• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن قرآن و عترت > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
قرآن و عترت (بازدید: 1261)
دوشنبه 15/12/1390 - 21:13 -0 تشکر 438399
مبارزه با اقسام هفت گانه شرک و مشرکین در فرهنگ قرآن

ب ) اقسام هفت گانه شرک و مشرکین در فرهنگ قرآن

1 - شرک در آفرینش

مجموعه جهان هستی آفریده خدای یکتاست و بهترین نشانه آن هماهنگی کامل این نظام است :

لوکان فیهما الهة الا الله لفسدتا(128)؛ اگر در زمین و آسمان خدایانی می بودند ، نظام هر دو فرو می ریخت .

بشریت در طول تاریخ با همه اختلاف هایی که در آیین ها ، اعتقادها و سنت ها داشته است ، اغلب در این موضوع هم داستان بوده اند که آفریننده جهان هستی یکی است حتی اکثر مشرکانی که خدایان متعددی را می پرستیدند ، به « توحید درخالقیت » که شاید مقصود از « توحید در ذات » هم همان باشد ، اعتراف داشته اند . به همین سبب است که خداوند متعال در آیات متعددی خطاب به مشرکان عرب و بت پرستان می فرماید : شما که می دانید تمام هستی آفریده خدای عالمیان است ،

صفحه 71

چرا غیر او را که در خلقت جهان نقشی ندارند ، می پرستید ؟

توحید در خالقیت

ذلکم الله ربکم لا اله الاهو خالق کل شئ فاعبدوه و هو علی کل شئ وکیل(129)؛

این الله پروردگار شماست ، جز او که آفریننده هر چیز است خدایی نیست . پس او را عبادت کنید ؛ زیرا او بر هر چیزی وکالت دارد

.

هل من خالق غیر الله یرزقکم من السماء والارض لا اله الا هو فانی تؤفکون(130)؛

آیا آفریدگاری غیر از خدا هست که از آسمان و زمین شما را روزی دهد ؟ خدایی جز او نیست ، پس به کجا می روید ؟

ولئن سئلتهم من خلق السموات والارض و سخر الشمس و القمر لیقولن الله فانی یؤفکون(131)؛

و اگر از آنان [مشرکان] بپرسی که چه کسی آسمانها و زمین را آفریده و خورشید و ماه را مسخر کرده است ، همانا خواهند گفت : الله ؛ پس به کجا می روند ؟

هذا خلق الله فارونی ماذا خلق الذین من دونه بل الظالمون فی ضلال مبین(132)؛

این آفرینش خداست ، پس به من بنمایید که دیگران چه خلق کرده اند ؛ آری ستم گران در گمراهی آشکارند .

ان الذین تدعون من دون الله لن یخلقوا ذبابا ولو اجتمعوا له و ان یسلبهم الذباب شیئا لا یستنقذوه منه ضعف الطالب و المطلوب ...(133)؛

آنانی که غیر از خدامی خوانیدشان هرگز پشه ای نخواهند آفرید ، هر چند برای آفریدن آن گرد هم آیند ، و اگر پشه ای چیزی را از آنان برباید ، از او پس نخواهند گرفت . چه ضعیف است جوینده و هم جست و جو شده

.

صفحه 72

گرچه مشرکان عرب که بیشتر بت پرست بوده و نزدیک ترین مخاطبان این گونه آیات قرآن بودند ، دچار شرک در خالقیت نشده بودند ، در طول تاریخ ، آیین ها وفرقه هایی از برخی ادیان بوده اند که به این نوع شرک آلوده شده یا حداقل به چندخدایی معروف اند . در ذیل به پاره ای از این طوایف اشاره می کنیم .

تاریخ و جلوه های شرک در خالقیت

1 - گروهی از زردشتیان که قائل به ثنویت در ذات و دو گوهر هم زاد ( اهورا مزدا واهریمن ) شده ، اولی را خالق خیر و هستی و دومی را آفریننده شر و نیستی می دانستند .

البته این اعتقاد در صورتی مستلزم شرک در خالقیث است که برای شرور نحوه ای از وجود قائل باشند ، تا اهریمن واقعا چیزی را آفریده و به عرصه هستی آورده باشد ؛ چه آن که اگر شرور را « نیستی و نبود خیر » بدانند - چنانکه از برخی کلمات اوستا استنباط می شود - اهریمن فقط نام آفریدگار را دارد ، اما هیچ چیز را ازکتم عدم به صفحه وجود نیاورده است و در حقیقت خالقی جز اهورامزدا وجود ندارد . این گروه از زردشتی ها معتقد به دو آفریدگار نیستند .

2 - گروهی از مسیحیان که قائل به تثلیت در خالقیت اند و به سه آفریدگار برای جهان اعتقاد دارند ، که به ظاهر چنین گروهی در تاریخ وجود نداشته است . یا آنان که حضرت عیسای مسیح (ع) را همان الله بدانند ، به صورتی که پدر و پسر دوشخصیت مستقل و دارای جوهره الوهیت و آفریدگاری باشند ، ضمن آن که هر یک قوام به ذات خویش و نقش مستقل در خلقت عالم داشته باشد ، که وجود چنین گروهی نیز قطعی نیست . یا کسانی که مسیح (ع) را همان « لوگوس » که تجلی ذات خدا بوده و او جهان را مستقلا بدون اذن و استمداد از خدای پدر آفریده باشد ، اینان نیز به نوعی به چند خدایی معروف اند . این در حالی است که فرقه دیگری که خلقت عالم را به دست عیسی (ع) مطرح کرده اند ، استقلال و استمداد نکردن عیسی (ع) از خدا را عنوان نکرده اند . فرقه ای از « غنوصیه » نیز که خدا را آفریننده

صفحه 73

هستی و خیرات و « یهوه » خدای یهود را صانع شرور می شمرند(134)، در صورتی که شرور را « موجود » دانسته و « صانع » را « هستی بخش » دانند ، در شمار معتقدان به چند خدایی به حساب می آیند .

3 - مفوضه ؛ اگر به تفویض معتقد باشند که خداوند خلقت کل یا بخشی از جهان هستی را به عهده یکی از مقربینش اعم از ملک یا پیامبر یا امام و ولی صالح ، نهاده و خود هیچ گونه نقشی در آفرینندگی آنها ندارد و آن شخص مقرب بدون اذن ومشیت و حتی مدد خداوند دست به خلقت زده است ، این گروه دچار شرک درخالقیت می باشند . اما بعید است که فرقه های مفوضه بدین گونه نقش خدا رامنکر باشند .

البته موضوع وساطت اولیای مقرب خدا در آفرینش جهان ، عقیده ای رایج درتمام یا بیشتر ادیان آسمانی و غیر آسمانی است که به شکلی خود را ظاهر کرده است . « لوگوس و حکمت » نزد یونانیان قدیم ، عیسای مسیح (ع) نزد مسیحیان ، عقول عشره و نفوس افلاک نزد فلاسفه قدیم ، نور وجود پیامبر اسلام ، و انوار مقدس دوازده امام معصوم شیعیان و نور پاک عصمت کبری ، حضرت فاطمه زهرا - سلام الله علیها - در اندیشه و معارف شیعه(135)گونه هایی از این اعتقاد است . اما اگر بخواهیم برای شناسایی موارد شرک آلود عقاید فوق ، معیاری بیابیم تنها معیار آن همان « اعتقاد به استقلال در تاثیر » است . پیروان هر کدام از ادیان و آیین ها که واسطه مورد نظرش را در تاثیر و عمل مستقل از اذن و مدد الهی ببیند مشرک است و در غیراین صورت مشرک نیست ؛ هر چند ممکن است در شناخت واسطه اشتباه کرده و به انحراف عقیدتی و احیانا کفر گرفتار شده باشد ( چنانکه معمولا نوع دوم در آن افتاده اند ) .

بر همین اساس است که خداوند متعال در قرآن کریم حضرت عیسی (ع) را

صفحه 74

تک « خالق » می شمارد و ادعای صادق آفرینندگی پرنده را از وی نقل می کند ، اما آفرینشی با اذن الهی :

انی اخلق لکم من الطین کهیئة الطیر فانفخ فیه فیکون طیرا باذن الله ...(136)؛

من برای شما از گل شکل پرنده می آفرینم و در او می دمم ، سپس با اذن پروردگارم پرنده ای خواهد بود .

2 - شرک در ربوبیت و تدبیر

گرچه بیشتر ادیان و مذاهب از نوع اول شرک منزه اند ، اما بسیاری از آنها در نوع دوم از شرک گرفتار شده ... (137)و هر کدام به نحوی برای بنیانگذاران و پیشوایان دینی خویش یا ارواح و موجودات برتر آسمانی نقشی در اداره بخشی از جهان یا تامین برخی خواسته های انسان قائل شده و آنها را واسطه فیض خدا برای خویش دانسته اند . در این زمینه علاوه بر لوگوس و مسیح (ع) و پیامبران (ص) و ائمه اطهار (ع) ، نام برخی از ملائکه ، از قبیل جبرئیل ( پیک وحی ) و عزرائیل ( سفیرمرگ ) و اسرافیل ( منادی قیامت ) و میکائیل ( کلید دار آخرت ) و رضوان ( خازن ریاست تشریفات بهشت ) در دین اسلام و دیگر ادیان حتی « امشاسپندان زردشت » و نیزمثل « افلاطونی » و « ارباب انواع » و « مدبرات امر » و « عقول عرضیه » و بت های گوناگون را می توان در شمار واسطه های فیض در آیین های مختلف ذکر کرد .

« فیلیسین شاله » جامعه شناس و استاد فلسفه فرانسوی در کتاب « تاریخ مختصرادیان بزرگ » از(138)قول « دورکیم » نقل می کند : « مانا ، نیروی واسطه ای بین خدا و جهان است که هر دین و آیینی با نامی خاص به آن معتقد بوده است » (139). شایسته

صفحه 75

است برای توضیح بیشتر ، برخی از انواع شرک در ربوبیت را در تاریخ ادیان بشری بر شماریم :

گروه های ده گانه مشرکان در تاریخ بشر

1 - خدایان رومی ؛ رومیان قدیم حدود سه هزار خدا به نام « ارباب انواع » داشتند ؛ زیرا هر چیزی و هر کاری نزد آنان خدایی مخصوص داشت : خدای تولد کودک ، خدای تعلیم اولین فریاد به کودک ، خدای تعلیم آشامیدن ، خدای در خانه ، خدای پاشنه در ، خدای شخم ، خدای کشت ، خدای بذرپاشی(140)و ... .

بی سبب نیست که یکی از بزرگان رم به طنز گفته بود : خدایان کشور ما در معابر و محافل بیش از جمعیت مردم هستند .

2 - خدایان یونانی ؛ معتقد به ارباب انواع بودند و هر خدایی مسئولیت نگه داری و تربیت نوعی از موجودات را بر عهده داشت ؛ مثلا « زئوس » خداوند بشر و رب الارباب بود . « دهرا » زن زئوس ، هرمس و آرتمیس و آپولون ، فرزندان زئوس و به ترتیب خدایان باران ، ماه و خورشید بودند ؛ علاوه بر خدای دریا ، زمین ، زیر زمین ، کار و ... (141).

3 - خدایان مصر ؛ آیین چند خدایی ( پلی ته ایسم ) در مصر قدیم رایج بود . آنها حدود دو هزار خدا داشتند .

4 - خدایان ایرانی ؛ « امشاسپندان » خدایان شش گانه زردشت بودند که عبارت انداز شش فرشته به عنوان مسئولان و خدایان آتش ، فلزات ، آب ها و گیاهان ، ستاره هاو سیارات . مهد این آیین ، کشور ایران بود .

5 - خدای مردمان چین ؛ چینیان قدیم معتقد به ثنویت و حکومت دو اصل در جهان بودند :

صفحه 76

الف ) « شانگتی » مظهر مذکر یا مثبت یا نور ، که خدای چرخ و افلاک و نیز پاداش دهنده و مجازات کننده گان نیکان و بدان در این دنیاست .

ب ) « هاتن » مظهر جنس مؤنث یا منفی یا تاریک که مورد ستایش بود .

به تدریج خدایان دیگری نیز بر آنها افزوده شد .

6 - بت پرستان ؛ گرچه غالب بت پرستان عرب علاوه بر اعتقاد به توحید درآفرینش ، معتقد به توحید در ربوبیت و تدبیر امور این دنیا نیز بوده اند - چنانکه از قرآن استفاده می شود - اما گویا همه یا بیشتر آنان دچار نوعی از شرک در ربوبیت بوده اند ، و آن موضوع « وساطت بت ها در شفاعت و تقرب برای انسانها نزد خداوند » است . آنها بتان را مستقل در شفاعت دانسته ، از این رو به آنها متوسل شده ، عبادتشان می کردند .

7 - صابئین قدیم ، کره زمین را دارای هفت اقلیم ( قاره و سرزمین ) می دانستند وهفت ستاره را نگهبان آن هفت اقلیم می شمردند . به صورتی که قدرت تاثیرگذاری خیر و شر را در آن اقلیم ها دارا بودند . از این رو ستاره ها را می پرستیدند .

8 - توتم پرستان ؛ هر قبیله ای در قدیم نوعی « توتم » داشت که روح آن قبیله شناخته و پرستش می شد .

9 - مثل افلاطونی ؛ افلاطون برای هر نوع از انواع موجودات عالم طبیعت ، یک فرد مجرد عقلی فرض می کرد که ثابت و مجرد از تغییر و زمان و مکان بود و افراد و مصادیق مادی پرتوی از آن بودند .

10 - عقول طولی افلاک نه گانه و عقول عرضی انواع موجودات در فلسفه قدیم .

وجود این گونه شرک ها در اقوام ، ملل و ادیان رایج ، ایجاب می کرد که دین مقدس اسلام پرچم مبارزه با آن را برداشته ، با اظهار توحید ، خارهای شرک ربوبی را برکند ، تا در زمین عقل و اندیشه بشر ، گل توحید ربوبی بارور گردد . بر همین اساس است که قرآن کریم بیش از نه صد بار واژه « رب » را به شکل های مختلف ذکر کرده

صفحه 77

است ، تا روشن شود که تربیت و اداره و رشد تمام ارکان و موجودات عالم فقطبه دست خداست .

توحید ربوبی در قرآن

الحمد لله رب العالین(142)؛ ستایش

ویژه الله است که پروردگار جهانیان است

.

قل اغیر الله ابغی ربا و هو رب کل شئ(143)؛

بگو آیا غیر از خدا پروردگار دیگری گزینم و حال آن که او پروردگار هر چیزی است

.

قل من رب السموات والارض قل الله(144)؛

بگو [بپرس] پروردگار آسمان ها وزمین کیست ؟ بگو الله است

.

قل من یرزقکم من السماء و الارض امن یملک السمع و الابصار و من یخرج الحی من المیت و یخرج المیت من الحی و من یدبر الامر فسیقولون الله فقل افلاتتقون(145)؛

بگو چه کسی شما را از آسمان و زمین روزی می دهد ؟ چه کسی مالک گوش و چشم هاست ؟ چه کسی زنده را از مرده و مرده را از زنده بیرون می آورد ؟ چه کسی امور را تدبیر می کند ؟ به زودی پاسخ خواهند داد الله . پس بگو چرا تقوا پیشه نمی کنید ؟

آن چه در تحلیل این واسطه نگری های پیروان ادیان و مذاهب و در شناخت شرک آمیز بودن یا نبودن آن کارساز است ، همان معیار و محک استقلال و نداشتن استقلال وسایط در تاثیر است که در بخش گذشته بیان شد . بر این اساس هر فرقه که واسطه مورد نظرش را مستقل در تاثیر ببیند ، مشرک است و اگر آن را محتاج کمک واذن الهی بداند ، مشرک نیست . گرچه در این صورت ، اگر وسایط مورد نظرش واسطه واقعی فیض باشند ، موحد و مؤمن واقعی خواهد بود و در غیر این صورت هم چنان گمراه و نزدیک به مشرک شناخته می شود .

صفحه 78

3 - شرک در عبادت

رایج ترین نوع شرک در اقوام ، ملل ، ادیان و مذاهب درتاریخ بشر « شرک عبادی » است . به همین سبب نیز اصلی ترین شعار دعوت پیامبران در طول تاریخ ، رهایی بشریت از پرستش خدایان دروغین و دعوت به پرستش خدای جهانیان است .

و ما ارسلنا من قبلک من رسول الا نوحی الیه انه لا اله الا انا فاعبدون(146)؛

پیش از تو هیچ پیامبری را نفرستادیم ، مگر آن که به او وحی کردیم که هیچ خدایی جز من نیست ، پس مرا بپرستید .

و لقد بعثنا فی کل امة رسولا ان اعبدوا الله واجتنبوا الطاغوت(147)؛

به راستی ما درهر امتی پیامبری برانگیختیم که [به مردم بگوید] خدا را بپرستید و از طاغوت بپرهیزید .

لا تسجدوا للشمس ولا للقمر واسجدوا لله الذی خلقهن ...(148)؛

برای خورشید وماه سجده نکنید ، بلکه برای خدایی سجده کنید که آنها را آفریده است

.

اصولا کرنش ، تذلل و تضرع در پیشگاه همه موجوداتی که اقوام و ادیان ، آنها را وسایط فیض و سهیم در ربوبیت و تدبیر امور عالم می دانستند و همچنین خضوع و تجلیل و تکریم و تقدیس از همه شخصیت هایی که نقش عظیمی در پیدایش یاترویج یک دین و مذهب داشته اند ، امر مسلم تاریخ و پدیده ای طبیعی است و در این مسئله فرقی بین دین بر حق اسلام وادیان آسمانی تحریف شده و آیین های شرک آلود و حتی مکاتب الحادی نیست . چه آن که حتی کمونیست های ماتریالیست هم دست به ساخت مجسمه لنین و نصب آن به عنوان تجلیل در میدان های بزرگ شهرها می زنند حتی از جنازه مومیایی شده بدن بی جان او در کنار میدان سرخ

صفحه 79

مسکو نگه داری می کنند .

اما آن چه مهم است تعیین مرز دقیق بین مفهوم « عبادت » و مفاهیم دیگر ، از قبیل تعظیم ، تجلیل ، تکریم ، تقدیس ، خضوع ، تذلل ، تضرع ، توسل ، استشفاع و امثال آن است ، تا معلوم گردد که تجلیل از شخصیت های بلند مرتبه و مقرب در اسلام و شیعه و توسل به آنها عبادت غیر خدا نیست و آن تضرع و کرنشی که بت پرستان و خورشید پرستان و ستاره پرستان در برابر معبودهایشان داشتند ، « شرک عبادی » است .

مفهوم عبادت

مفهوم عبادت با مفهوم هیچ یک از کلمات فوق ( تعظیم ، تجلیل ، تکریم و ... ) برابر و مترادف نیست ؛ زیرا هر کدام از این ها بدون عبادت نیز انجام شدنی است . علمای اسلامی - اعم از مفسران و فقها - تلاش زیادی برای تعریف دقیق عبادت کرده اند ، که بهترین آنها عبارت از موارد زیر است :

راغب اصفهانی گفته است :

عبادت ، نهایت خضوع در مقابل کسی است که نهایت اکرام و لطف را فرموده است ؛ یعنی خداوند . (149)

رشید رضا در تفسیر سوره حمد ، سخن راغب را نقد کرده و می نویسد :

نهایت خضوع همیشه نام عبادت را ندارد ؛ زیرا گاهی عاشق آن قدر در معشوقش ذوب و فانی می شود که دیگر خواسته ای جز خواست او ندارد و همه وجودش تسلی و خضوع در برابر معشوقش می گردد ، اما فی الواقع نمی توان شرعا نام آن را عبادت گذاشت . چنانکه برخی از مردمان ، نهایت تعظیم و خضوع را در برابررؤسا و پادشاهان یا فرماندهان دارند ، اما نام عبادت بر آنها نهاده نمی شود .

بنابراین ، بهتر آن است که عبادت را نهایت خضوعی بدانیم که ناشی از اعتقاد

صفحه 80

انسان به عظمت و سلطه و احاطه مطلق معبود باشد ؛ سلطه و احاطه بی پایانی که منشا و کنه آن را نمی توان درک کرد . (150)

علامه طباطبایی در « المیزان » می فرماید :

عبادت آن است که انسان خود را در مقام مملوک بودن برای پروردگارش قراردهد . (151)

بنابراین ، اگر هر عملی - حتی سجده - هم با این نیت و ویژگی نباشد ، عبادت نام نخواهد گرفت . (152)

استاد جعفر سبحانی در « معالم التوحید فی القرآن » سه تعریف برای عبادت ذکرمی کنند که بهترین آنها عبارت است از :

عبادت خضوعی است که ناشی از اعتقاد به الوهیت معبود باشد ، چنانکه خداوند هم در قرآن کریم موضوع عبادت را با « اعتقاد » به الوهیت پیوند زده ومربوط به یک دیگر می داند ، بلکه ظاهر آیه شریفه آن است که بت پرستان قریش هم عبادت را ناشی از اعتقاد به الوهیت می دانستند ، لذا می فرماید : یا قوم اعبدواالله مالکم من اله غیره(153)؛

امت من ، فقط الله را بپرستید ؛ زیرا غیر از او الهی نیست

. (154)

تعریف اخیر گرچه بهترین تعریف است ، اما در یک مورد ابهام دارد و آن مفهوم الوهیت است . آیا معنای الوهیت ، خالق بودن است ، یا مدبر بودن و اداره کل نظام آفرینش یا بخشی از آن ، آن هم تدبیری با اذن خدا یا به صورت مستقل ؟ یا به معنای معبود بودن است و یا لازم الاطاعة بودن ؟ و یا معانی دیگر ؟ به نظر می رسد که بایدالوهیت را به همان معنای « خالقیت و تدبیر مستقل » دانست که شرح آن در دو بحث قبلی گذشت . بر این اساس ، اگر کسی در برابر یکی از شخصیت های برتر و مقرب - از دیدگاه خودش - با این اعتقاد خضوع و کرنش و تضرع کند ، عبادت غیر

صفحه 81

خدا کرده و آلوده به شرک عبادی شده است . اما اگر با اعتقاد با ماذون بودن آن شخصیت از جانب خدا و نیازمندی او به خدا ، تضرع و کرنش کند ، عبادت غیر خدا محسوب نمی شود ؛ چنانکه خداوند در قرآن کریم عبادت را ناشی ازاعتقاد به خالقیت معبود می داند و می فرماید :

یا ایها الناس اعبدوا ربکم الذی خلقکم و الذین من قبلکم ...(155)؛

ای مردم ، پروردگارتان را بپرستید که هم شما را و هم کسانی را که قبل از شما بودند ، خلق کرده است

.

تحلیل فوق می تواند کلید حل معمای اشکال ها و شبهه های وهابیان در رویه واعتقادات شیعیان نیز باشد .

شرک عبادی و انگیزه های آن

با توجه به این که انسان طبعا به موجب روحیه استقلال طلبی که دارد ، از کرنش در برابر دیگران سرباز می زند - جز در برابر آفریدگار جهانیان که عظمت و کبریایی وسلطنت مطلق و مهر و محبت و لطف بی پایان او انسان را به کرنش و پرستش وامی دارد - جای این پرسش هست که چرا او در طول تاریخ به پرستش غیر خدا و انواع معبودهای دروغین روی آورده است ؟

به نظر می رسد انگیزه ها و عوامل متعددی در تاریخ بوده که هر کدام عده ای را به سوی پرستش معبودهای دروغین رانده است ؛ مهم ترین آن عوامل عبارت اند از :

1 - اعتقاد به تعدد خدایان در عالم ، اعم از خدایان آفریننده یا مدبران عالم .

2 - استمداد از واسطه های بین خدا و انسان در پی اعتقاد به دور بودن خدا ازبشر و در دسترس نبودن وی . البته گاهی توده مردم ، شخصیت های برجسته دینی خویش را به وساطت می طلبیدند و گاهی نیز ارواح و عقول ماورای ماده را واسطه می کردند ، که به زعم آنان ، آنها در پس موجودات متحرک و منظم مادی ، همچون

صفحه 82

خورشید و ماه و ستارگان و باران و زلزله در رویش گیاهان و ... موجود ، فعال اند . بت پرستان قریش علت پرستش بت ها را به صراحت همین وساطت بت ها نزد خدای عالمیان برای تقرب خود به خدا مطرح کردند ؛ چنانکه قرآن کریم از زبان آنان می فرماید :

- ما نعبدهم الا لیقربونا الی الله زلفی(156)؛

ما آنها ( بتان ) را نمی پرستیم ، مگر به سبب این که مقام و منزلت ما را به خدا نزدیک سازند .

- و یعبدون من دون الله مالایضرهم ولا ینفعهم و یقولون هؤلاء شفعاؤناعندالله ...(157)؛

آنان غیر از خدا چیزهایی را می پرستند که نفعی و ضرری به آنها نمی رسانند ، و می گویند این [معبودها و بت]ها شفیع های ما نزد خدایند

.

3 - اعتقاد به تفویض برخی از امور در اداره آفرینش از جانب آفریدگار به بعضی از اشخاص و اشیا و موجودات .

4 - احساس لزوم تکریم و تجلیل از شخصیت های محبوب و خدمت گزار ، مانندبرخی پیامبران ، پادشاهان مقتدر و رؤسای سرشناس . چنانکه توتم پرستان رئیس قبیله یا مجسمه او را می پرستیدند و فرعونیان فرعون را ، و برخی بت پرستان عکس و تمثال و مجسمه های برخی پیامبران را .

ابن اثیر می نویسد :

آن گاه که رسول خدا (ص) در آغاز وارد کعبه شد ، صورت هایی از پیامبران را دیدکه در آن جا نصب شده بود ، پس فرمان داد تا همه را نابود کردند . (158)

5 - تقلید کور کورانه و هم چشمی ؛ ابن هشام در سیره نبوی (ص) در منشا پیدایش بت پرستی در عربستان و مکه می نویسد :

« عمرو بن لحی » که از بزرگان مکه بود و در سفری به شام ، شاهد بت پرستی

صفحه 83

شامیان بود ، از این مراسم خوشش آمد و علت پرستش بتان را از شامیان پرسید . پاسخ دادند : ما از آنان طلب باران می کنیم ، باران می فرستند ، طلب پیروزی می کنیم ، پیروزمان می کنند . او از آنان درخواست کرد یک بت هم به او بدهند تابه مکه بیاورد و مردم مکه هم بتوانند آن را عبادت کنند . بت « هبل » را گرفت و به مکه آورد و بالای کعبه نصب و مردم را به عبادت آن دعوت کرد و مردم هم به عبادت بت هبل مشغول شدند . (159)

همین تقلید کورکورانه و هم چشمی ، از سوی قوم بنی اسرائیل به صراحت به حضرت موسی (ع) پیش نهاد می شود :

قالوا یا موسی اجعل لنا الها کمالهم آلهة(160)

؛ گفتند ای موسی برای ما هم خدایی ( مادی ومحسوس ) قرار ده ! چنانکه آنها ( بت پرستان ) هم خدایانی دارند .

4 - شرک در نیت ( ریا )

میزان قبولی همه اعمال و عبادات در دین مقدس اسلام اخلاص است ؛ یعنی اگر مسلمان عبادات و اعمال و خدمات و خیرات را فقط به قصد خشنودی خداوند و امتثال فرمان او انجام دهد و هیچ قصد و غرض دیگری از انجام آنها نداشته باشد ، اعمالش قبول درگاه حق و موجب استحقاق پاداش خواهد بود و در نیت خویش موحد است . اما اگر عبادت یا هر عمل خیر دیگری را به خاطر غیر خدا و غرض شخصی دیگری ، مثل خودنمایی و کسب وجهه در بین مردم ( ریا ) انجام دهد ، دچار « شرک در نیت » شده است و عملش قبول نخواهد شد .

قرآن کریم می فرماید :

صفحه 84

قل انما انا بشر مثلکم یوحی الی انما الهکم اله واحد فمن کان یرجوا لقاء ربه فلیعمل عملا صالحا ولا یشرک بعبادة ربه احدا(161)؛ بگو ای پیامبر ، که من انسانی مثل شما هستم ، فقط بر من وحی می شود که خدای شما خدای یگانه است . پس هر کس که امید ملاقات پروردگارش را دارد ، باید عمل صالح انجام دهد و درعبادت پروردگارش شرک نورزد .

امام صادق (ع) در تفسیر این آیه شریفه فرموده است :

الرجل یعمل شیئا من الثواب لایطلب به وجه الله - تعالی - انما یطلب به التزکیة للناس ( للنفس ) یشتهی ان یسمع به الناس . فهذا الذی اشرک بعبادة ربه

(162)؛ مردی کاری نیک انجام می دهد ، اما برای رضایت خدا نمی کند ، بلکه بدین وسیله خواهان پاکیزه کردن چهره خویش در بین مردم است . دوست دارد که مردم از آن با خبر شوند . این مرد همان کسی است که ( خداوند در آیه شریفه فرموده است ) شرک به عبادت پروردگارش ورزیده است .

امام صادق (ع) در حدیثی شرک در نیت را این گونه معرفی می فرماید :کل ریاء شرک

(163)؛ هر گونه عمل ریایی شرک است .

5 - شرک در اطاعت

انسان در مکتب اسلام آفریده خدا و بنده او است . از آن جا که خداوند آفریننده انسان است ، به همه نیازمندی ها ، توانایی ها ، کمالات و مراحل عالی دست یافتنی برای او آگاه است . بنده و آفریده طبق حکم وجدان بشری و عقل فطری ، بایدهستی بخش خویش را اطاعت کند ، چنانکه فرمانده ، قانون گذار و برنامه ریزی آگاه تر و شایسته تر از آفریننده انسان قابل تصور نیست . پس همان طور که « حاکمیت تشریعی و حق قانون گذاری » از حقوق ویژه خداست ، یگانه پرستان نیز باید معتقد

صفحه 85

به « توحید در حاکمیت تشریعی » باشند و خویشتن را با تمام وجود مطیع فرمان حق ساخته ، با سرپیچی از وی ، و فرمان برداری از کسانی که خلاف حکم خدا دستورمی دهند ، به او شرک نورزند .

توحید در حاکمیت تشریعی و قانون گذاری

قرآن کریم هم در زمینه انحصار تشریع و حکومت و قانون گذاری در خداوند وهم در زمینه لزوم اطاعت از او و پرهیز از اطاعت شیطان و طاغوت ها ، آیاتی را بیان می دارد ، از آن نمونه است :

ان الحکم الا لله(164)؛

حکم ، شایسته کسی جز خدا نیست .

و من لم یحکم بما انزل الله فاولئک هم الکافرون(165)؛

و کسی که به غیر دستورهای نازل شده الهی فرمان دهد ، پس ایشان کافرند

.

افغیر الله ابتغی حکما و هو الذی انزل الیکم الکتاب مفصلا(166)؛

آیا غیر از الله حاکم دیگری را برگزینم و حال این که او کتاب خود را به تفصیل بر شما نازل کرده است

.

قرآن کریم در چند مورد اطاعت از غیر خدا را شرک خوانده است :

... و ان الشیاطین لیوحون الی اولیائهم لیجادلوکم و ان اطعتموهم انکم لمشرکون(167)؛

همانا شیاطین به دوستانشان وحی می کنند تا با شما مجادله کنند ، واگر شما آنها را اطاعت کنید ، مشرک خواهید بود

.

انؤمن لبشرین مثلنا و قومهما لنا عابدون(168)؛

( قوم فرعون ) گفتند آیا ما به دو انسانی مانند خود ( موسی و هارون ) ایمان آوریم و حال این که قوم آنها ( بنی اسرائیل ) ما را عبادت می کنند .

صفحه 86

روشن است که قوم بنی اسرائیل قبطیان را نمی پرستیدند ، بلکه مطیع آنها بودند .

یا ابت لا تعبد الشیطان ان الشیطان کان للرحمن عصیا(169)؛

ای پدر ! شیطان راعبادت مکن ؛ زیرا شیطان معصیت کننده خدای رحمان است

.

و ما یؤمن اکثرهم بالله الا و هم مشرکون(170)؛

بیشترین مردم به خدا ایمان نمی آورند ، مگر آن که ( در کنار ایمان ) مشرک هستند .

امام صادق (ع) در تفسیر این آیه شریفه فرموده است :یطیع الشیطان من حیث لایعلم ، فیشرک

(171)؛ انسان مؤمن ، ندانسته اطاعت شیطان می کند و مشرک می شود .

و نیز فرمود :

شرک طاعة و لیس شرک عبادة

(172)؛ این شرک در اطاعت است ، نه شرک در عبادت .

و فرمود :

من اطاع رجلا فی معصیة ، فقد عبده

(173)؛ هر کس دیگری را در معصیتی اطاعت کند ، او را عبادت کرده است .

و فرمود :

من اصغی الی ناطق ، فقد عبده ، فان کان الناطق عن الله ، فقد عبد الله و ان کان الناطق عن ابلیس ، فقد عبد ابلیس

(174)؛ هر کس به سخن گوینده ای گوش فرا دهد ، او را عبادت کرده است . اگر آن گوینده از خداسخن بگوید ، وی عبادت خدا کرده و اگر از شیطان سخن بگوید ، وی عبادت شیطان کرده است .

صفحه 87

6 و 7 - شرک در مالکیت و ملک تکوینی

آفریده هر کسی ملک او است و چون تمام هستی ، آفریده خداست ، تمام عالم و ثروت های آن ، ملک خداست و مالک حقیقی دیگری در جهان وجود ندارد . آنان که با سعی و تلاش بخشی از این ثروت های آفریده خدا را به دست می آورند ، آنها رااز ملک خدا خارج و در ملک خویش داخل نکرده اند ، بلکه مجاز خواهند بود تا دردوره حیات اندک خود ، از آن مقدار ثروت به امانت بهره برداری کنند ؛

در حقیقت مالک اصلی خداست این امانت چند روزی نزد ماست

موحد و یگانه پرست واقعی کسی است که مالک اصلی کل هستی را خدا بداند و برای کسی غیر از او مالکیت مستقل قائل نباشد .

قرآن کریم می فرماید :

قل ادعوا الذین زعمتم من دون الله لایملکون مثقال ذرة فی السموات ولا فی الارض و مالهم فیهما من شرک و ماله منهم من ظهیر(175)؛

بگو آن کسانی که غیر ازخدا می خوانیدشان ، به اندازه وزن ذره ای در آسمان ها و زمین مالکیت ندارند ، حتی شریک هم نیستند ... .

چنانکه ملک عالم ویژه خداست ، ملک عالم نیز حق طلق او است و پادشاه حقیقی و حکم ران واقعی و مبسوط در جهان پهناور هستی جز خدا نیست .

قرآن کریم در این زمینه می فرماید :

قل اللهم مالک الملک تؤتی الملک من تشاء و تنزع الملک ممن تشاء و تعز من تشاء و تذل من تشاء بیدک الخیر انک علی کل شی ء قدیر(176)؛

بگو بارالها ای صاحب سلطنت ، تو پادشاهی را به هر که خواهی می دهی و از هر کس خواهی برمی گیری و به هر کس خواهی عزت می بخشی و به هر کس خواهی ذلت نصیب می کنی . خیر در دست تو است ؛ زیرا تو بر هر چیز توانا هستی

.

صفحه 88

لمن الملک الیوم لله الواحد القهار(177)

؛ امروز پادشاهی از آن کیست ؟ فقط ویژه خداوند یگانه قهار است .

رایج ترین معنای شرک در اصطلاح قرآن

قرآن کریم بیش از 180 بار واژه شرک را به صورت ها و صیغه های مختلف به کاربرده است . معانی هفتگانه ای که گذشت ، عمده ترین مفاهیمی است که قرآن کریم واژه شرک را در آنها به کار برده است . البته معانی و مصادیق دیگری نیز هست که گاهی این لفظ در آنها به کار رفته است ، مثل شریک بودن کسی در مال یا برده و اشرکت شیطان در مسیر جمع آوری اموال و تولید مثل که ارتباطی به بحث حاضرنداشته و اصطلاح خاص شرعی نیز نمی باشد .

از میان این معانی هفت گانه ، رایج ترین مفهومی که واژه شرک در قرآن ، در آن معنا به کار برده شده است - به صورتی که تا حدی در آن معنا ظهور پیدا کرده و با دیدن بدون قرینه این واژه در قرآن ، همان معنای خاص به ذهن تبادر می کند - معنای « شرک عبادی » است و گاهی نیز « شرک در ربوبیت » ؛ زیرا اغلب ، مخاطب این آیات همان بت پرستان و ستاره پرستان جزیرة العرب بودند که ویژگی بارز و ناشایست آنان « عبادت غیر خدا » و بسا « اعتقاد به تاثیرگذاری مستقل وسایط خیالی » بود .

براین اساس می توان نتیجه گرفت که اگر در آیه ای از قرآن کریم ، حکمی درباره مشرکان بیان شد ، بدون این که قرینه ای خاص بر نوع معنای اراده شده از آن لفظ از بین معانی هفت گانه وجود داشته باشد ، می توانیم آن حکم را ویژه مشرکان عبادی ، و در نهایت ، مشرکان در ربوبیت بدانیم ، اما مجوز و وجهی برای تعمیم آن حکم به آلودگان به « شرک در نیت » که بسیاری از مسلمانان هم دچار آن هستند ، در دست نیست .




128 . انبیاء (21) آیه 22 .

129 . انعام (6) آیه 102 .

130 . فاطر (35) آیه 3 .

131 . عنکبوت (29) آیه 61 .

132 . لقمان (31) آیه 11 .

133 . حج (22) آیه 73 .

134 . ایلخانی ، کلام یهود و مسیحیت ( جزوه درسی ایشان در تربیت مدرس قم ) ، ص 56 .

135 . زیارت جامعه کبیره : بکم بدء الله و بکم یختم الله ... .

136 . آل عمران (3) آیه 49 .

137 . پیام قرآن ، ج 3 ، ص 322 - 342 .

138 . فیلیسین شاله ، تاریخ مختصر ادیان بزرگ ، ترجمه دکتر منوچهر خدایار محبی ، ص 478 .

139 . پیام قرآن ، ج 3 ، ص 322 - 342 .

140 . آلبرماله ، تاریخ روم ، ج 1 ، ص 29 .

141 . تاریخ ملل شرق ، ج 2 ، ص 171 .

142 . فاتحه (1) آیه 1 .

143 . انعام (6) آیه 164 .

144 . رعد (13) آیه 16 .

145 . یونس (10) آیه 31 .

146 . انبیاء (21) آیه 25 .

147 . نحل (16) آیه 36 .

148 . فصلت (41) آیه 37 .

149 . راغب اصفهانی ، مفردات الفاظ القرآن ، ص 319 ، حرف السین .

150 . المنار ، ج 1 ، ص 56 .

151 . المیزان ، ج 1 ، ص 22 .

152 . همان ، ج 1 ، ص 124 .

153 . اعراف (7) آیه 59 .

154 . معالم التوحید فی القرآن ، ص 384 .

155 . بقره (2) آیه 21 .

156 . زمر (39) آیه 3 .

157 . یونس (10) آیه 18 .

158 . ابن اثیر ، الکامل فی التاریخ ، ج 2 ، ص 252 .

159 . سیره ابن هشام ، ج 1 ، ص 79 .

160 . اعراف (7) آیه 138 .

161 . کهف (18) آیه 110 .

162 . وسائل الشیعه ، ج 1 ، ص 52 .

163 . همان .

164 . انعام (6) آیه 57 و یوسف (12) آیه 40 و 67 .

165 . مائده (5) آیه 44 .

166 . انعام (6) آیه 114 .

167 . همان ، آیه 121 .

168 . مؤمنون (23) آیه 47 .

169 . مریم (19) آیه 44 .

170 . یوسف (12) آیه 106 .

171 . اصول کافی ، کتاب ایمان و کفر ، باب شرک ، ح 3 .

172 . همان ، ح 4 .

173 . همان .

174 . سفینة البحار ، ج 2 ، ص 115 .

175 . سبا (34) آیه 22 .

176 . آل عمران (3) آیه 26 .

177 . غافر (40) آیه 16

دوشنبه 15/12/1390 - 22:19 - 0 تشکر 438480

بسم الله الرحمن الرحیم
این "شرك در عبادت" عجب مطلبی است. و چقدر دشوار است حفظ از شر وسوسه های شیطان .

حركت مورچه، بر روی سنگ سیاه، در شب تار.

هزار دشمنم ار مي كنند قصد هلاك  گرم تو دوستي از دشمنان ندارم باك

حافظ عليه الرحمه

امضا: نيري

دوشنبه 15/12/1390 - 22:22 - 0 تشکر 438485

در كتابی داستانی نقل شده بود قریب به این مضمون... كه شخصی در مسجدی در حال نماز بود كه از پشت سر صدایی می شنود. احساس می كند فردی وارد مسجد شده ... نمازش را طولانی می كند و آداب نماز را كامل بجا می آورد... وقتی نمازش تمام می شود و فرد به پشت سر نگاه می كند می بیند سگی وارد مسجد شده و صدای حركت از او بوده ... ناگهان به خود می آید و بر خود نهیب می زند كه "وای بر من كه نمازم را برای یك سگ خواندم و نه به نیت قربت الی الله "

هزار دشمنم ار مي كنند قصد هلاك  گرم تو دوستي از دشمنان ندارم باك

حافظ عليه الرحمه

امضا: نيري

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.