برای
رساندن مهمات به رزمندگان رفته بود، خط ؛هنگامی كه به طرف مقر مدافعان
خرمشهر بر می گشت، از پشت سر مورد هدف گلوله دشمن قرار گرفت. بعثی ها با
سر نیزه سرش را از بدنش جدا كردند و این آخر كار نبود. آنها در اطراف بدن
شیخ شریف به رقص و پای كوبی پرداختند هلهله می كردند و فریاد می زدند:
«قتلنا الخمینی، قتلنا الخمینی، ما خمینی را كشتیم...»
روحانی شهید محمد حسن شریف طبع (شریف قنوتی) فرزند محمود، سال ۱۳۱۳ در منطقه اروند كنار از توابع شهرستان آبادان متولد شد. در دوران كودكی، پر جنب و جوش و فعال بود و برای آموزش قرآن به مكتب خانه رفت. با علاقه و استعداد زیاد در سن ۶ سالگی قرآن مجید را ختم كرد و پدرش به شكرانه آن جشن قرآن گرفت و ولیمه داد.
پس از گذراندن دوران ابتدایی وارد حوزه علمیه شد تا رسیدن به درجه اجتهاد به تحصیل پرداخت.
خانم
فاطمه حكمتی، همسرش می گوید: «زندگی مشتركمان را در نهایت سادگی و به دور
از تجملات و زرق وبرق مرسوم و به دور از جشن ها و میهمانی های آن چنانی و
با سادگی با دنیایی از محبت و صفا شروع كردیم».
با
شروع مبارزات منتهی به انقلاب به رهبری امام خمینی، قنوتی مبارزه را علنا
پیگیری كرد و اعلامیه ها و رساله امام را با همرزمانش در بین مردم، پخش می
كرد و شب ها در منزل دوستانش جلسه تشكیل می دادند.
كم
كم خطر بزرگی برای رژیم به حساب می آمد. مأموران ساواك اردكان او را
دستگیر كردند و به ساواك منطقه شیراز تحویل دادند. در بین راه از او می
خواهند كه لباس روحانی را از تن بیرون آورد ولی او از این عمل سرباز زده و
به مأموران می گوید: «بزرگ ترهایتان از این لباس و روحانیت وحشت دارند،
شما كه جای خود دارید.»
ساواك
از او می خواهد كه ندامت نامه بنویسد ولی او می گوید: «من كاری نكرده ام
كه پشیمان باشم. تا اینكه بر اثر سر و صدایی كه عشایر شیراز به راه می
اندازند، ساواك مجبور به آزادی او می شود و او را ممنوع المنبر می كنند.
خانم فاطمه حكمتی، همسرش می گوید: «او در پایین منبر می نشست و سخنرانی می
كرد.»
شیخ شریف، همگام با فعالیت های سیاسی، فعالیت های علمی نیز داشت و حدود ۱۳ جلد كتاب، از جمله كتاب های "اهداف قیام امام حسین" و "كشكول شیخ شریف" كه هنوز به چاپ نرسیده، از او به یادگار مانده است.
وی
در طول زندگی مجبور شد بارها نام مستعار برای خود برگزیند، تا ساواك او را
شناسایی نكند. ایشان به نام های مستعار قنواتی نژاد، شریف طبع، شریف قنوتی
و اسلامی، شهرت داشت.
حجت
الاسلام شریف قنوتی، به عنوان نماینده حضرت امام در اردكان و حومه انتخاب
شده و وجوهات شرعی مردم را دریافت كرده و به شهرهای قم و نجف ارسال می
كرد. پس از شهادت آیت الله سعیدی، به دلیل فعالیت های سیاسی، دوباره ساواك
او را دستگیر كرد و در دادگاه نظامی شیراز محكوم به اعدام شد. ولی چنان
برخورد ارشادی با عوامل نظام داشت، كه حكم اعدامش لغو شد.
شریف قنوتی در ۱۵ محرم ۱۳۵۷،
همراه با دیگر زندانیان سیاسی آزاد شد. با پیروزی انقلاب و با شروع جنگ
تحمیلی، اولین ستاد كمك رسانی به مناطق جنگی در بروجرد را تشكیل داد و جزو
اولین گروه داوطلب، از همان ستاد به خوزستان اعزام شد.
سوم مهر ماه ۱۳۵۹ با
كامیون های آذوقه ی اهدایی مردم، به خرمشهر رفت. در بازگشت از خرمشهر، با
تشكیل گروه هایی از جوانان مبارز و غیور بروجرد، و تشكیل گروه های چریكی
الله اكبر و گروه های مقاومت، چندین بار شهر را از خطر سقوط نجات داد و پس از مدتی، اقدام به تشكیل گروه مبارز "الله اكبر" كرد.
او
علاوه بر فرماندهی محور خرمشهر و هدایت نیروها، مسئولیت تأمین مهمات آنان
را بر عهده داشت. مقاومت و روحیه او در بین رزمندگان در خرمشهر، زبانزد
همه بود.
۲۴ مهر ۱۳۵۹ شیخ
شریف برای رساندن مهمات به رزمندگان رفته بود خط و هنگامی كه به طرف مقر
مدافعان خرمشهر بر می گشت، از پشت سر مورد هدف گلوله دشمن قرار گرفت. بعثی
ها با سر نیزه سرش را از بدنش جدا كردند و این آخر كار نبود. بعثی های
جنایتكار در اطراف بدن مقدس شیخ شریف به رقص و پای كوبی پرداختند هلهله می
كردند و فریاد می زدند: «قتلنا الخمینی، قتلنا الخمینی، ما خمینی را كشتیم…»
روز ۲۴ مهر با خون شیخ و یارانش، خرمشهر، خونین شهر شد. جسد مطهر شیخ با حمله مدافعان اسلام از صدامیان پس گرفته شد و در روز ۲۷ مهر ۱۳۵۹ آن
بدن مطهر با قبای خونین ـ كه حالاكفنش شده بود ـ در قبرستان شهدای آبادان،
قطعه شهدای خرمشهر در میان یارانش غریبانه دفن شد تا برای همیشه مزارش
میعادگاه عاشقان و آزادگان باشد.
این
قدر یاد این شهید در دل مردم (اردكان) جاودانه مانده كه یادبودی از شهید
قنوتی در قبرستان شهدای این شهر ساخته اند. مردم كه همواره برای زیارت
قبور شهدا می روند، نخست به زیارت مزار شهید قنوتی می روند.
شهید
شریف قنوتی در بهشت شهدای بروجرد و در میان خیل مقدس شهدا سنگ یادبودی
برای زیارت عاشقان خود دارد، ولی مدفن اصلی این شهید بزرگوار همان گونه كه
گفته شد، در گلزار شهدای آبادان است؛ جایی كه شهدای گمنام قبر آن بزرگوار
را در بر گرفته اند.
شهید
حجت الاسلام محمد حسن شریف طبع (قنوتی)، در قسمتی از وصیت نامه اش، چنین
می گوید: «امروز، روز امتحان است. برای خدا كار كنید؛ و خود را به سختی
بیندازید و جسمتان را پرورش ندهید، كه این جسم فانی است و روزی به زیر خاك
می رود. شهادت، سعادتی است كه نصیب هر كسی نمی شود. خون پاك و مطهر می
خواهد.»
پیكر پاك این شهید، پس از تشییع در گلزار شهدای آبادان به خاك سپرده شد.
منبع