دوم: چهره غمبار
چهره دیگر عاشورا جنبه تراژدیک، غمبار و اسفبار آن است. تأسف از این که چرا
امت، حق امام (ع) را پاس نداشته و ناجوانمردانهترین برخورد را نسبت به
محبوبترین خلق خدا و شریفترین انسانها روا داشتند. ظلمى که بر امام (ع) و
اهل بیت و یاران ایشان تحمیل شد، دل هر انسان نیکوسیرتى را به درد مىآورد
و روح آدمى را سخت مىآزارد و جشن و شادی در اینجا معنا ندارد. چگونه می
توان در مواجهه با این چهره از عاشورا متاثر نشد؟! امام حسین ( ع ) به
واسطه شخصیت عالیقدر و شهادت قهرمانانهاش مالک قلبها و احساسات صدها
میلیون انسان است.
کیست که بشنود در آن صحراى سوزان با وجود عطش جانکاه، در میان صدها مأمور
دشمن حضرت ابی الفضل العباس (ع) خود را به شریعه رساند و چون در رودى عظیم و
آب گوارا قرار گرفت و آب را تا دهان آورد، ولى همین که به یاد تشنگى حضرت
ابی عبداللَّه (ع) و فرزندانشان افتاد، به خود اجازه نوشیدن نداد و لب تشنه
با مشک پر از آب برگشت، این مردانگى و شرافت، او را به ریختن اشک وادار
نسازد؟!
در حال گریه و رقت و هیجان، انسان بیش از هر حالت دیگر خود را به محبوبی
که برای او میگرید نزدیک میبیند ، و در حقیقت در آن حال است که خود را با
او یکسان میبیند . خنده و شادی بیشتر جنبه شخصی و در خود فرو رفتن دارد اما
گریه بیشتر از خود بیرون آمدن و خویش را فراموش کردن و با محبوب یکی شدن
است. به تعبیر شهید مطهری «گریه بر شهید، شرکت در حماسه او و هماهنگی با
روح وی و موافقت با نشاط و حرکت او است».(3)
از طرف دیگر نیز شهادت شهید برای کسانی که او را از دست داده و از فیض وجود
او محروم مانده اند ، تأثر انگیز است ، در حالی که انسان ها می توانستند
از برکت وجود وی، در همان عصر و در دوران آینده بهره مند گردند. در واقع
این گریه بر خود ما است و نه بر شهیدی چون امام حسین که با شهادت به مقام
قرب الهی نائل شد. همچنین تأثر و تأسف برای مردمانی که قدر عظمت وجود او را
ندانستند و او را به شهادت رسانده و از فیض وجود حضرت بی بهره ماندند.
بنابراین عمل مسیحیان قابل توجیه نخواهد بود ؛ زیرا ما بر شخص امام که با
شهادت به بالاترین مرتبه نائل شد، نمیگرییم . علاوه بر این که عمل مسیحیان
(گریه و شادی)می تواند برخاسته از تفکر نادرستی باشد که خون مسیح را فدیه
ای برای کفاره گناهان خود می دانند که با کشته شدن مسیح ، پاک گشتن فرزندان
آدم از گناه تضمین شد.
ادامه دارد...