• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
فرهنگ پایداری (بازدید: 1647)
دوشنبه 9/8/1390 - 16:4 -0 تشکر 381712
آن که فهمید و آن که نفهمید

 حسین(ع)مسیحی،مریم مسلمان

آن که فهمید

 رانندة آژانس بود. سن‌و‌سالش حدود پنجاه را نشان می‏داد، شاید هم بیش‌تر.همین‌که دهان باز کرد وگفت، ببخشید آقا! کجا تشریف می ‏برید؟فهمیدم.با آن لهجه غلیظی که داشت، راحت می‏شد فهمید.كمی جابه‌جا شدم و پرسیدم: «ببخشید آقا! شما ارمنی هستید؟»

راحت و خونسرد گفت: بله! چه‌طور مگه؟ هیچی،همین‌جوری.حتماً بچة شیرمردی.

برگشت، با لبخند نگاهی كرد و گفت: «از کجا فهمیدی؟

خُب ارامنه یا توی مجیدیه زندگی مى ‏کنند یا توی خیابان شیرمرد.

 نه خُب! جاهای دیگر هم هستند.

ـ ولی شما اهل شیرمردی.

ـ خود شیرمرد که نه. خیابان پدرثانی مى ‏نشینیم.

صحبتمان گل انداخت كه بی‌مقدمه گفت: «من از دین شما مسلمان‌ها، عاشق دو تا امام هستم.»

خیلی برایم جالب بود كه یك ارمنی عاشق دو تا از امامان ما بود. اصلاً اجازه نداد بپرسم کدام؛ ادامه داد: «پیش از انقلاب توی پادگانی اطراف مشهد سرباز بودم. هم‌خدمتی‌هایم ارادت خاصی نسبت به امام رضا(ع) داشتند. یك شب حال یکی از سربازها خیلی خراب شد. دکتر پادگان که فقط بلد بود آمپول بزند، گفت: «این پسر تا صبح دوام نمى ‏آورد.»

وسیله و امکاناتی هم نداشتیم که او را به شهر ببریم. بی‌چاره داشت بال‌بال مى‏ زد. رفقایش بالای سرش نشسته بودند و زارزار گریه مى ‏کردند. یك‌دفعه همه‌شان با هم داد زدند: «یا امام رضا(ع)!، شما غریبی. این هم این‌جا غریب است، خودت این جوان را به مادرش ببخش.»

من به امام رضا(ع) احترام مى‏ گذاشتم، ولی آن اعتقادی را که آن‌ها داشتند، نداشتم. گرفتم خوابیدم، ولی آن‌ها شروع کردند به دعا و رازونیاز. هنوز هوا روشن نشده بود که با سروصدای آن‌ها از خواب پریدم. اصلاً باورم نمى ‏شد. آن‌که گفته بودند مردنى است، از همه سرحال‌تر بود؛ شنگول شنگول. از آن روز به بعد، هروقت مى ‏روم مشهد، مى ‏گویم، آقا دمت گرم!»

ـ خب آن امام دیگر كدام است؟

ـ این را که دیگر خودت باید بدانی؛ امام حسین(ع). خودم و خانواده‌ام عاشقش هستیم. خانة ما نزدیک مسجدالرضا(ع) است. ماه محرم که مى ‏شود، همه‏مان برای آقا مشکی مى‏ پوشیم. شاید باور نکنی، برو از رفقای خودت توی همان مسجد بپرس، وارطان کیه؟ ماه محرم، من پای سماور هستم، چای مى ‏دهم دست عزادارها. اگر یك شب شام هیأت را به خانه نبرم، زن و بچه‏ام مى ریزند دم مسجد، که ما امشب شام آقا را نخورده‌ایم.»

بغض گلویم را گرفته بود. این کی بود و ما...

آن‌که نفهمید

سه‏ شنبه شب، 30 فروردین، در خانة یکی از آشنایان، توفیق یا نکبت، هرچه که بود، نشستم پای ماهواره. در آن روزها که ارتش عراق به پادگان «اشرف» حمله کرده و انتقام قتل‌عام مردم عراق در زمان صدام را از منافقان گرفته بود، خیلی مشتاق بودم كه تصاویری از آن‌ها را ببینم. شبکة تلویزیونی «سیمای آزادی منافقان» گزارش مستندی از کشته شدن تعدادی از منافقان توسط ارتش عراق را پخش مى‏کرد. ناخواسته یاد وقتی افتادم که مردم کُرد شمال و شیعیان جنوب عراق، علیه صدام قیام کرده بودند و چیزی نمانده بود که پیروز شوند. منافقان سوار بر تانک‌ها و نفربرهای تا دندان مسلح، درحالی‌که وانمود می‌کردند جزو انقلابیان هستند، وارد شهرها شدند و هنگامی‌که مردم به استقبالشان آمدند، همه را به رگبار بستند و تعداد زیادی زن و بچه را به خاک و خون کشیدند؛ آن هم کجا، جایی که اصلاً کشور خودشان نبود.

یکی از منافقان قدیمی داشت لحظه‌های آخر مثلاً شهادت یکی از دوستانش به نام اکبر را با آب‌وتاب تعریف می‌کرد.

ـ توی درگیری گلوله‌ای به سینة اکبر خورد. بغلش کردم تا ببرمش توی آمبولانس. همین‌طور که داشت توی بغلم آخرین نفس‌ها را می‌کشید، مدام فریاد مى‏زد، یا مریم مقدس(س)!

خیلی جالب شد. اسمش اکبر بود، ولی در آخرین لحظه‌های جان دادن فریاد می‌زد، یا مریم مقدس(س)! فکر کردم حتماً مسیحی بوده و حضرت مریم(س) را صدا مى‏زده است، ولی راوی ادامه داد: «اکبر فریاد مى‏زد، یا مریم مقدس(س) و خواهر «مریم رجوی» را صدا مى‏زد...

واویلا! منافقی که ادعای مسلمانی و مثلاً شیعگی داشت، در لحظة جان دادن، به جای شهادتین و الله‌اکبر، فریاد مى ‏زند یا مریم مقدس، و مریم رجوی را صدا مى ‏زند و جان به شیطان تقدیم مى ‏کند!

منبع:ماهنامه امتداد

خوشا شهیدان و خوشا آنان که با یاد شهیدان زنده اند

دوشنبه 9/8/1390 - 20:57 - 0 تشکر 381802

سلام
خیلی مطلب قشنگی بود، عبرت آموز بود.
یا علی

دوشنبه 9/8/1390 - 21:45 - 0 تشکر 381834

چقدر جالب. این دو تا داستان دقیقا برعکس هم بودن:)

اون ارمنی امام حسین و امام رضا مارو دوست داره اون وقت این اکبر که شیعه است

موقع جون دادن یه آدم کثیف ضدانقلابی رو صدا میزنه. ای خدا...

          کربلای جبهه ها یادش به خیر       سرزمین نینوا یادش به خیر               

 

       "شادی روح امام و شهدا صلوات"          

 

                                               

 
 
پنج شنبه 12/8/1390 - 14:7 - 0 تشکر 382779

سلام
خیلی داستان های جالبی بودند واقعا میگم
اکثرا فقط ادعای مسلمانی و شیعه بودن دارن

شاید تقدیر قابل تغییرنباشد،اما تغییر قابل تقدیر است.
پنج شنبه 12/8/1390 - 15:30 - 0 تشکر 382814

سلام

اره... قشنگ و تامل برانگیز بود... و واقعی!

 السلام علیــــــــــک یا ابا عبدالله

 

ای شیـــــعه تو را چه غــم ز طوفـــان بلا

آن جا که سفینة النجـــــــاة است حسیـــــن (ع)

 

یابن الحســـــن روحـــــــــی فداک

جمعه 13/8/1390 - 7:35 - 0 تشکر 383002

به نام خدا

با سلام ودرود

از اینجا

آن که فهمید و آن که نفهمید 

مطلب زیباتون و دیدم

خیلی جالب و تکان دهنده بود

خدایا ما را بر ایمانمان ثابت قدم بفرما.

آمین 

   

مدیر انجمن حوزه علمیه 

تماس بامن:

forum:www.mahdiyavar.mihanbb.com

e-mail:ya_lasaratelhosain@yahoo.com


 

جمعه 13/8/1390 - 9:59 - 0 تشکر 383027

سلام به همه

این مطلب زیبای شما من رو یاد حرف اون کارگر سنی افغانی انداخت که چند روز قبل به علت مصدومیت شدید و قطع شدن بازو در حین کار، تحت عمل بی نظیر جراحی پیوند بازو قرار گرفت.

ایشون و البته دکترهای ایشون میگفتن که ذکر « یا ابوالفضل (ع) » از زبان این کارگر دور نشد.

حالا بعضی از ما به اصطلاح بچه شیعه ها ...!!

 

جاده دوستی پایانی ندارد، اگر بیایی و همسفرم باشی

 

http://img.tebyan.net/Big/1391/09/fbc019f9a0b44c799f5f3ee58ba495e3.jpg 

 

جمعه 13/8/1390 - 12:8 - 0 تشکر 383098

خیلی تکان دهنده بود...

سلام

مریم رجوی!!! واقعا............

مشکل ما یکی دوتا نیست

من از اين كوه بالا خواهم رفت.ميگويند ارتفاعش زياد است.راهش طولاني و شيب دار است,پر از صخره و صعود به آن بيش از حد دشوار است.كارخودم است.از آن بالا خواهم رفت.به زودي مرا خواهي ديد كه از قله برايتان دست تكان ميدهم يا از فرط تلاش بر دامنه جان ميسپارم

چهارشنبه 25/8/1390 - 15:3 - 0 تشکر 388557

عالیییی بود.واقعا تحت تاثیر قرار گرفتم.

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.