هشت موضوع شگفت انگیز از زندگی آلبرت انیشتن، كه شما هیچ گاه آنان را نمی دانستید. بله،همگی ما می دانیم كه انیشتن این فرمول[e=mc2] را كشف كرد. اما واقعیت آن است كه چیز های كمی در مورد زندگی خصوصی اش می دانیم،خودتان را بااین هشت مورد،شگفت زده كنید!
1-او با سر بزرگ متولد شد
وقتی انیشتن به دنیا آمد او خیلی چاق بود و سرش خیلی بزرگ تا آنجایی كه مادر وی تصور می كرد، فرزندش ناقص است،اما بعد از چند ماه سر و بدن او به اندازه های طبیعی بازگشت.
2-حافظه اش به خوبی آنچه تصور می شود، نبود
مطمئنا انیشتن می توانسته كتابهای مملو از فرمول و قوانین را حفظ كند،اما برای به یاد آوری چیز های معمولی واقعا حافظه ضعیفی داشته است. او یكی از بدترین اشخاص در به یاد آوردن سالروز تولد عزیزان بود و عذر و بهانه اش برای این فراموشكاری، مختص دانستن آن [تولد ]برای بچه های كوچك بود.
3-او ازداستانهای علمی-تخیلی متنفر بود
انیشتن از داستانهای تخیلی بیزار بود. زیرا كه احساس می كرد ،آنها باعث تغییر درك عامه مردم ازعلم می شوند و در عوض به آنها توهم باطلی از چیز هایی كه حقیقتا نمی توانند اتفاق بیفتند میدهد.
به بیان او “من هرگزدر مورد آینده فكر نمی كنم،زیراكه آن به زودی می آید. به این دلیل او احساس می كرد كسانی كه بطور مثال بشقاب پرنده ها را می بینند باید تجربه هایشان را برای خود نگه دارند.
4-او در آزمون ورودی دانشگاه اش رد شد
درسال 1895 در سن 17 سالگی،انیشتن كه قطعا یكی از بزرگترین نوابغی است،كه تا كنون متولد شده،در آزمون ورودی دانشگاه فدرال پلی تكنیك سوییس رد شد.
در واقع او بخش علوم وریاضیات را پشت سر گذاشت ولی در بخش های باقیمانده، مثل تاریخ و جغرافی رد شد.وقتی كه بعدها از او در این رابطه سوال شد؛او گفت:آنها بی نهایت كسل كننده بودند، و او تمایلی برای پاسخ دادن به این سوالات را در خود احساس نمی كرد.
5-علاقه ای به پوشیدن جوراب نداشت
انیشتن در سنین جوانی یافته بود كه شصت پا باعث ایجاد سوراخ در جوراب می شود.سپس تصمیم گرفت كه دیگر جوراب به پا نكند و این عادت تا زمان مرگش ادامه داشت.
علاوه بر این او هرگز برای خوشایند و عدم خوشایند دیگران لباس نمی پوشید، او عقیده داشت یا مردم اورا می شناسند و یا نمی شناسند.پس این مورد قبول واقع شدن[آن هم از روی پوشش] چه اهمیتی میتواند داشته باشد؟
6-او فقط یكبار رانندگی كرد
انیشتن برای رفتن به سخنرانی ها و تدریس در دانشگاه، از راننده مورد اطمینان اش كمك می گرفت. راننده وی نه تنها ماشین اورا هدایت می كرد، بلكه همیشه در طول سخنرانی ها در میان،شنوندگان حضور داشت.
انیشتن، سخنرانی مخصوص به خود را انجام می داد و بیشتر اوقات راننده اش، بطور دقیقی آنها را حفظ می كرد.
یك روز انیشتن در حالی كه در راه دانشگاه بود، باصدای بلند در ماشین پرسید:چه كسی احساس خستگی می كند؟
راننده اش پیشنهاد داد كه آنها جایشان را عوض كنند و او جای انیشتن سخنرانی كند،سپس انیشتن بعنوان راننده او را به خانه بازگرداند.
عدم شباهت آنها مسئله خاصی نبود.انیشتن تنها در یك دانشگاه استاد بود، و در دانشگاهی كه وقتی برای سخنرانی داشت، كسی او را نمی شناخت و طبعا نمی توانست او را از راننده اصلی تمییز دهد.
او قبول كرد، اماكمی تردید در مورد اینكه اگر پس از سخنرانی سوالات سختی از راننده اش پرسیده شود، او چه پاسخی خواهد داد، در درونش داشت.
به هر حال سخنرانی به نحوی عالی انجام شد، ولی تصور انیشتن درست از آب در آمد.دانشجویان در پایان سخنرانی انیتشن جعلی شروع به مطرح كردن سوالات خود كردند.
در این حین راننده باهوش گفت “سوالات بقدری ساده هستند كه حتی راننده من نیز می تواند به آنها پاسخ گوید”سپس انیشتن از میان حضار برخواست وبه راحتی به سوالات پاسخ داد،به حدی كه باعث شگفتی حضار شد.
7-الهام گر او یك قطب نما بود
انیشتن در سنین نوجوانی یك قطب نمابه عنوان هدیه تولد از پدرش دریافت كرده بود.
وقتی كه او طرز كار قطب نما را مشاهده می نمود، سعی می كرد طرز كار آن را درك كند. او بعد از انجام این كار بسیار شگفت زده شد.بنابر این تصمیم گرفت علت نیروهای مختلف در طبیعت را درك كند.
8-راز نهفته در نبوغ او
بعد از مرگ انیشتن در 1955 مغز او توسط توماس تولتز هاروی برای تحقیقات برداشته شد.
اما اینكار بصورت غیر قانونی انجام شد.بعدها پسر انیشتن به او اجازه تحقیقات در مورد هوش فوق العاده پدرش را داد.
هاروی تكه هایی از مغز انیشتن را برای دانشمندان مختلف در سراسر جهان فرستاد. از این مطالعات دریافت می شود كه مغز انیشتن در مقایسه با میانگین متوسط انسانها،مقدار بسیار زیادی سلولهای گلیال كه مسئول ساخت اطلاعات هستند داشته است.همچنین مغز انیشتن مقدار كمی چین خوردگی حقیقی موسوم به شیار سیلویوس داشته، كه این مسئله امكان ارتباط آسان تر سلولهای عصبی را بایكدیگر فراهم می سازد.
علاوه بر اینها مغز او دارای تراكم و چگالی زیادی بوده است و همینطور قطعه آهیانه پایینی دارای توانایی همكاری بیشتر با بخش تجزیه و تحلیل ریاضیات است..
Posts filed under "* مطالب جالب *"
راهکار جالب برای تشخیص جنسیت کودک
آیا فرزندم دختر است؟
دانستن جنسیت نوزاد قبل از تولد خواسته هر انسانی است برای هر کس جالب و برای مادر و پدر آینده، لذت بخش،پس با دانستن این نکات و مشاهده انها می توانیم پی ببریم که کودک آینده تان دختر خواهد بود.
نکاتی که سلامت نیوز به انها اشاره دارد برای تشخیص دختر بودن فرزندتان به شرح زیر است:
-چاقی شما از ناحیه ران و قفسه سینه است.
-شکمتان به هندوانه شبیه شده.
-موهایتان هایلایت قرمز رنگ است.
-به میوه و غذای شیرین وآب پرتقال علاقه مند می شوید.
-در دوران حاملگی نسبت به دوران عادی و قبل از حاملگی حال خوبی ندارید.
-صورتتان بیش از پیش جوش می زند.
- اگر حلقه ی ازدواجتان را با نخ روی شکمتان آویزان نگاه دارید، به اطراف خواهد چرخید!
اگر این حالات در شما وجود دارد تبریک می گویم احتمالا کودک شما دختر خواهد بود!ولی نباید فراموش کرد که این نکات فقط تجربی بوده و امکان اشتباه در آنها هست!
———————————————
آیا فرزندم پسر است؟
دانستن جنسیت نوزاد قبل از تولد خواسته هر انسانی است برای هر کس جالب و برای مادر و پدر آینده لذت بخش ،پس با دانستن این نکات و مشاهده انها می توانیم پی ببریم که کودک آینده تان پسر خواهد بود.
نکاتی که سلامت نیوز به انها اشاره دارد برای تشخیص پسر بودن فرزندتان به شرح زیر است:
-به پروتئین ها علاقه مند شده اید.
-شکمتان جائی که است که شما از آن ناحیه چاق شده اید.
-پاهایتان از قبل سردتر شده.
-به غذاهای تند وشور علاقه مند شده اید.
-جالب است بدانید اگر کودک پسر باشد،پدر نیز همراه مادر شروع به چاق شدن می کند!
-حامله بودن برایتان خوشآیند است.
-حلقه ازدواجتان را با نخ روی شکمتان آویزان نگاه دارید، اگر پسر باشد دایره دایره می چرخد!
-شکمتان شبیه توپ بسکتبال شده.
اگر این حالات در شما وجود دارد تبریک می گویم احتمالا کودک شما پسر خواهد بود!ولی نباید فراموش کرد که این نکات فقط تجربی بوده و امکان اشتباه در آنها هست!
Add comment ژانویه 31st, 2008
راز های شگفت انگیز از زندگی انیشتین
هشت موضوع شگفت انگیز از زندگی آلبرت انیشتن، كه شما هیچ گاه آنان را نمی دانستید. بله،همگی ما می دانیم كه انیشتن این فرمول[e=mc2] را كشف كرد. اما واقعیت آن است كه چیز های كمی در مورد زندگی خصوصی اش می دانیم،خودتان را بااین هشت مورد،شگفت زده كنید!
1-او با سر بزرگ متولد شد
وقتی انیشتن به دنیا آمد او خیلی چاق بود و سرش خیلی بزرگ تا آنجایی كه مادر وی تصور می كرد، فرزندش ناقص است،اما بعد از چند ماه سر و بدن او به اندازه های طبیعی بازگشت.
2-حافظه اش به خوبی آنچه تصور می شود، نبود
مطمئنا انیشتن می توانسته كتابهای مملو از فرمول و قوانین را حفظ كند،اما برای به یاد آوری چیز های معمولی واقعا حافظه ضعیفی داشته است. او یكی از بدترین اشخاص در به یاد آوردن سالروز تولد عزیزان بود و عذر و بهانه اش برای این فراموشكاری، مختص دانستن آن [تولد ]برای بچه های كوچك بود.
3-او ازداستانهای علمی-تخیلی متنفر بود
انیشتن از داستانهای تخیلی بیزار بود. زیرا كه احساس می كرد ،آنها باعث تغییر درك عامه مردم ازعلم می شوند و در عوض به آنها توهم باطلی از چیز هایی كه حقیقتا نمی توانند اتفاق بیفتند میدهد.
به بیان او “من هرگزدر مورد آینده فكر نمی كنم،زیراكه آن به زودی می آید. به این دلیل او احساس می كرد كسانی كه بطور مثال بشقاب پرنده ها را می بینند باید تجربه هایشان را برای خود نگه دارند.
4-او در آزمون ورودی دانشگاه اش رد شد
درسال 1895 در سن 17 سالگی،انیشتن كه قطعا یكی از بزرگترین نوابغی است،كه تا كنون متولد شده،در آزمون ورودی دانشگاه فدرال پلی تكنیك سوییس رد شد.
در واقع او بخش علوم وریاضیات را پشت سر گذاشت ولی در بخش های باقیمانده، مثل تاریخ و جغرافی رد شد.وقتی كه بعدها از او در این رابطه سوال شد؛او گفت:آنها بی نهایت كسل كننده بودند، و او تمایلی برای پاسخ دادن به این سوالات را در خود احساس نمی كرد.
5-علاقه ای به پوشیدن جوراب نداشت
انیشتن در سنین جوانی یافته بود كه شصت پا باعث ایجاد سوراخ در جوراب می شود.سپس تصمیم گرفت كه دیگر جوراب به پا نكند و این عادت تا زمان مرگش ادامه داشت.
علاوه بر این او هرگز برای خوشایند و عدم خوشایند دیگران لباس نمی پوشید، او عقیده داشت یا مردم اورا می شناسند و یا نمی شناسند.پس این مورد قبول واقع شدن[آن هم از روی پوشش] چه اهمیتی میتواند داشته باشد؟
6-او فقط یكبار رانندگی كرد
انیشتن برای رفتن به سخنرانی ها و تدریس در دانشگاه، از راننده مورد اطمینان اش كمك می گرفت. راننده وی نه تنها ماشین اورا هدایت می كرد، بلكه همیشه در طول سخنرانی ها در میان،شنوندگان حضور داشت.
انیشتن، سخنرانی مخصوص به خود را انجام می داد و بیشتر اوقات راننده اش، بطور دقیقی آنها را حفظ می كرد.
یك روز انیشتن در حالی كه در راه دانشگاه بود، باصدای بلند در ماشین پرسید:چه كسی احساس خستگی می كند؟
راننده اش پیشنهاد داد كه آنها جایشان را عوض كنند و او جای انیشتن سخنرانی كند،سپس انیشتن بعنوان راننده او را به خانه بازگرداند.
عدم شباهت آنها مسئله خاصی نبود.انیشتن تنها در یك دانشگاه استاد بود، و در دانشگاهی كه وقتی برای سخنرانی داشت، كسی او را نمی شناخت و طبعا نمی توانست او را از راننده اصلی تمییز دهد.
او قبول كرد، اماكمی تردید در مورد اینكه اگر پس از سخنرانی سوالات سختی از راننده اش پرسیده شود، او چه پاسخی خواهد داد، در درونش داشت.
به هر حال سخنرانی به نحوی عالی انجام شد، ولی تصور انیشتن درست از آب در آمد.دانشجویان در پایان سخنرانی انیتشن جعلی شروع به مطرح كردن سوالات خود كردند.
در این حین راننده باهوش گفت “سوالات بقدری ساده هستند كه حتی راننده من نیز می تواند به آنها پاسخ گوید”سپس انیشتن از میان حضار برخواست وبه راحتی به سوالات پاسخ داد،به حدی كه باعث شگفتی حضار شد.
7-الهام گر او یك قطب نما بود
انیشتن در سنین نوجوانی یك قطب نمابه عنوان هدیه تولد از پدرش دریافت كرده بود.
وقتی كه او طرز كار قطب نما را مشاهده می نمود، سعی می كرد طرز كار آن را درك كند. او بعد از انجام این كار بسیار شگفت زده شد.بنابر این تصمیم گرفت علت نیروهای مختلف در طبیعت را درك كند.
8-راز نهفته در نبوغ او
بعد از مرگ انیشتن در 1955 مغز او توسط توماس تولتز هاروی برای تحقیقات برداشته شد.
اما اینكار بصورت غیر قانونی انجام شد.بعدها پسر انیشتن به او اجازه تحقیقات در مورد هوش فوق العاده پدرش را داد.
هاروی تكه هایی از مغز انیشتن را برای دانشمندان مختلف در سراسر جهان فرستاد. از این مطالعات دریافت می شود كه مغز انیشتن در مقایسه با میانگین متوسط انسانها،مقدار بسیار زیادی سلولهای گلیال كه مسئول ساخت اطلاعات هستند داشته است.همچنین مغز انیشتن مقدار كمی چین خوردگی حقیقی موسوم به شیار سیلویوس داشته، كه این مسئله امكان ارتباط آسان تر سلولهای عصبی را بایكدیگر فراهم می سازد.
علاوه بر اینها مغز او دارای تراكم و چگالی زیادی بوده است و همینطور قطعه آهیانه پایینی دارای توانایی همكاری بیشتر با بخش تجزیه و تحلیل ریاضیات است..
Add comment ژانویه 31st, 2008
خدا هست
مردی برای اصلاح سر و صورتش به آرایشگاه رفت
در بین کار گفتگوی جالبی بین آنها در گرفت
آنها در رابطه به موضوعات و مطالب مختلف صحبت کردند
وقتی به موضوع ((خدا)) رسید
آرایشگر گفت : من باور نمیکنم خدا هم وجود داشته باشد
:مشتری پرسید
چرا باور نمیکنی؟
:آرایشگر جواب داد
کافیست به خیابان بروی تا ببینی چرا خدا وجود ندارد
به من بگو اگر خدا وجود داشت این همه مریض می شدند؟
بچه های بی سرپرست پیدا میشد؟
اگر خدا وجود میداشت نباید درد و رنجی وجود داشت
نمیتوانم خدای مهربانی را تصور کنم که اجازه میداد این همه درد و رنج و جود داشته باشد
مشتری لحظه ای فکر کرد اما جوابی نداد. چون نمیخواست جر و بحث کند
آرایشگر کارش را تمام کرد و
مشتری از مغازه بیرون رفت
به محض اینکه از مغازه بیرون آمد
مردی را دید با موهای بلند و کثیف
و به هم تابیده و ریش اصلاح نکرده
ظاهرش کثیف و به هم ریخته بود
مشتری برگشت و دوباره وارد آرایشگاه شد
:و به آرایشگر گفت
میدانی چیست! به نظر من آرایشگر ها هم وجود ندارند
:آرایشگر گفت
چرا چنین حرفی میزنی؟
من اینجا هستم. من آرایشگرم
همین الان موهای تو را کوتاه کردم
:مشتری با اعتراض گفت
نه. آرایشگرها وجود ندارند
چون اگر وجود داشتند. هیچکس مثل مردی که
بیرون است. با موهای بلند و کثیف و ریش اصلاح نکرده پیدا نمیشد
آرایشگر: نه بابا ! آرایشگرها وجود دارند
موضوع این است که مردم به ما مراجعه نمیکنند
مشتری تائید کرد: دقیقا نکته همین است
!خدا هم وجود دارد
فقط مردم به او مراجعه نمیکنند و دنبالش نمیگردند
برای همین است که این همه درد و رنج در دنبا وجود دارد
Add comment ژانویه 22nd, 2008
عکس : سفینهای بر فراز «خانه خدا»
تصاویر دیدنی جامجم آنلاین از سفینهای بر فراز «خانه خدا»
جام جم آنلاین: شاید باور كردنی نباشد اما به نظر میرسد صحت دارد كه یك سفینه شب هنگام بر فراز كعبه - خانه خدا - در مكه مكرمه به پرواز درآمده است.
دكتر فرهاد بابایی از زنجان كه سال جاری به حج تمتع اعزام شده و این تصاویر را برای «جامجم آنلاین» فرستاده است، در این باره به خبرنگار ما توضیح داد: «به دلیل علاقهای كه به كار عكاسی دارم، شب یازدهم آذرماه – 21 ذیالقعده- به طور اتفاقی از روبروی بازار ابوسفیان در مكه، شروع به عكسبرداری از خانه خدا كردم و چون ورود دوربین به كعبه ممنوع است، تصاویرم را با تلفن همراه گرفتم.»
وی افزود: «هنگام تصویربرداری متوجه سفینه نشدم اما وقتی عكسها را در دوربین نگاه كردم، با شگفتی دیدم در دو عكس از مجموع پنج عكسی كه به مدت دو دقیقه از همان محل گرفتهام، تصویر یك سفینه دیده میشود.»
بابایی افزود: برای اینكه مطمئن شوم، فردا در روز روشن به محل عكسبرداری رفتم و مشاهده كردم هیچ ساختمان و یا مكانی در محل قرار گرفتن تصویر سفینه وجود ندارد.
وی عدم وجود سفینه را در چند تصویر بعدی تلفن همراه خود دلیل دیگری بر آن دانست كه واقعا چنین دستگاهی در آن لحظه وجود داشته و اندكی بعد محل را ترك كرده است.
بابایی خاطرنشان كرد كه به دلیل نورافشانی شدید خانه خدا در شب و انعكاس نور، چنین سفینهای با چشم معمولی و غیرمسلح قابل مشاهده نیست.
این نخستین بار است كه چنین موضوعی درباره حضور سفینههای احتمالا اطلاعاتی در مكه مكرمه و خانه خدا مطرح میشود. تاكنون مقامهای ایرانی یا عربستانی در این زمینه مطلبی را مطرح نكردهاند و به درستی مشخص نیست داستان از چه قرار است؟
جامجم آنلاین
Add comment ژانویه 20th, 2008
نابغه سه ساله
اكثر مادرها وقتی بچهشون اولین كلمه را میگه، فكر میكنن، مسئولیت بزرگی به عهدهشون گذاشته شده، چون دارن یك كودك نابغه را تربیت میكنن…
تو بوق و كرنا میكنن، دار دار خبردار، ایهاالناس جمع بشین كه بچه من گفت مامان!!!
اما به راستی تو چند صد تا بچه یك كودك استثنایی یا نابغه به دنیا میآید؟! وقتی با هزار نیروی عقلانی خودمونو توجیه كردیم كه این یكی با بقیه فرق میكنه و با شك و تردید زنگ خونشونو زدیم، ظواهر امر چیزی را ثابت نمیكرد، همیشه فكر میكردم این بچهها باید شرایط خاصی داشته باشن… اما خبری نبود همهچیز عادی عادی… اما نه، وقتی كودك سه سال و نیم لب به سخن گشود، دیدیم واقعا این یكی با بقیه فرق داره، اون هم یك فرق اساسی، به طوری كه تمام زندگی خانواده را معطوف خود كرده، اما چه فایده؟! آناهیتا كودك نابغه به جای اینكه در شرایط خاص محیطی، آموزشی بزرگ شود و از بهترین امكانات رفاهی بهره ببره، در خانهای در جنوب شهر تهران و وسایلی كاملا معمولی و امكانات جزیی و البته پشتكار و تلاش بیدریغ مادر پرورش مییابه. او هم اكنون كلاس چهارم ابتدایی را تمام كرده و وارد كلاس پنجم میشه، هر متنی را به راحتی آب خوردن میخونه، قادر به خواندن اشعار یا متنها به صورت متضاد هم است.این بچه آخر IQاست، اگرIQ تمام آدمها بین 90 تا 110 باید باشه تو آخرین تست هوشی كه از او گرفته شده یعنی سه سالگی، دكتر بهشون گفته: چه نشستهاید كه كودك شما جدی جدی نابغه است و IQ داره برابر 140.با شهناز شكری مادر آناهیتا صحبت كردیم كه شاید به ما هم كمك كنه برای داشتن یك بچه نابغه!!
چطور شد كه متوجه هوش آناهیتا شدید؟
شكری: چون ازدواج من و همسرم فامیلی بود، همیشه شوخی میكردیم و میگفتیم: بچههامون یا عقبمونده میشن یا نابغه. در دوران بارداری آزمایشها نشون نمیداد بچه مشكلی داشته باشه، از همون دوران سعی میكردم ارتباط نزدیكی باهاش برقرار كنم، مدام صحبت میكردم، برایش موسیقیهای كلاسیك و سنتی میذاشتم و عكسالعملش را مقایسه میكردم، به همین ترتیب ارتباطش با دنیای اطراف قوی شد. وقتی هم به دنیا آمد هنگام لباس پوشیدن بهش میگفتم حالا اینكه میخوام تنت كنم بلوزته، حالا دست راستتو بده به من، حالا دست چپ و… تو همه كارها اونو هم شركت میدادم.
كی زبون باز كرد؟
شكری: در شش ماهگی اولین كلمه را گفت، مامان البته نه كامل به صورت ماماما…
در هفت ماهگی بابا و در یازده ماهگی نزدیك 24 لغت رو كامل ادا میكرد. وقتی دیدم ارتباطش با محیط اینقدر بالاست، آروم آروم و فقط از روی كنجكاوی آموزش رو شروع كردم. چند حرف انگلیسی رو نوشتم دیدم خیلی سریع داره یاد میگیره، بعد یكساله كه شد رفتم سراغ كتاب اشكال، یادگیریش برام خیلی عجیب بود. برای همین كتاب فارسی اول ابتدایی را گرفتم و با اون پیش رفتیم. مثلا چند تا عكس میذاشتم اسماشونو زیرش مینوشتم، وقتی نشون میدادم، اسم زیرش را میخواند بعد از مدتی، عكسها را برداشتم، اسمها رو جابجا مینوشتم، خیلی راحت میخواند. وقتی دیدم كتاب فارسی رو تا این اندازه خوب یاد میگیره من كه با تردید جلو میرفتم، مطمئن شدم و آناهیتا رو پیش روانپزشك بردم اما همه معترض میشدن كه چرا اینقدر باهاش كار میكنم، میگفتن نباید بهش زیاد فشار بیاری تا اینكه رفتم پیش دكتر جلیلی – عضو انجمن پزشكان برتر دنیا در آموزش كودكان – ایشون برخلاف دكترهای دیگه معتقد بود، آناهیتا ضریب هوشی بسیار بالایی داره باید باهاش خوب كار كرد، میگفت تا دو سالگی، تمام ارتباطات مغزش زنده است، شما با هر قسمتی از مغزش كه كار كنین زنده میمونه و با هر قسمتی كه كار نكنین آروم آروم تحلیل میره و این بزرگترین دلگرمی بود برای من كه احساس میكردم نكنه آدم خودخواهی باشم و به خاطر اینكه فكر میكنم یه بچه نابغه دارم، اذیتش میكنم و ضربه میزنم.
بعد از آن، آموزشها را زیر نظر پزشك دنبال كردید؟
شكری: نه، باز خودم ادامه دادم، دكتر جلیلی معتقد بود، خوب كار میكنم. بیشتر آموزشها عملی و تو محیط بیرون بود، مثلا پارك میرفتیم در مورد گلها، خاك، حیوانات و هر چی میدیدم برایش توضیح میدادم، آنهم با چه اشتیاقی، مثل اینكه برای اولین بار بود كه میدیدم.
آناهیتا بر اساس پیشبینی و ارزیابی پزشك پیش رفت؟
شكری: دكتر جلیلی پیشبینی كرده بود، سه سال و نیم كه بشه باید كلاس اول را شروع كنه در حالیكه این اتفاق دو سال و پنج ماهه كه بود افتاد. او در سن هفت یا هشت سالگی دیپلم میگیره.
همسرتان چطور؟ به شما كمك نمیكرد؟
شكری: چرا، بنده خدا وقتی شبها خسته از سركار میآمد تازه شروع میشد، هر چی از صبح یاد گرفته بود رو مرور میكرد، همیشه به او میگم اگه منم اینطوری تشویق میكردی حتما تا الان سه ، چهار تا دكتری گرفته بودم.
تحصیلات شما و همسرتان چیه؟
شكری: من كارشناس تاریخ هستم و او كارشناس حسابداری.
چند درصد هوش آناهیتا ارثی و چند درصد به آموزش مربوطه؟
شكری: دكتر میگه: 70 درصد ارثی است و تنها 30 درصد به آموزش ربط داره.
الان كلاس چندم است؟
شكری: كلاس چهارم ابتدایی رو تموم كرد.
توان نوشتن هم داره؟
شكری: تا حدودی بله، ضمن اینكه بالاتر از 130 تا شعر حفظ كرده، حافظهاش پذیرش دامنه لغات بسیار وسیعی داره، بچهای كه سه سال رو تموم میكنه باید 900 كلمه بگه اما آناهیتا در دو سال و پنج ماهگی 1920 كلمه میگفت.
الان چه اطلاعات دیگهای داره؟
شكری: در خصوص رنگهای اصلی و فرعی، مثلا چه رنگهایی سبز را میسازن، دستهبندی حیوانات مثلا سختپوستان، اهلی، وحشی، در خصوص زیستگاه و خوراكشان و…
ضمن اینكه عاشق ستارهشناسی است و به فرهنگسرای نیاوران میریم برای آموزش ستارهشناسی، حالا منتظر یك شب صاف هستیم تا او را به رصدخانه ببریم.
كلاس ورزش هم میرود؟
شكری: بله ژیمناستیك، اسكیت، شطرنج هم یك شب در میان با پدرش كار میكند، كلاس ارف هم به آن اضافه كنین.
آناهیتا رو به آموزش و پرورش و یا موسسات دولتی دیگه معرفی كردید؟
شكری: بله اما چه فایده، رفتم بهزیستی گفتم چنین بچهای دارم چه امكاناتی برای او وجود دارد؟ گفتن: هیچی، ما برای بچههایی كه ناتوان هستند، امكانات جزیی داریم.
آموزش و پرورش و مركز استعدادهای درخشان هم گفتن از كلاس پنجم به بالا آموزش داریم. الان سنش نرسیده. ضمن اینكه منو سرزنش كردند چرا تو كارشان دخالت كردم نباید آموزش رو شروع میكردم باید اجازه میدادم مثل بچههای دیگه رشد كنه گفتم اونوقت چه فرقی بین كودك نابغه و عادی وجود داره؟ حتی برای تست هوش رفتم بهزیستی گفتن باید از وزارت كشور یا استعدادهای درخشان نامه بیاری، وقتی زنگ زدم جواب دادن: بگذارید پنج سالش بشه، با بچههای كلاس اولی ثبتنام كنه سركلاسها نیاد و بعد آخر سال امتحان بده اگه نمرههاش خوب بود میفرستیم تست هوش…
آخه با این همه مانع چطور یك بچه نابغه میتونه پیشرفت كنه؟!غیر از آموزش، محیط و شرایط هم دخیل است؟
شكری: تغذیه اهمیت ویژهای داره، من خیلی از مادرها رو دیدم خوراكیهای جورواجور مثل پفك و كیك میخرند اما من شاید ماهی دوبار این كار را انجام میدم. محیط هم صددرصد موثره… محیطی بدون تنش و آروم.
شما به مادران مشاوره نمیدهید؟
شكری: تا چند وقت پیش خیلیها زنگ میزدن، از شهرهای مختلف، من هم هر كاری میكردم به اونها هم میگفتم، اما تقریبا هیچكدوم جواب نگرفتن، به طوری كه الان كسی زنگ نمیزنه. من گفتم كه 70 درصد به ژن بچه مربوط میشود و ارثی است. هیچگاه یك بچه نرمال را با آموزش نمیشه نابغه كرد حتی برعكس ممكنه ضربه هم بخوره. یك كودك نابغه مثل یك دونه گندم میمونه كه اگه بكاریم تو بیابون هیچی بار نمیده و اگه در زمین معمولی بكاریم محصول خوبی میده و اگر بكاریم در بهترین زمین با بهترین كود و آبیاری خوب یك محصول استثنایی تحویل میگیریم، پس در وهله اول بچه باید مایه اولیه رو داشته باشه.
كلاس چهارم را هم چنان در منزل با آناهیتا كار میكنید؟
شكری: بله، فقط برای آزمایشهای علوم آموزش و پرورش و استعدادهای درخشان و انجمن ملی نوابغ اجازه ندادن از آزمایشگاه علوم استفاده كنه، اما این مشكل را فرهنگسرای خاوران حل كرد و اجازه داد آناهیتا همراه با بچههای ابتدایی به آزمایشگاه بره.
در آخر، مطلبی مانده از استعدادهای آناهیتا كه نگفته باشید؟
شكری: تواناییهای او بالاتر از اینهاست كه بتونم توضیح بدم، فراموش كردم استعداد عجیبش در مورد تشخیص صدای استاد شجریان، همایون، ساز علیزاده، كلهر و… را بگویم گروه سنتی و سازها رو بهخوبی میشناسه، حالا قراره هفتهای یك بار تحت نظر پزشك باشه و تست شود. همین جا میخوام از خانواده خودم تشكر كنم از مادر و پدرم كه هر وقت به كرمانشاه میرفتیم با صبوری با او كار میكردن و همهجوره ما رو یاری كردن، همینطور همسرم شهاب كه من و آناهیتا رو جدی گرفت. در آخر خدا رو به خاطر این نعمت شكر میكنم و از شما متشكرم.
فضانورد روسی در تهران
برای نخستین بار، مركز علوم و ستاره شناسی تهران (وابسته به شهرداری منطقه یك) میزبان یكی از فضانوردان جهانی خواهد بود كه همزمان با پنجاهمین سالگرد پرتاب نخستین ماهواره به فضا، به كشورمان سفر كرد.
گئورگی میخائیلویچ گرچكو در 25 می 1931 در لنینگراد به دنیا آمد. در سال 1949 در دبیرستان متوسطه لنینگراد مدرك خود را گرفت و در سال 1955 دانشكده مكانیك نظامی لنینگراد را با درجه مهندسی مكانیك به اتمام رساند. در سال 1967 از دكترای علوم فنی با رسالهای در مورد محاسبه سامانه فرود لونا 9 و لونا 16 در ماه دفاع كرد. در سال 1975 عضو فعال آكادمی بینالمللی آستروناتیك (فضانوردی) در سال 1975 عضو افتخاری آكادمی علوم چكسلواكی، هفدهم فوریه 1984 دكترای علوم فیزیك – ریاضی عضو آكادمی علم و تجارت بینالمللی دریافت كرده و بیش از 28 مقاله منتشرشده علمی دارد. در سال 1984 كتاب «در كادر سیاره» را نوشت. در سال 1959 عنوان مهندس ارشد از سال 1961 رییس گروه بخش هفدهم دفتر شماره یك طراحی و ساخت سامانههای فضایی و بالاخره در سال 1966 به عنوان رییس گروه آزمایشگر دستگاههای كیهانی انتخاب شد.از 21 فوریه 1975 مربی درجه سه فضانوردان آزمایشی، از هجدهم می 1978 مربی درجه دو فضانوردان آزمایشی، از اول ژوئن 1983 مربی درجه یك و معاون بخش انتخاب شد.از 22 می 1986 دانشكده فیزیك جو فعالیت داشت. ششم ژوئیه 1986 تا اول مارس 1992 سرپرست آزمایشگاه تحقیقات جو زمین از طریق وسایل فضایی.نخستین پرواز فضایی او در یازدهم ژانویه تا نهم فوریه 1975 به عنوان مهندس سفینه سایوز 17 در ایستگاه مداری سالوت 4 صورت گرفت و 29 شبانهروز و سیزده ساعت و نوزده دقیقه و 45 ثانیه طول كشید.
دومین پرواز فضایی را از دهم دسامبر 1977 به همراه یوری رامانتكو با سایوز 26 در ایستگاه مداری سالوت 6 انجام داد كه پروازی ركوردشكن بود و تا شانزدهم مارس 1978 به مدت 96 شبانهروز و ده ساعت و هفت ثانیه ادامه داشت.پرواز سوم و آخرین سفرش به فضا را هفدهم تا 26 سپتامبر 1985 به عنوان مهندس سفینه سایوز تی 14 در ایستگاه سالوت 7 انجام داد و هشت شبانهروز و 21 ساعت و سیزده دقیقه و شش ثانیه در فضا به سر برد.
گفتنی است نمایشگاه فضانوردی در مركز علوم و ستارهشناسی تهران با همكاری فرهنگسرای ملل و سیروس برزو كه سالها در زمینه نجوم و فضا تحقیق انجام داده و با فضانوردان زیادی از روسیه آشنا میباشد این نمایشگاه برگزار شد..
Add comment ژانویه 18th, 2008
جشنواره آدم برفی
جشنواره آدم برفی با شرکت گسترده دوستداران فصل زمستان در مشهدبرگزار شد.
Add comment ژانویه 14th, 2008
بازگشت فرزاد حسنی به تلویزیون
هنوز – فرزاد حسنی تا یک ماه دیگر به تلویزیون بازمی گردد.
زخمهای رویا عنوان یک کار روتین 10 قسمتی است که از دیروز به کارگردانی حسین سهیلیزاده کلید خورد.این سریال که قرار است پخش آن از چهاردهم اسفندماه و از شبکه دوم سیما آغاز شود یک کار سیاسی، تاریخی و مذهبی است. متنها را علیرضا کاظمیپور نوشته و تهیهکنندگی آن به عهده مهران رسام خواهد بود.فرامرز قریبیان، الهام حمیدی، حامد بهداد، فرزاد حسنی، مرجان شیرمحمدی و محمد مختاری هم بازیگرانی هستند که حضورشان در این سریال قطعی به نظر میرسد.متن 5 قسمت از زخمهای رویا که پخش آن در 10 شب متوالی اتفاق خواهد افتاد آماده است و کاظمیپور میکوشد تا با توجه به شروع فیلمبرداری سایر متنها را به کارگردان برساند.
Add comment ژانویه 14th, 2008
مرد 13 سال ازهمسرش کوچک تر است
اعتماد - محمد جعفری؛ جوان 22 ساله یی که 13 سال از همسرش کوچک تر است، با مراجعه به دادگاه خانواده خواستار صدور حکم طلاق شد و گفت همسرش او را مانند کودکان کتک می زند.به گزارش خبرنگار ما این جوان که مهران نام دارد در توضیح علت درخواست طلاق به رئیس شعبه 2203 شورای حل اختلاف دادگاه خانواده گفت؛ من دو سال پیش با مژگان ازدواج کردم اما چون او 13 سال از من بزرگ تر است با من برخوردی مادرانه دارد و دائماً سعی می کند مرا کنترل کند. او حتی گاهی من را مثل بچه ها کتک می زند و در چنین شرایطی ادامه زندگی با او برایم قابل تحمل نیست.این جوان که از همسرش صاحب یک پسر یک ساله است در مورد نحوه آشنایی خود با مژگان گفت؛ ما هر دو در یک شرکت کار می کردیم و به خاطر ارتباطی که در محل کار با یکدیگر داشتیم کم کم به هم علاقه مند شدیم و پس از مدتی تصمیم گرفتیم با هم ازدواج کنیم.مهران ادامه داد؛ وقتی موضوع را با خانواده ام در میان گذاشتم آنها با این ازدواج مخالفت کردند، اما من که به شدت به مژگان علاقه مند شده بودم به مخالفت آنها توجهی نکردم و پای سفره عقد نشستم اما با گذشت چند ماه از آغاز زندگی مشترکمان به تدریج اختلافاتی بین ما درگرفت.مژگان طوری با من رفتار می کرد که انگار مادر من است. دلسوزی های بیجا و رفتار نادرست او که همه ناشی از اختلاف سنی ما بود باعث شد این اختلافات بالا بگیرد.مهران در مورد وضعیت کنونی اش نیز گفت؛ هم اکنون مژگان و پسرم در خانه یی که من تهیه کرده ام زندگی می کنند و من در منزل مادرم سکونت دارم ضمن اینکه بعد از ازدواجمان مژگان دیگر کار نمی کند و تمام مخارج زندگی را من به تنهایی تامین می کنم.در ادامه مژگان که مهریه اش به عدد سال تولدش 1351 سکه بهار آزادی است در پاسخ به اظهارات شوهرش گفت؛ مهران بچگانه فکر می کند و همین افکار او موجب بروز اختلاف در زندگی مان شده است و در واقع مقصر همه مشکلات خود او است
Add comment ژانویه 9th, 2008
شگفت آورترین رویدادهای سال 2007
مرگ یک شهروند فقیر و گذشت 6 ساعت از این امر بر صندلی اتوبوس/ هنرمند انگلیسی نیز در اعتراض به برخورد نامناسب با سگها یک وعده ناهار خود را به خوردن گوشت مرده یک سگ اختصاص داد.
به گزارش سرویس بین الملل جهان و به نقل از روزنامه القبس، با پایان سال 2007 و آغاز 2008 میلادی شگفت آورترین رویدادهای جهان نیز اعلام شد.
بوی تعفن شدید آپارتمانی واقع در شهر کایزرسلاوترن آلمان نیروهای پلیس را برآن داشت تابا یقینی تام آمبولانسی را جهت نقل جنازه محتمل در آپارتمان خبر کنند اما با ورود به آپارتمان بوی تعفن پاهای مردی که در آپارتمان زندگی می می کرد، نیروهای پلیس را شگفت زده کرد.
یک شهروند زیمبابوه ای جهت رسیدن به امتحان راهنمایی و رانندگی به دزیدن یک اتوبوس عمومی اقدام کرد.
یک شهروند چینی نیز برای حفظ سلامتی خود و به ویژه دستگاه گوارش، موش های زنده و مارمولک جنگلی به علاوه قورباغه های جوان را انتخاب کرد.
این شهروند 66 ساله چینی مصرف حیوانات فوق به مدت 40 سال را از دلایل عدم نیاز وی به پزشک عنوان کرد.
مارک مک وان هنرمند انگلیسی نیز در اعتراض به برخورد نامناسب با سگها یک وعده ناهار خود را به خوردن گوشت مرده یک سگ اختصاص داد.
یک شهروند آلمانی نیز مادر مرده خود را به مدت دوسال رو صندلی ترک کرد.
ملکه زیبایی بولیوی نیزتوانست با استفاده از موی مصنوعی تاج زیایی این کشور را برای دقایقی کسب کند اما پس از آگاهی مسوولان از این امر ازمسابقه اخراج وتاج را پس داد.
سال 2007 سال خوبی نیز برای بانوی مسلمان تایلندی که 25 سال پیش به دلیل اشتباه سوار شدن در اتوبوسی راه خودرا گم کرد نیز سال خوبی بود چراکه این بانوی پس از این مدت دوباره توانست خانواده خود را پیدا کند.
یک مشتری دائمی قهوه خانه ای در تکزاس نیز ارثیه ای 50 هزار دلاری همراه با ماشین پویک مدل 2000 را برای ملینا سلازار یکی از کارگران این قهوه خانه بر جای گذارد.
سلازار که از اقدام مشتری دائمی 89 ساله قهوه خانه به شگفت آمده بود گفت: بنا به حدسم تنها دلیل این امر لبخند همیشگی من وهمچنین احترام به وی در هنگام حضور در قهوه خانه می تواند باشد.
سلازار چند روزقبل ازآغاز سال جدید وبه هنگام آگاهی از ارثیه مذکور دریافت که پیرمرد مذکور والتر سوردس یکی از سربازان جنگ جهانی بود
دوچیز دردنیا صدا ندارد ننگ ثروتمند و مرگ فقیر؛ مرگ یک شهروند فقیر و گذشت 6 ساعت از این امر بر صندلی اتوبوس عمومی در کرواسی بدون آنکه کسی متوجه شود، نیز از شگفت آورترین رویدادهای 2007 و مصداقی برای این ضرب المثل بود.
منبع: جهان امروز
Add comment ژانویه 9th, 2008
صدای سه بعدی را با هدفون تجربه کنید
حدود 6 ماه پیش در یک میهمانی، دوستی با اصرار زیاد به یک اتاق خلوت کشانیدم و از من خواست که چشمهایم را ببندم و به یک فایل صوتی گوش دهم. اصرار داشت که باید چراغ اتاق را خاموش کند و من از هدفون استفاده کنم! مطمئن بودم که سرکاری است و احتمالا وسط شنیدنش ناگهان با صدای ناهنجاری مثلا من را خواهد ترسانید. شوخی بیمزهای میبود…اما شوخی نبود. خیلی هم جدی بود.
فایلی که دوستم برایم پخش کرد در واقع اولین تجربه شنیدن صدای هولوفونیک (سه بعدی) من بود. دستکم خودم اینطور فکر میکردم. هیجانزده شده بودم. چشمهایم را بسته بودم و در یک آرایشگاه بودم. فرد آرایشگر مدام با من صحبت میکرد و من حرکت قیچیاش را روی موهایم حس میکردم. باورم نمیشد حواس انسان اینقدر راحت فریب صداهای مجازی را بخورد. باورتان نمیشود؟ چرا امتحان نمیکنید؟ فایل صوتی «آرایشگر مجازی» را از اینجا دریافت کنید. توجه داشته باشید که تصور سه بعدی که در ذهن شما ایجاد میشود فقط به وسیله دو منبع صوتی (گوشی سمت چپ و راست) ایجاد شده است. به همین دلیل فنآوری صدای هولوفونیک با صداهای سه بعدی که توسط چندین منبع مختلف تولید میشوند فرق میکند.
همچنین میتوانید به صداهای سه بعدی دیگر گوش کنید
آرایشگر مجازی که یکی از معروفترین صدای های سه بعدی هست. در ضمن 5دقیقه زمان این صدای 3بعدی است
صدای کبریت که واقعا فوق العاده است من خودم هم وقتی این رو گوش کردم وقعا بوی کبریت رو احساس کردم
صدای نجوای زن به قدری واقعی است که انگاری واقعا یک نفر اومده داره در گوشتون پچ پچ میکنه
صدای دویدن
آب بازی پرنده ها
صدای بمب
صدای زنگ
صدای سشوار
صدای رودخونه
صدای پرنده ها
اما من اشتباه کرده بودم! این اولین باری نبود که من به صدای هولوفونیک گوش میدادم! در واقع بدون اینکه بدانم مدتهای طولانی به این نوع صداها گوش داده بودم! آلبوم «آخرین برش!» یا Final Cut محصول «پینک فلوید» و یا «خوبیها و بدیهای جادهگردی» (ترجمه وحشتناکی از The Pros and Cons of Hitchhiking) اثر «راجر واترز» از نمونه آثار مورد علاقه من بودند که این فنآوری در ضبط آنها به کار رفته بود!!! مدتها به آنها گوش داده بودم بدون این دقت کنم فنآوری صدای سهبعدی در آنها به کار رفته است! (یکی از دوستان خوب بالاترینی توضیح دادند که نسخه اولیه این آلبومها به صورت عادی ضبط شده بودند و نسخههای دست من هم همانها بوده است، دست کم زیاد از خودم ناامید نباید باشم!)توجه: این نوشته را در امتداد نوشته خوب R2G Soft مینویسم. با تشکر ویژه از ایشان.
صدای هولوفونیک چیست؟
همانطور که ما به کمک «دو چشم» که با فاصله معینی از یکدیگر قرار دارند میتوانیم «عمق» و «پرسپکتیو» را تشخیص دهیم، گوشهای ما نیز به ما کمک میکنند جهت و فاصله صداهای تولید شده در محیط پیرامونمان را تشخیص دهیم.
صداهایی که از یک منبع معین صوتی به گوش چپ یا راست ما میرسد دقیقا مشابه هم نیستند. آنها از لحاظ «شدت صوت»، «تاخیر زمان» و «فرکانس» با یکدیگر تفاوت دارند و مغز ما بر اساس همین تفاوتهاست که به درکی از «جهت»، «فاصله» و «نوع» منبع صوتی دست مییابد.
با چیدمان معین میکروفونها و شبیهسازی مدل شنوایی گوشهای انسان میتوان صداهایی تولید کرد که مغز ما را فریب داده تا «جهت» یا «فاصله»هایی را که در واقع وجود ندارند، باور کند.
binaural recording
ضبط صدا به شیوه باینرورال
البته محدودیتهای این روش این است که روی بعضی از اشخاص موثر نیست. به بیان دیگر آنها را گول نمیزند! (شما ترجیح میدهید از کدام دسته باشید؟ - من که خوشحالم از اینکه مغزم گول میخورد و این تجربه جالب را میتوانم بشنوم!)
محدودیت دیگر این صداها این است که در تولید صداهایی که از سمت مقابل میآیند ناموفق است. اگر نمونههایی را که در اینجا گردآوری کردهام گوش دهید متوجه خواهید شد بیشتر صداهای مجازی از سمت کنار یا عقب به گوشتان میرسد.
شنیدن از دیدن بهتر است!
کی گفته «شنیدن کی بود مانند دیدن»؟ در این مورد به خصوص شما اگر صد صفحه نوشته و مقاله بخوانید به اندازهٔ یک دقیقه شنیدن خود این صداها نمیارزد! لذا پیشنهاد میکنم به مشهورترین نمونههای صداهای هولوفونیک که گردآوری کردهام گوش دهید. شاید شما هم بعد از شنیدن این فایلها مثل من سرگشته و حیران باشید که چه کارهایی که از این موجود دوپا و دوگوش بینمیآید!
دانلود کنید و بشنوید:
تجربه اولینبار شنیدن این فایلها خیلی جالب است. حتما در یک محیط ساکت با چشمهای بسته و با گوشی امتحان کنید! این کار باعث میشود بهتر متوجه ظرافت جلوههای ویژه صوتی به کار گرفته شده بشوید.
همچنین میتوانید به صداهای سه بعدی دیگر گوش کنید
آرایشگر مجازی که یکی از معروفترین صدای های سه بعدی هست. در ضمن 5دقیقه زمان این صدای 3بعدی است
صدای کبریت که واقعا فوق العاده است من خودم هم وقتی این رو گوش کردم وقعا بوی کبریت رو احساس کردم
صدای نجوای زن به قدری واقعی است که انگاری واقعا یک نفر اومده داره در گوشتون پچ پچ میکنه
صدای دویدن
آب بازی پرنده ها
صدای بمب
صدای زنگ
صدای سشوار
صدای رودخونه
صدای پرنده ها
loo3