بازار سرمایه دركشورهای كمتر توسعه یافته معمولا" محدود بوده واندازه گرفتن آن مشكل است.معمولا" ساختمانها، ماشین آلات وتجهیزات به عنوان بخشی ازسرمایه تلقی می شوند. همیشه تعریف نمودن سرمایه كاری مشكل بوده است وچنین تعریفی ازسرمایه دركشورهای كمترتوسعه یافته می تواند بسیاروسیع وگسترده باشد زیرا دراین كشورها حتی تهیه برخی از كالاهای مصرفی ونگهداشتن آن می تواند منجربه افزایش جریان درآمد درآینده شود. ازاین رو فراهم نمودن امكان تحصیل ، سرپناه ، حمل ونقل وخدمات بهداشتی می توانند به سادگی به جریان درآمد درآینده اضافه كنند ومی توانند به عنوان اجزاء مهمی ازسرمایه اجتماعی درنظرگرفته شوند.سرمایه یكی از مهمترین ونادرترین نهاده ها دركشورهای كمترتوسعه یافته است ازاین رو به نقش تشكیل وانباشت سرمایه برای رشد اقتصادی دراین كشورها تاكیدزیادی می شود. درآمدپائین موجب تشكیل پس انداز به مقداركم وازآنجا سرمایه گذاری اندك وبهره وری پائین ودرآمد كم می شود وبه این ترتیب گفته می شود این كشورها دردور باطل فقر گرفتار شده اند . بازار سرمایه دراین كشورها به طورحتم با دوگانگی روبروست ازیك طرف بخش شهری كه دارای تقریبا" یك بازار سازمان یافته سرمایه برای وام دادن ووام گرفتن است درحالی كه دربخش روستائی چنین بازاری وجود نداشته وبیشتر به صورت سنتی نزولخواری وجود دارد . بازار پولی نیز با نوعی دوگانگی مالی روبروست كه درمناطق شهری به ویژه درپایتخت، بانكداری مدرن وروشهای نو معاملات مالی درآنها رایج است درحالی كه در روستاها یك بازار غیر سازمان یافته مالی وجود دارد كه مالكان، نزولخواران وتجار به استثمار روستائیان می پردازند. جریان مالی بین این دوبخش محدود است.كمبودسرمایه منجر به محدودشدن آن درتولید می شود دوگانگی وساختار پیچیده بازار سرمایه موجب می شود كه مشكل بتوان برای بازارسرمایه ، بازار رقابتی با كالای همگن (مقصود سرمایه) را منظور كرد.