هنر برای هنر رسالتی در شعر
مقوله شعر برای شعر تابع همان مقوله هنر برای هنر است. قرنهاست كه این چالش پردامنه و جنجالگرا در مجامع ادبی آكادمیك و غیرآكادمیك در مجامع سیاسی و اجتماعگرا و حتی زیرزمینی مطرح بوده است.همیشه برای شعر رسالتی ورای ارزشهای هنری آن قائل بودهاند و خواستهاند كه شعر مثلا در خدمت مذهب باشد، در خدمت علم و فضیلت باشد، به دبستانهای فلسفی و كلامی تعلق یابد، سیاست را و اهداف سیاسی را تبلیغ كند، به تحزب بگراید، در خدمت مظلومان و پابرهنگان باشد و رسالتهای گونهگون دیگر از همین سنخ و صنف. شعر میتواند دارای تمام این رسالتها و وظیفهها باشد، اما به شرط آنكه در درجه اول هنری باشد، صبغه هنرمندانه و زیباگرانه آن بر رنگها و خصوصیات دیگرش بچربد.شعر اگر هنری نباشد، ویژگیهای هنرمندانه را به خود نگیرد، تنها كلامی است كه موزون و احتمالا مقفی و مردف سروده شده یا فارغ از این قیود به قصههای یادشده از قلم سراینده تراوش كرده. ما منظومههای زیادی داریم ـ در طول تاریخ ادبی ایران ـ كه تاریخیاند، فتحنامهاند، زندگی و جنگهای شاهان را مینمایانند، اما شعر نیستند. سرودههای زیادی داریم كه برای تسهیل امر آموزش و انتقال راحت و آسان به مخاطبان، مسائل علمی را با بیان نظم به طالبان علم ارائه كردهاند. خیلی هم خوب بودهاند و مفید، اما شعر نبودهاند.من در ایامی كه عربی میخواندم «الفیه ابن مالك» كتاب بالینیام بود و معظم آن را در حافظه داشتم. الفیه (هزار بیت) وزن داشت، قافیه داشت، منظوم بود، روان بود، مفید و مستوفی بود، اما شعر نبود. «دانشنامه میسری» نگاشته حكیم میسری كه كهنترین مجموعه علم پزشكی به شعر فارسی است و آن را دكتر برات زنجانی با مقدمه دكتر مهدی محقق تصحیح و تحشیه كرده، منظوم است و دانش پزشكی را به زبان نظم بیان میكند. خیلی هم خوب است، اما شعر نیست. یا نصاب الصبیان و لغتنامههایی كه موزون و منظوم نوشته شدهاند، اینها همه از مقوله نظماند و بهآموزش كمك چشمگیری میكنند، اما شعر نیستند. وقتی كه صرف میر در جامعالمقدمات را شروع كردیم، در ایام صباوت خواندیم: هركه خواند صرف میرمیر را / بشكند هم قفل و هم زنجیر راوقتی میخواستیم حروف جر را یاد بگیریم و در حافظه خود نگه داریم، میخواندیم: با وتا و كاف و لام و واو و منذ و مذ، قلا/ رب، حاشا من عدا فی عن علی حتی الی یا برای یادگیری حروف عله میخواندیم: حرف عله سه بود ای طلبه واو و یا و الف منقلبه اما كدام زیبایی شاعرانه در این ابیات نهفته است؟ واقعیت این است كه هیچ.كوشش برای هرچه سادهتركردن شعر و مردمیتركردن آن كوشش غیرضروری است. هیچ لزومی ندارد كه شعر ساده باشد. زیبایی در همان ابهامهای نهفته در لایههای پنهان و زوایا و خفایای زندگی نهفته است. سهل و ممتنعبودن شعر كه همیشه در مورد سعدی آن را یكی از ویژگیهای ممتاز و مطلوب شعرش دانستهاند نظریه صحیحی نیست. چیزی كه خیلی سهل است، آسانیاب است، سهلالحصول است، طبعا زیبا نیست.این لایههای پنهان و پرسایه، روش زندگی هستند كه ما را به طرف خود جذب میكند نه صراحتهای بینیاز از در و پنجره. منبع : جام جم