● علل بالا رفتن سن ازدواج
به هر حال آنچه امروز با آن روبه روییم دخترانی هستند که آهسته آهسته و با بالاتر رفتن سنشان، فرصت ازدواج را از دست می دهند و بیم آن است از این رهگذر هم خودشان و هم جامعه را در سالهای آینده دچار مشکلات و مسائل پیچیده ای هم از لحاظ تولید نسل تازه و هم از لحاظ اخلاقی و… نمایند. بالا رفتن سن ازدواج و وارد شدن دختران به سن تجرد قطعی علتهای متعددی می تواند داشته باشد که در ادامه به چند مورد از آنها می پردازیم.
۱ میل شدید به حضور در دانشگاه
یکی از مهم ترین علتها، میل شدید دخترها به حضور در دانشگاه است. متأسفانه دختران تمایل دارند تا در دانشگاه حضور پیدا کنند و از رهاورد آن ازدواج موفق تری نیز داشته باشند این تمایل به حدی شده که در برخی رشته ها حتی تا ۷۰ و ۸۰ درصد آن را دختران در اختیار گرفته اند. (در سالهای اخیر فضای بسیاری از دانشگاه های ما کاملا زنانه و دخترانه شده است.) البته حضور دخترها در دانشگاه این حسن را دارد که سطح دانش دختران را بالا می برد اما این عیب را نیز درچشم دارد که موجب می شود توقع دختران از ازدواج و همسر آینده و ایده آلشان بسیار بالا رود و عده قابل توجهی از آنان فرد ایده آل و مطلوب خود را به سادگی نیابند و در نتیجه تن به ازدواج ندهند و در فرجام کار، به زندگی مجردی و بی همسری روی آورند.
۲ حضور گسترده درادارات
از مسایل دیگر حضور بیش از حد و افسار گسیخته دختران و زنان در ادارات است. این مساله علاوه بر آنکه عرصه را بر مردان که نان آور اصلی خانواده محسوب می شوند و مهریه پرداز،تنگ کرده و موجب افزایش نرخ بیکاری پسران نیز گشته است( بیکاری ای که خود موجب بالا رفتن سن ازدواج در برخی پسران شده است) از سویی دیگر سبب شده سطح انتظار دختران به شدت افزایش یابد. زیرا دخترها برخلاف پسران، البته نه اکثر آنها، که اگر سر کاری روند و شغلی بیابند یکی از اولین فکرهایی که به ذهنشان خطور می کند ازدواج کردن و زن گرفتن است کاملا برعکس هستند و بسیاری از آنها پس از کسب شغل درآمد و موقعیت اجتماعی، به فکر مستقل شدن و به قول بسیاریشان، آقا بالا سر نداشتن و زندگی مجردی می افتند و این غرور و استغنا و احساس بی نیازی از شوهر، عامل دیگری است برای عدم تمایل آنان به ازدواج و اشتیاق به زندگی مجردی و بی مزاحم، که به ویژه در شهرهای بزرگتر حادتر است. مجید امیدی مدیرکل فرهنگی سازمان ملل جوانان درباره زندگی مجردی جوانان چنین می گوید:«آمار روی آوردن جوانان به زندگی مجردی در ۶ کلانشهر تهران، شیراز، مشهد ، اصفهان، تبریز و اهواز به ۳۰ درصد رسیده است و غم انگیزتر آنکه روز به روز دختران جوان تعداد بیشتری از این جامعه آماری را تشکیل می دهند. او روی آوردن جوانان و بچه های کشور به اتاقهای شخصی خود را مقدمه ای برای روی آوردن آنها به زندگی مجردی درسالهای بعدی زندگی خود دانست و افزود: درحال حاضر زنگ خطر زندگی مجردی درکشور زده شده و متاسفانه درمورد این مشکل هم سکوت می شود.»
همچنین ایرج وثوق جامعه شناس و مدرس دانشگاه علامه طباطبایی تهران نیز براین باور است که «افزایش اشتغال زنان امروز که از زمینه های توسعه و مدرن شدن هرجامعه ای است باعث شده است آنها از نظر مالی به استقلال رسیده و این عمل باعث می شود این استقلال را در سایر زمینه ها نیز خواستار باشند. اولین گام استقلال طلبی این افراد رها شدن از سلطه خانواده است. او به اشکال متفاوت فرهنگی، قومی و طبقه اجتماعی دختران در روی آوردن به زندگی مجردی اشاره کرد وافزود: درحال حاضر در جامعه ما بیشتر دخترها به بهانه ادامه تحصیل از شهر و خانواده خود جدا می شوند و این اولین قدم در روی آوردن آنها به زندگی مجردی در سالهای بعد است. مدرس دانشگاه علامه در ادامه چنین می گوید: در حال حاضر در تمام اجزای جامعه ما تقابل میان سنت و مدرنیته مشهود است و در این فضا افراد در یک نوع سرگردانی زندگی می کنند. در همین راستا تمایل به زندگی مجردی در طبقات پایین و سنتی جامعه به مراتب کمتر بوده و مانند سایر فعالیتهای اجتماعی متولی این آزادی زنان و دخترانی از طبقه میانی جامعه هستند.»