حجمهای به نمایش درآمده در این نمایشگاه صرفنظر از زیباییهای تكنیكی و ظاهری هریك مفهوم عمیقی از شعر شاعران كلاسیك ایران را به همراه دارند. اگر ممكن است درباره این آثار توضیح دهید؟
این اولین بار نیست كه من در آثارم به مدد این مضامین كار كردهام. همیشه این طور بودهام. یعنی همواره نوعی علاقه و دلبستگی در من نسبت به شعر كهن وجود داشته است. تا جایی كه این دلبستگی توانسته برایم منبع الهامی در خلق آثار باشد. منظورم این است كه سالهاست چنین گرایشی داشته و همان را در قالبهای مختلف هنری ادامه دادهام؛ چه در نقاشیها و چه در آثار حجمی بنابراین، این میل و رغبت نسبت به ادبیات كلاسیك از دیروز و امروز در من شكل نگرفته و دفعی و لحظهای نبوده است. احساس میكنم در شعر كهن، رمز و رازهایی نهفته است كه باید به آنها پی برده شود.
نكتهای كه درباره آثار شما در این نمایشگاه یكسان است، نوع تكنیك پاپیه ماشه است كه به كار بردهاید.
بله. این تكنیك همان تلفیق كاغذ و چسب است و دارای سابقه طولانی در ایران است. مثلا قلمدانهای قدیمی با این تكنیك ساخته شده بودند، اما در حال حاضر این تكنیك تقریبا منسوخ است و دیگر كسی به آن شكل با این تكنیك كار نمیكند.
انگیزه شما برای به كار بردن چنین تكنیكی كه میگویید سالهاست به فراموشی سپرده شده، چه بوده است؟
به نظرم رسید پاپیه ماشه یكی از تكنیكهایی است كه از دیرباز در فرهنگ ایرانی وجود داشته و جای آن دارد كه دوباره احیا و كار شود. البته سعی كردم آن را از شكل قدیمیای كه داشته خارج كرده و به نوعی با دنیای امروز تطبیقش دهم.
ابتدای در ورودی نمایشگاهتان اشعاری از حافظ مانند «زیر بارند درختان كه تعلق دارند»، «درخت دوستی بنشان كه كام دل به بار آرد» یا آثاری از مولانا با این مضمون كه «ما همه شیریم شیران علم حمله مان از باد باشد دم به دم»و... به چشم میخورد. اینها اشعاری هستند كه در كنار هر یك از حجمها درقالب عنوان نیز چسبانده شدهاند. سوال اینجاست كه اگر این اشعار به عنوان شناسه در كنار آثار شما نبودند آیا درك این آثار برای مخاطبان آسان بود؟
ببینید مخاطبان این نمایشگاه را اصولا دو سه طیف تشكیل میدهند. بعضی از آنها گرافیست، برخی نقاش و برخی هم دانشجویان دانشگاههای هنر هستند، اما نكته جالبی كه دراین باره وجود دارد این است كه اغلب مخاطبان بیش از محتوا به تكنیك كارها توجه دارند و مایل هستند بدانند این حجمها براساس چه تكنیكی ساخته شده است. به عنوان مثال، من در كنار یك اثر حجمی كه شیری را نشان میدهد، بیت شعری نوشتهام كه سعی داشتم مخاطب به محتوا و بطن آن شعر توجه كند. اما متاسفانه در این اثر هم بیشترین تمركز مخاطب روی تكنیكی است كه در ساخت این اثر به كاررفته است.
اغلب اشعار این نمایشگاه برگرفته از آثار مولاناست. دیری است كه مولانا با اشعار ماندگار خود مثل مثنوی معنوی از مرزهای وطنمان عبور كرده و آوازهاش در جهان فراگیر است. آنهایی كه در داخل كشور خودمان هستند، همواره به تفحص و تحقیق روی اشعارش میپردازند و میكوشند او را از زوایای مختلف مورد بحث قرار دهند. مستشرقان نیز از مولانا به عنوان شاعری فرا مرزی یاد میكنند و درباره افكار، آثار و آرای او كنجكاو هستند. خود شما فكر می كنید مهمترین ویژگی اشعار او از دیدگاه شما چه بوده است؟ آثار او دارای معانی گستردهای است و خیلی سخت است كه بخواهم درباره شعر او و دریافتهای ذهنی خود حرف بزنم. یك زمانی هست كه شرح مثنوی معنوی را میخوانید و به عمق اشعار و همین طورافكار او پی میبرید. یك زمان هم هست كه از خواندن خود این اشعار به درك و باور میرسید. به نظرم مولانا شاعری جامعهشمول است؛ یعنی نگاهش به انسان و معطوف انسان است. به بیان سادهتر، همه چیز را از نگاه خود انسان میبیند و ضمن این كه طرز فكرش در برهههای مختلف زمانی عجیب بوده است. او همواره در اشعارش پیام آدم شدن را متذكر میشود و این به نظر من مطلب كمی نیست و نباید آن را دست كم گرفت. او معتقد است آدمی باید حال خود را دائما تغییر دهد و رو به بهبود رود. به هرحال، من همیشه روی اشعار مولانا كار كردهام. ضمن این كه این اشعار را در تمام مراحل زندگی خود خوانده و مطالعه كرده و سعی كردهام پیامی را كه در هریك از آنها نهفته است نیز به مخاطب انتقال دهم. به عنوان مثال در نمایشگاه قبلی خود، از شخصیتی به نام «دبوقی» كه در آثار مولوی وجود دارد، نام بردهام و خلاصه سعی كردم وجوه مختلفی از شعر و احوال مولوی را هر قالب هر اثر ذكر كنم. یا همین طور درباره حافظ. همانطور كه دراین نمایشگاه مشاهده میكنید آثاری از حافظ نیز در قالب حجم به معرض نمایش گذاشته شده است. من در این نمایشگاه اخیر چون حال غزل داشتهام، سعی كردهام بیشتر به تبیین غزلیات این دو شاعر یعنی مولانا و حافظ بپردازم و به اصطلاح آنها را قابل دیدن و تجسم كنم.
اگر مایل باشید كمی هم درباره پیوند هنری چون حجم و ادبیات صحبت كنیم.من همیشه براین باور بودهام كه مسجد شیخلطفالله در اصفهان، مصداق غزل است. انگار كه معمار در ساختن این مسجد به سرودن غزل پرداخته است. درباره آثار حجمی فقط نمیتوان به ظاهر آنها بسنده كرد. در هر یك از این آثار حجمی البته منظورم فقط آثار خودم نیست، به طور كلی میگویم، مفاهیمی نهفته كه باید به وسیله مخاطب كشف شود.
همانطور كه شعر نیز تنها به قوافی و صنایع شعری محدود نمیشود و در اشكال مختلف مثل نقاشی، مجسمهسازی، موسیقی و... متجلی میشود. مثلا اگر شما بخواهید غزلی را كه در مسجد شیخلطفالله نهفته است، دریابید، بیتردید دریافتش برای هر كسی آسان نیست، ولی اگر این مساله میسر شود و انسان به درك این غزل در بنای این مسجد پی ببرد، واقعا لذتبخش است. در حال حاضر وضعیت هنر حجم را چطور میبینید؟
به نظرم هر كسی دارد در این زمینه كار خودش را میكند. در مجموع خوب است. زیاد درگیر این تعاریف نیستم و به نظرم فعالیت در هر زمینه هنری بیشتر سلیقهای است.
رویكرد بازدیدكنندگان را نسبت به این هنر چطور ارزیابی میكنید؟
بد نیست. همانطور كه اوایل صحبتم هم گفتم این هنر مخاطب خاص دارد. افرادی متشكل از هنرمندان، دانشجویان، همكاران و بیشترشان هم تكنیكی به این مساله نگاه میكنند. یعنی اغلب مخاطبانی برای دیدن این آثار به این نمایشگاه میآیند كه خودشان به چنین كارهایی اشراف دارند.
عنوان نمایشگاه حاضر حیرت است. وجه تسمیه این نام برای نمایشگاه چه بوده است.
وادی حیرت یكی از وادیهایی كه است كه بر سر راه سالك وجود دارد و فكر میكنم حیرت ممكن است در هر برهه زمانی برای هر انسانی رخ دهد. برای من نیز به سبب خواندن و غرقشدن در اشعار شاعرانی چون مولانا یك جور حیرت رخ داد. از این رو تصمیم گرفتم نام این نمایشگاه را هم حیرت بگذارم.
پیش از این كه گفتوگو شروع شود، به این مساله اشاره كردید كه حجم را هرگز در بستر آكادمیك یا به بیان سادهتر در قالب دانشگاهی فرا نگرفتهاید و این مساله در شما به شكل خودجوش بوده است.
خب من فارغالتحصیل رشته نقاشی هستم و همانطور كه گفتم مقوله حجم را به شكل دانشگاهی یا از طریق كلاس یاد نگرفتهام. خودم به دلیل علاقهای كه داشتهام، سراغش رفتم. البته در كنار آن كارهای دیگر هم كردم. مثل همان نقاشی یا چاپ. اما مضامینی كه برای تمام این آثار به كار گرفتم، همانی است كه در این نمایشگاه هم میبینید.
شما از دانشجویان دانشگاههای هنر به عنوان یكی از مخاطبان این نمایشگاه نام بردید. نظر آنها نسبت به كارهای شما در نمایشگاه حیرت چه بوده است؟ پای صحبتشان نشستهاید؟
خودشان كه به كارها نگاه تكنیكی دارند. البته این مساله مهمی است، اما من بیشتر مایل بودم محتوا نیز در نظر گرفته شود. در واقع دلم میخواست به اندیشهای كه در كار وجود دارد هم در كنار تكنیك توجه شود، اما برخی دانشجویان این جور فكر نمیكنند. میآیند كارها را میبینند و فكر میكنند خب این كار الان مد است. پس باید سراغ این جور كارها بروند. منظورم این است كه درك و بینشی برای خلق كارهای خودشان انجام نمیدهند. دلباخته ظاهر میشوند و همان را دنبال میكنند.
منظورتان این است كه هنرمندان جوان امروز بیشتر فرمگرا هستند؟
بله. به محتوا و همانطور كه اشاره كردم، به پیامهای اثر توجهی ندارند. منبع جام جم