• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
فرهنگ پایداری (بازدید: 1145)
سه شنبه 13/10/1390 - 14:59 -0 تشکر 411626
جاج بخشی در گذشت

سلام

حاج ذبیح الله بخشی معروف به حاج بخشی درگذشت.

به گزارش باشگاه خبرنگاران، حاج ذبیح‌الله بخشی یادگار ماندگار دوران دفاع مقدس پیش از این سابقه سكته مغزی و رفتن به حالت كما داشت.

حاجی بخشی در طول 8 سال دفاع مقدس در جبهه ها بلند‌گو به دست به تقویت روحیه رزمندگان می‌پرداخت، تصویر مشهوری از وی موجود است كه وی را در حال خاموش كردن ماشینش با پك پتو پس از حمله یك تانك عراقی نشان می‌دهد.

وی با بیش از 70 سال سن، از جانبازان و رزمندگان 8 سال دفاع مقدس بوده و برای رزمندگان تداعی كننده حبیب ابن مظاهر بود.دو پسر و یك داماد حاج بخشی نیز در ایام جنگ تحمیلی به شهادت رسیدند.

حاج ذبیح‌الله بخشی‌زاده در سال 1312 در توابع اراک متولد شد. در سن هفت سالگی پدرش توسط نیروهای متفقین کشته ‌شد و او از آن پس مسئولیت خانواده‌اش را بر عهده گرفت. حاجی بخشی از سن 47 سالگی به جبهه‌ اعزام شده و تا پایان جنگ تحمیلی در جبهه‌ها حضور داشت.
              روحش شاد ویادش گرامی باد

                          این نیز بگذرد.....
سه شنبه 13/10/1390 - 15:15 - 0 تشکر 411666

eeee

خدا رحمتشون کنه

وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ

 
سه شنبه 13/10/1390 - 16:18 - 0 تشکر 411792

چندی پیش كه بیماری این پیر غلام اهل بیت(ع) و حبیب جبهه‌های نبرد شدت یافته بود، حجت الاسلام والمسلمین گلپایگانی به نمایندگی از رهبر عزیزمان، به عیادت ایشان رفت و حاج بخشی هم در نامة تشكرش از رهبر نوشت:

محضر مبارک حضرت آیت الله العظمی خامنه‌ای

ولی امر مسلمین جهان


ای رهبر حزب الله در سراسر دنیا، سلام و عرض ارادت این پیرغلام جبهه‌ها و خاک پای بسیجیان را که اکنون در بستر بیماری افتاده است بپذیرید از اینکه آقای گلپایگانی را برای عیادتم به بیمارستان فرستادید و این جانباز پیر و پدر دو شهید را به لطف خود نواختید بی اندازه ممنون و سپاسگزارم. من همه جا فریاد زده ام که خط خامنه ای خط محمد رسول الله(ص) و ائمه اطهار(ع) است، آن بزرگواران هم پدر و مادر شهدا و جانبازان را بعد از پایان جنگ‌ها فراموش نمی کردند و به دلجویی آن‌ها می رفتند.

زبان الکن این پیر غلام چگونه می تواند پاس لطف و محبت رهبر و مقتدایم را بجای آورد. خدای سبحان سایه شما را بر سر همه ملت‌های مسلمان و مستضعفان جهان و تمامی بسیجیان مستدام بدارد.

فدای شما - حاج بخشی

حاجی جان امشب پسرانت وبسیجیهات تو بهشت یک جشنی واست بگیرن خوش به حالت سلام ما رو بهشون برسون 
روحت شاد

خوشا شهیدان و خوشا آنان که با یاد شهیدان زنده اند

سه شنبه 13/10/1390 - 17:5 - 0 تشکر 411806

سلام

روحش شاد ایشالله اون دنیا با حضرت فاطمه زهرا محشور بشن.

امتداد ممنون از نامه ای که گذاشتی.

          کربلای جبهه ها یادش به خیر       سرزمین نینوا یادش به خیر               

 

       "شادی روح امام و شهدا صلوات"          

 

                                               

 
 
سه شنبه 13/10/1390 - 17:9 - 0 تشکر 411807

امشب مهمون امیرالمومنینه
خوش به حالش

سه شنبه 13/10/1390 - 20:1 - 0 تشکر 411852

"من المؤمنین رجال صدقوا ما عاهدوا الله علیه فمنهم من قضى نحبه و منهم من ینتظر". تسلیت عرض می‌کنم ایام ماه صفر و اسارت اهل‌بیت (ع) و همچنین فقدان "حبیب ابن مظاهر" جبهه‌های حق علیه باطل، حاجی بخشی را.

در طول سه دهه پرفراز و نشیب انقلاب اسلامی، حاجی بخشی که به حق چه در زمان جنگ و حضورش در خط مقدم، گرمی بخش جبهه‌ها بود و همچنین از بعد از رحلت حضرت امام(ره) در تمامی صحنه‌ها، ما این حبیب ابن مظاهر انقلاب را می‌بینیم که حضور جدی دارد.

حاجی بخشی خودش یک کلکسیون و نمایشگاه کاملی از همه روزهای غم‌بار و روزهای خوش و باشکوه و پیروزمند بیش از سه دهه انقلاب اسلامی است.

آن مقدار که ما حاجی را در جبهه‌ها درک کردیم، از روزهای سخت جبهه‌ها گرفته تا فتح‌المبین و بیت‌المقدس تا سه راهی شهادت، همان‎جایی که شاید یکی از طلایی‌ترین و ناب‌ترین فیلم‌های دوران جنگ یعنی شلیک موشک کاتیوشا به سمت خودروی استیشن حاجی بود و دامادش کنار کانال پرورش ماهی، فیلم‏برداری شده است؛ دامادش کنار دست خودش شهید شد و آن صحنه خاموش کردن آتش با پتو توسط حاجی و شوکی که بهش دست داده بود.

قبل از آن هم در والفجر ۴، پسرش حاج عباس بی‌سیم‌چی خود من بود و شهادت همین عباس در والفجر ۸ که حاجی بخشی خودش هم با یك جعبه نقل و نبات و عطر حضور داشت. خودش هم دوربین به دست گرفته بود و یك تنه، هم مبلغ بود و هم بین سنگر‌ها عطر پخش می‌کرد. در جبهه همیشه دوربین دستش بود و فیلمبرداری می‌کرد.

در جریان یکی از همین فیلمبرداری‌ها، حاجی بخشی پتوی یکی از شهدا را كه کنار می‌زند تا از او فیلم بگیرد، می‌بیند كه عباس خودش شهید شده است.

آن‎جا پسرش را بغل كرد و یکی از باشکوه‌ترین صحنه‌های دفاع مقدس را خلق کرد؛ یک صحنه عالی از ایثار و دل‎دادگی بسیجیان آقا روح‌الله.

این روحیه ادامه دارد تا رحلت امام(ره) و دفن خود حضرت امام که مجددا حاجی بخشی در دفن بزرگ‎مرد تاریخ باشکوه جهان اسلام و جان مسلمانان جهان حضور دارد. بعد از رحلت آقا روح‌الله هم حاجی بخشی در فتنه‌های بعدی، چه در دوران کارگزاران آقای هاشمی و چه در زمان اصلاحات آقای خاتمی، فعالیت کرد؛ مثلاً یک تنه جلوی مجلس ششم و فتنه‌هایش می‌ایستد.

یک خاطره‌ای هم از این ماجرا بگویم؛ در مقطعی كه در آن مجلس، عده‌ای از نمایندگان اسائه ادبی به حضرت آقا کردند و نامه‌ای نوشتند که شما هم مثل حضرت روح‌الله، جام زهر را بنوشید که موجب امتنان نمایندگان است؛ حاجی بخشی یک تنه جلوی مجلس حاضر شد و گفت:

اگر هیچ‏کس هم با من نباشد و من تک و تنها باشم، اگر رهبری به من اذن بدهد، همین الان این ساختمان مجلس را به توپ می‌بندم.

همان‏جا تک تک نمایندگانی را که می‌شناخت و می‌دانست در این ماجرا دستی داشته‌اند، مضحکه می‌کرد و واکنش جدی نشان می‌داد.

در واقع باید گفت حاجی بخشی مظهر «جگر و جرأت حزب‌الله» در تمامی صحنه‌ها محسوب می‌شد؛ به ویژه مواقعی که یک تنه سوار ماشین می‌شد و در همین خیابان ولی‎عصر -در آن زمانی که هنوز نیروی انتظامی و امر به معروف و این‌ها نبودند- کار همه این‌ها را می‌كرد.

حاجی همیشه حالت زیبایی داشت با آن «تفنگ سیمینوف» خودش که نماد این بود که سلاح را نباید زمین گذاشت.

با آن هیبت خاص تقریبا در بین قریب به اتفاق کلیه مجاهدین جهان اسلام و کسانی که به سرنوشت انقلاب اسلامی اهمیت می‌دهند، آشنا بود و کسی نیست که با حاجی بخشی و چهره خاصش آشنا نباشد.

دوستان ما که از نقاط مختلف جهان می‌آیند، همیشه حال حاجی بخشی را از من و بقیه می‌پرسند که این درگذشت را باید به آن‌ها هم تسلیت گفت.

سرکشی به خانواده شهدا و خانواده جانبازان و مجروحین هم یکی از کارهای همیشگی و خاص حاجی بود و عادت داشت که در بیمارستان‌ها برود و با این افراد شوخی کند و فرح بخش محافل سرد و یخ زده جانبازان باشد.

در زمینه سازندگی جهادی هم در حد توانش فعالیت می‌کرد. همه می‌دانند که زمینی در کرج تهیه کرد و آن را تبدیل به یک گاوداری کرد و فعالیت خوبی داشت. یک کارگاه کوچکی هم راه انداخت و به تولید و خدمات از این نوع پرداخت.

در جنگ "خوشه‌های خشم" در لبنان و در جنگ ۱۶ روزه با حاج حسین الله‌کرم و حاج محمود ژولیده و برخی دوستان به لبنان رفتند و در خط مقدم در جنوب لبنان حاضر شد؛ هم روحیه می‌داد به رزمندگان و هم سرکشی می‌کرد از خانواده شهدا و شور و هیجان خودش را به جبهه‌های لبنان هم منتقل کرد.

وقتی خانواده شهدا هم حاجی را می‌دیدند، چون با چهره ایشان آشنا بودند، به شدت به وجد می‌آمدند و حضور حاجی بخشی، محفل بچه‌های حزب‌الله را حسابی گرم می‌کرد.

در فتنه ۸۸ هم که الحق کمرشکن بود و اصلا توقع نداشتیم خواص انقلاب این چنین ریزش کنند، با اینکه حال حاجی بخشی خوب نبود و در بیمارستان بود، هر بار بچه‌ها به دیدارش می‌رفتند، قوت قلب می‌داد که پشتیبان ولایت باشید و پشت ولایت را خالی نکنید.

به هر شکل سعی می‌کرد بچه‌ها را گرم و انقلابی نگه دارد. اما در هر صورت، "فَإِذَا جَاءَ أَجَلُهُمْ لا یَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً وَلا یَسْتَقْدِمُونَ"، رضاییم به رضای خدا.

هر وقت هم خدمت حضرت آقا می‌رسید، آقا اعلام رضایت می‌کردند از ایشان و ان‌شاء الله امام و رهبر و شهدا از ایشان راضی باشند و سر سفره آقا عبدالله مهمان باشند. پسر شهیدش و داماد شهیدش ان‌شاءالله در "یوم الفقر" دستش را بگیرند و حاجی هم دست ما را در روز تنگدستی بگیرد و ما را هم بر سر سفره‌ای مهمان کند که خودش مهمان است.

دانلود سخنرانی سعید قاسمی

سه شنبه 13/10/1390 - 20:8 - 0 تشکر 411854

در فاو شرایط آنقدر سخت بود که شهید دستواره هم آر.پی.جی به دست به شکار تانک‌های دشمن می‌رفت، فشار دشمن زیاد بود و همین باعث افت روحیه نیروها می‌شد که حاج‌بخشی ‌آمد، هنوز از راه نرسیده شعار ‌داد «کی خسته است؟» و صداهایی که از حلقوم تشنه بچه‌ها بیرون می‌آمد فریاد زدند «دشمن».

 به گزارش فارس ، گل‌علی بابایی از رزمندگان لشکر 27 محمدرسول‌الله(ص) و نویسنده دفاع مقدس به بهانه درگذشت پیر جبهه‌های نبرد ابوالشهید «حاج ذبیح‌الله بخشی» روایتی از روحیه دادن وی به رزمندگان در سخت‌ترین شرایط در فاو را در اختیار خبرگزاری فارس قرار داده است. این روایت را بخوانید.
بیست و ششم بهمن 1364 در فاو ـ پایگاه موشکی عراق. 5 روز از عملیات عظیم آبی ـ خاکی «والفجر8» سپری می‌شد، تا آن لحظه دو مرحله از عملیات با موفقیت انجام گرفته بود. صدام که تصور نمی‌کرد به این راحتی بتواند بندر حساس و سوق‌الجیشی فاو را از دست بدهد، یکی از زبده‌ترین فرماندهانش را مأمور ‌کرد تا نیروهای ایرانی را از فاو بیرون کرده و آنها را درون آب‌های اروند بریزند.
سرلشکر زرهی ستاد «ماهر عبدالرشید» گوش تا گوش جاده فاو ـ‌ ام‌القصر را با تانک‌های پیشرفته تی ـ 72 آرایش داده و درصدد بود تا با یک حمله گاز انبری، شهر فاو را پس بگیرد؛ تعداد تانک‌ها آن‌قدر زیاد بود که نگرانی را به اردوی فرماندهان خودی سرازیر می‌کرد. 
دشمن پاتک سنگین خودش را شروع ‌کرد.
هواپیماهای جنگنده و هلی‌کوپترهای توپدارش از هوا، تانک و نفربرهایش از زمین و توپ‌های سهمگین‌اش از دورترها همه اطراف و مواضع ایرانی‌ها و حتی عقبه آنها را هدف قرار ‌داده بود. هر کس هر کاری از او برمی‌آمد، انجام می‌داد تا جلوی پیشروی دشمن گرفته شود. 
شرایط آنقدر سخت بود که شهید «سیدمحمدرضا دستواره» جانشین لشکر 27 محمد رسول‌الله(ص) هم آر.پی.جی به دست به شکار تانک‌ها می‌رفت. فشار دشمن زیاد بود و همین باعث افت روحیه نیروها می‌شد. باید برای تقویت روحیه‌های بچه‌ها کاری انجام داده می‌شد، اما چه کاری؟!
به راستی در این شرایط که از زمین و آسمان گلوله و موشک می‌بارید چه کاری می‌شد، انجام داد؟
که ناگاه او از راه ‌رسید. با همان پاترول فکسنی‌ و بلندگویی که بر بام آن قرار گرفته بود. حاج‌بخشی می‌آید با سربندی بر سر و گلاب‌پاش بزرگی بر دوش و عطر و بسته‌ شکلاتی در دست.
هنوز از راه نرسیده شعار ‌داد «کی خسته است؟» و صداهایی که از حلقوم تشنه بچه‌ها بیرون می‌آمد و در پاسخ او فریاد می‌زدند «دشمن!».
 ـ کی بریده؟ 
ـ آمریکا 
ـ کجا می‌رید؟ 
با این شعار حاج بخشی، لبخند بر لبان خشکیده بچه‌ها می‌نشیند و همگی، با یک صدا فریاد می‌زدند
-کربلا
- منم ببرید
- جا نداریم! 
و او با شکلک درآوردن مثلاً به بچه‌ها اعتراض می‌کند.
ساعتی بعد پاتک دشمن دفع می‌شود و نیروها و تانک‌های عراقی مجبور به عقب‌نشینی می‌شوند.

سه شنبه 13/10/1390 - 21:8 - 0 تشکر 411874

سلام
خدا روحشونو شاد کنه و با صالحین محشورشون کنه
یا علی

چهارشنبه 14/10/1390 - 17:34 - 0 تشکر 412201

به نام خدا و سلام
خدا رحمتش کنه.
ایشالا روسیاه این سرمایه ها نباشیم.

تنت به ناز طبيبان نيازمند مباد

it is god who cures 

مدير انجمن بهداشت و سلامت

چهارشنبه 14/10/1390 - 17:52 - 0 تشکر 412207

سلام
خدا رحمتش کنه.

یاران مردانه رفتند؛ اما هنوز تکبیر وفاداری‌شان از مناره‌های غیرت این دیار به گوش می‌رسد. یاران عاشقانه رفتند؛ اما هنوز لاله‌های سرخ دشت‌های این خاک به یمن آنان به پا ایستاده‌اند.

 انجمن فرهنگ پایداری


چهارشنبه 14/10/1390 - 20:1 - 0 تشکر 412255

آخی... خدا که رحمت خودش رو نصیب این خوبا میکنه... به برکت همین بزرگوارا انشاءالله که از گناهان ما بگذره و شهادت رو نصیبمون کنه

 السلام علیــــــــــک یا ابا عبدالله

 

ای شیـــــعه تو را چه غــم ز طوفـــان بلا

آن جا که سفینة النجـــــــاة است حسیـــــن (ع)

 

یابن الحســـــن روحـــــــــی فداک

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.