گاهی اوقات صحبت كردن با نوجوانان باعث تغییر رفتار او نمیشود. برای برخی از نوجوانان، صحبت، توضیحات، نصیحتها، گفتوگو یا حتی كمك كردن به آنها برای بررسی مشكلات از زاویههای مختلف باعث میشود تا رفتار خود را تغییر دهند. ولی برای برخی دیگر آنقدر بینتیجه است كه انگار با دیوار صحبت میكنی و بههیچعنوان باعث ذرهای تغییر در آنان نمیشود. برخی از بچهها – بچههای مسئولیتپذیر – در برابر گفت وگو و توضیحات رفتارهای مناسبی از خود بروز میدهند ولی برای برخی دیگر صحبت و نصیحت و توضیح، از یك گوش شنیدن و از آن یكی در كردن است و باعث تغییر رفتار آنها نمیشود. این بچهها نیاز دارند تا عواقب كارشان را تجربه كنند و با تجربه كردن عواقب كار خود، رفتارهای مناسب را بروز میدهند.زمانیكه حساسیتهای بیش از اندازه داشته باشید، دقیقا كاری را انجام دادهاید كه او میخواهد و هنگامیكه چنین اتفاقی بیفتد، آنها به حرفهای خود ادامه میدهند تا شما را وادار به نشان دادن عكسالعمل كنند. یك نوجوان 15 ساله ممكن است بگوید: «من نمیخواهم به مدرسه بروم. من نیاز به تحصیلات ندارم. از این همه تكلیف نوشتن خسته شدم.» در این هنگام ممكن است والدین از خود حساسیت بیش از اندازه نشان دهند، ناراحت شده و شروع به نصیحت و ملامت نوجوان خود كنند و به ارزش تحصیلات اشاره كنند. چنین نوجوانی ممكن است بگوید: «من این خانه را ترك میكنم و هیچوقت برنمیگردم.» حساسیتهای بیش از حد والدین منجر به چنین عكسالعملهایی از طرف نوجوان خواهد شد.قبل از آنكه حرف بزنی، فكر كنممكن است فكر نكردن شما منجر به بروز عكسالعملهای دیگری نسبت به نوجوانتان شود. فرزندتان از شما میپرسد: «مادر میتونم امشب خانه دوستم بخوابم؟» برای دومینبار، پس از اینكه او این سئوال را تكرار كرد. مادر میگوید نه و پس از چند لحظه فكر كردن درمورد آن، مادر میفهمد كه دلیلی برای نه گفتن نداشته و به او میگوید كه میتواند برود. برخی از والدین قبل از آنكه حتی ذرهای به حرفهای نوجوان خود فكر كنند به آنها پاسخ منفی میدهند.پسر من یك كار تابستانی گرفته بود و پس از 2 هفته كار كردن و گرفتن اولین حقوقش به من گفت كه قصد دارد یك ماشین جدید بخرد. اولین فكری كه به ذهنم رسید این بود كه: «كاری احمقانه است، تو حتی آنقدر پول نداری تا یك جفت تایر بخری. میدانی كه یك ماشین جدید چقدر قیمت دارد؟»به عبارت دیگر میخواستم به او بگویم فكرش مسخره است و عملی نیست. ولی قبل از آنكه اینگونه پاسخ بدهم، با او درمورد ماشینی كه قصد داشت بخرد صحبت كردم، ما درمورد همه چیز صحبت كردیم، نوع، رنگ ماشین و پس از مدتی به اینجا رسیدیم كه قیمت این ماشین چقدر است و فكر میكنم كه پسرم كمكم فهمید كه چقدر راه مانده تا بتواند یك ماشین جدید بخرد.به عبارت دیگر فكر میكنم خود او فهمید كه منظور من چه بوده، قبل از آنكه آنرا به زبان بیاورم. باید از برخوردهای منفی و شدید و كوچك جلوه دادن احساسات نوجوان یا گفتن اینكه چقدر اشتباه كرده است پرهیز شود و درعوض باید با او در كمال آرامش برخورد كرد و قبل از آنكه شروع به صحبت شود، كمی فكر كرد.البته گفتن آن آسانتر از انجام دادن آن است. اما اغلب با تمرین و تكرار، آسانتر میشود. بهجای نشان دادن عكسالعملهای شدید، با نوجوان خود صحبت كنید، اگر فكر میكنید كه دلیل پافشاری نوجوان شما بر مسئلهای خاص، عصبانی كردن شماست، هیچ عكسالعملی از خود نشان ندهید، اگر دیدید كه میخواهید كنترل خود را از دست بدهید یا اینكه قبل از فكر كردن به او پاسخ دهید، ایده خوبی است كه به او بگویید شرایط را بررسی خواهید كرد یا اینكه از عبارت «بگذار كمی فكر كنم بعدا به تو پاسخ خواهم داد.» استفاده كنید. پس از مدتی، میتوانید با او صحبت كنید. همچنین میتوانید بگویید كه باید این مسئله را با پدرش درمیان بگذارید و بعدا به او جواب مناسبی خواهید داد. بهخاطر داشته باشید كه پس از مدتی حتما باید به او جواب دهید. روش ها ی زیر میتواند شما را در استفاد از تكنیك «فكر كردن قبل از حرف زدن» یاری دهد.فرصتهایی برای افزایش ارتباطاگر نوجوان شما بیشتر وقتش را در اتاقش سپری میكند و شما در قسمتی دیگر از خانه (مثلا در آشپزخانه) مشغول باشید، احتمال ایجاد ارتباط بین شما و نوجوانتان كمتر میشود. بنابراین برای ایجاد ارتباط شما و نوجوانتان باید در یك محل باشید. پیشنهادهای زیر به افزایش ارتباط بین شما و نوجوانتان كمك میكند. به این دلیل كه ارتباط بین نوجوانان و والدین پس از ورود كودك به این برهه كاهش مییابد. ارتباط كلامی والدین بیشتر در حد تفهیم موضوع، درس دادن، وادار كردن نوجوان به تغییر زاویه دید خود، تغییر رفتار، تذكر اینكه كدام كار اشتباه است و چگونه درست آنرا انجام میدهند یا آگاه كردن آنها از اهمیت برخی از فعالیتهاست.بهعبارتی دیگر هنگامی كه با آنها صحبت میكنیم، تنها قصد داریم آنها را نصیحت كرده و از یك مصاحبت لذتبخش فاصله میگیریم و اگر بدین شیوه با نوجوانان خود برخورد كنیم، علاقه آنان به مصاحبت با ما كاهش مییابد. هدف مهم در ارتباط با نوجوانان آن است كه در مقابل او موضعگیری نكرده و همانند یك دوست با او صحبت كنیم. در ابتدا میتوان از طریق صحبت با نوجوانمان درمورد مسائل مورد علاقه به این هدف نزدیك شویم، اصولا بچهها دراین دوره بیشتر به ورزش، اسكیتسواری، ماشین، موسیقی یا جنس مخالف علاقهمندند و اگر بخواهیم كه با او ارتباط برقرار كنیم باید تنها، همانند یك دوست با او صحبت كنیم و قصد و منظور دیگری نداشته باشیم. برای این كار میتوانیم درباره یكی از مسائل با او صحبت كنیم.شما میتوانید با نوجوانتان درمورد فیلمهایی كه دیده، برنامههای تلویزیونی، ستارگان راك، حوادث مدرسه و دیگر موضوعاتی كه میدانید به آن علاقه دارد، صحبت كنید. بسیاری از اوقات تنها مهم این است كه با او صحبت كنید، بدون اینكه سعی كنید او را نصیحت كرده یا موردی را به او تفهیم كنید. صحبت كنید تا بتوانید ارتباط برقرار كنید.بیشترصحبت كنید نوجوان سر صحبت را باز میكند تا با شما تبادل فكری داشته باشد، ولی درعوض نصیحتهایی را میشنود كه به آن علاقه ندارد. مثلاً دختر نوجوانی درمورد دوست 16 سالهاش صحبت میكند كه به كسی علاقه پیدا كرده است.مادر با دریافت این اطلاعات شروع به نصیحت دخترش درمورد مسائل جنسی، پسرها و اینكه چقدر باید حواسش جمع باشد ، میكند. در این2 نمونه نوجوانان با والدین خود صحبت میكنند تا تنها ارتباط برقرار كنند، اما درعوض تنها نصیحت میشنوند. هنگامیكه نوجوان سعی میكند تا با والدین خود گفتوگو كند ولی درعوض چنین پاسخهایی دریافت میكند ارتباط كلامی او با والدینش كاهش مییابد. چون، من گفتماگرچه ما سعی بر آن داریم تا احساسات نوجوان خود را درك كنیم و بهگونهای مؤثر با او ارتباط برقرار كنیم، برخی اوقات باید چنین به آنها پاسخ بدهیم: «این كار را انجام بده، چون من میگم.» ممكن است فرزندی داشته باشید كه حاضر نیست جواب نه را بشنود، ممكن است با شنیدن هزاران دلیل و توضیح از طرف شما قانع نشده و تنها جوابی كه میخواهد بشنود گفتن «بله» به تقاضایش است. چنین نوجوانانی هر پاسخ دیگری را نشنیده میگیرد و دلیل آوردن، بحث یا توضیح شما برای او بینتیجه است.برخی اوقات نوجوانتان از شما میپرسد كه چرا من هر روز باید رختخوابم را مرتب كنم؟ وقتی كه هر شب، بههمریخته میشود؟ والدین ممكن است دلیل خوبی برای جواب این سئوال نداشته باشند بهجز اینكه «اینجا خانه من است، من كار میكنم، هزینهها را من پرداخت میكنم و تا وقتی كه تو در اینجا زندگی میكنی، باید رختخوابت را مرتب كنی، چون من میگم.»این روش نباید دائما به كار برده شود. ولی اگر نوجوانی دارید كه همیشه باید برایش بسیار توضیح دهید و تنها چیزی كه او را راضی میكند، موافقت با او یا شنیدن چیزی است كه او دوست دارد ممكن است مجبور نشوید تا از تكنیك «چون من گفتم» استفاده كنید. نگویید، چرا؟این موضوعی است كه اغلب اوقات با نوجوانانی مطرح میكنم كه به من شكایت میكنند: والدینم صحبتهای ما را نمیفهمند، آنها اصلا به حرف ما گوش نمیدهند، نمیدانم باید چهكار كنم تا به حرفم گوش دهند. اغلب هنگامیكه نوجوانی میپرسد «چرا» این سئوال منجر به یك سری توضیحات از طرف والدین میشود و به نوجوان چنین احساساتی دست میدهد.نوجوان مجددا میپرسد «چرا؟» و والدین توضیح دیگری میدهند. پس از چند لحظه والدین و نوجوان از برقراری ارتباط عاجز میشوند.بهجای اینكه نوجوان دائما بپرسد «چرا؟» پیشنهاد میكنم كه بگوید «چهكار میتوانم انجام دهم تا این امتیاز را بهدست آورم؟» اگر نوجوانی كارهایی را كه والدینش برای او تكلیف كردهاند، انجام دهد. قادر خواهد بود تا به نتیجه دلخواهش برسد. من همیشه به نوجوانان میگویم كه «چرا؟» كاری از پیش نمیبرد. اما «چهكاری میتوانم انجام دهم؟» ممكن است راه را برای او باز كند. مثبت، رفتار كنید همانطور كه گفته شده بیشتر ارتباط ما با نوجوانان، گاهی اوقات بیشتر شامل تصحیح رفتار او یا درس دادن و فهماندن مطالب یا تغییر رفتار اوست. بنابراین اغلب ارتباطات منفی است.والدین بیشتر اوقات توجه بیشتری به اشتباهات، بدرفتاریها و شكستها تا موفقیتها و پیروزیهای نوجوان خود دارند. نوجوانی كه آشپزخانه را تمیز كرده، كار زیبایی انجام داده است ولی یادش رفته كه ظرفشویی را تمیز كند، ولی میبینید كه تمام توجه شما بر قسمتی است كه او نادیده گرفته است، بنابراین بیشتر ارتباطات كلامی شما با نوجوانان منفی است، او از شما دوری خواهد كرد و نتیجه آن خواهد شد كه مقدار زمانیكه صرف صحبت با شما میكرده كاهش پیدا میكند.با نوجوانتان درمورد موفقیتها، دستاوردها و رفتارهای مثبت بیشتر از شكستها، اشتباهات یا رفتارهای منفیاش صحبت كنید. اگر 3 بار در روز با نوجوان خود صحبت میكنید و هر3 بار آنها منفی است به مراتب بدتر از آن است كه 100 دفعه در روز با او ارتباط باشید و 50 دفعه آن برخورد مثبت و 50 دفعه دیگر برخورد منفی داشته باشید. در كل باید یك قانون خوب را در ذهنتان حك كنید، هنگامیكه حاضر میشوید تا به رختخواب بروید، بهخاطر بیاورید كه چگونه روزتان را با نوجوانتان سپری كردهاید؟آیا بیشتر اوقات به برجسته كردن ویژگیها، نگرشها و فعالیتهای مثبت او تا اعمال منفیاش پرداختهاید؟ نوجوانانی كه مقدار بیشتری ارتباط گفتاری مثبت از والدین خود دریافت میكنند تمایل بیشتری برای صحبت با آنها دارند. اگر چنین اتفاقی بیفتد، خطوط ارتباطی باز خواهد شد و شما بیشتر از احساسات، عقاید و اعتراضات نوجوان خود آگاه خواهید شد.زیاد نصیحت نكنیدبرخی از والدین تنها، دائما نصیحت میكنند. یك نوجوان دوست ندارد زیاد از او سئوال شود. حتی سئوالات ساده و معمولی نظیر: امروز چطور بود؟ دیشب بهت خوش گذشت؟ فردا چه برنامهای داری؟ كه حتی بعضی از این سئوالات بهنظر بیاهمیت میآیند. برخی اوقات نوجوانی كه تجربه چنین سئوالاتی را داشته، درمقابل سئوالات والدین تنها جوابی سرسری میدهد یا دقیقا به والدین چیزی را میگوید كه آنها میخواهند بشنوندیا اصلا جواب نمیدهد.بهجای آنكه یكسری سئوالات پیچدرپیچ از نوجوانانتان بپرسید یا به او بیاهمیت باشید بهتر است با او درباره آنچه اتفاق افتاده صحبت كنید و بدینگونه مطالعه را دنبال كنید تا اینكه او را در مركز قرارداده و دائما از او سئوالات نامرتبط بپرسید. برخی از نوجوانان شكایت میكنند كه «مادرم از من سئوالاتی میپرسد و قبل از آنكه به من فرصت دهد تا جواب دهم، خودش به آنها پاسخ میدهد.» پاسخگویی از طرف والدین بهترین راه برای كم كردن ارتباط بین نوجوان و والدین است. شما باید یك شنونده خوب بوده و این فرصت را به فرزندتان بدهید تا به سئوالات شما پاسخ دهد.دوباره همان نصیحتهای همیشگی.برخی از بچهها به من میگویند كه والدینشان باید صحبتهایشان را در نوار ضبط كنند و تنها كاری كه لازم است انجام دهند، این بوده كه دوباره آنها را پخش كنند، زیرا آنها چنین نصیحتهایی را بارها و بارها شنیدهاند.یكبار نوجوانی به من گفت: از اینكه با پدرش گفتوگو كند متنفر است. هنگامیكه از او پرسیدم چرا؟ او گفت: هر بار كه كاری اشتباه انجام میدهم یا نمره بدی میگیرم پدرم مینشیند و كلی بامن صحبت میكند، بهعبارتی دیگر بیشتر ارتباط پدران با نوجوانانشان شامل نصیحت است.گاهی اوقات كه سعی میكنیم تا نكتهای را برای نوجوانی روشن كنیم، بهتر است آنرا كوتاه كنیم تا اینكه بخواهیم سخنرانی بلندبالایی برایش ترتیب دهیم. نوجوانان اغلب اوقات به نصیحتها گوش نمیدهند، ولی زمانی ارتباط كلامی شما مؤثر واقع خواهد شد كه خلاصهگویی كرده و سر اصل مطلب بروید.اكثر والدین یك نصیحت را بارها و بارها تكرار میكنند و گاهی اوقات یك سئوال را بارها و بارها میپرسند و این روش باعث بیعلاقگی فرزندتان و كوتاه كردن ارتباط كلامی شما میشود. این نوع تكرارها همواره با غرولند همراه است. سئوال «تكالیفت را انجام دادهای؟» ممكن است چندین بار در روز پرسیده شود. دستوراتی نظیر: برو اتاقت را تمیز كن، بارها تكرار میشوند. اغلب اوقات والدین بارها چیزی را تكرار میكنند، زیرا نوجوانشان كاری را كه از او خواستهاند، انجام نمیدهد. بهتر است بهجای آنكه 500 بار در روز به نوجوانتان یادآوری كنید كه اتاقش را تمیز كند، قانونی بگذارید و پاداش و تنبیهی برای آن در نظر بگیرید. دقیقا آنچه را كه از او انتظار دارید و آنچه را كه از انجام دادن و ندادن آن، برایش در نظر گرفتهاید به او بگویید و سپس او را تنها بگذارید. سئوالات پیچدرپیچ، نصیحتها، تكرار سئوالات و دستورات، باعث عصبانیت، رنجش، نافرمانی، مخالفت و فرار نوجوان میشود. بهخاطر داشته باشید نوجوانان با این سئوالات آزرده میشوند. هرچقدر ارتباط كلامی شما منفیتر باشد، عصبانیت، رنجش و دیگر احساسات منفی بیشتری را در نوجوان ایجاد میكنید.