث شد كه صدای حمله هواپیمای دشمن به مقرمان را نشنویم. ولی بلافاصله چراغها خاموش شد و همه بچهها پراكنده شدند.
بعد از این كه خطر دفع شد، در چادر نشستیم. مات و مبهوت در سكوت همدیگر را نگاه میكردیم. هنوز گیج حمله بودیم كه یك مار سمی تقریبا یك متری، میان جمع، سر و كلهاش پیدا شد.
حمله هواپیما ما را چنان ترسانده بود كه با دیدن مار كسی از جایش تكان نخورد و به آن توجهی نكرد. مار هم به هر زحمتی كه بود، از بین بچهها راهش را پیدا كرد و بیرون رفت.
منبع:ایسنا