در این میان باید به تئاتر كشور اشاره كرد كه اصولاً به استفاده از موسیقی بیاعتناست و در اندك نمایشهایی هم كه در آن آوا و نوایی به گوش میرسد، این بهرهگیری، ناقص و ناكارآمد است. در توضیح همراهی نكردن موسیقی و تئاتر، دلیلهای متفاوتی از سوی هنرمندان ابراز میشود كه پارهای از آنها ریشه در ذات هنرهای نمایشی دارد و تعدادی به مسائل مالی، سلیقه خاص كارگردانان و... باز میگردد.
ناهمخوانی موسیقی و تئاتر
محمدرضا درویشی، آهنگسازی كه علاوه بر كارهای اركسترال، تعدادی موسیقی متن ماندگار برای فیلمهای ایرانی نیز خلق كرده است، در این باره میگوید: موسیقی متن برای تئاتر كاربرد ندارد، چرا كه به نوعی مزاحمت ایجاد میكند. به نظر من در تئاتر، قطعات موسیقی را باید برای فضاسازی در اول و آخر نمایش قرار داد و استفاده بیشتر از آن چندان مطلوب نیست.
او كه تاكنون ساخت موسیقی چند نمایش بهرام بیضایی را در كارنامه خود ثبت كرده است، ادامه میدهد: در نمایشهایی كه با بهرام بیضایی همكاری كردم، بر همین اساس موسیقی نوشتم و بجز یك صحنه كه قطعهای موسیقایی با بازی همراه شد، در دیگر كارها آهنگ تنها در صحنه ابتدایی یا انتهایی به گوش میرسید.
كمبود بودجه
در بررسی دلایل كمرنگ بودن موسیقی در صحنه تئاتر كشور، یك بحث تكراری و همیشگی هم مطرح میشود؛ اندك بودن بودجه تولید نمایش در ایران كه صرفهجویی كارگردانان را به دنبال میآورد و اول از همه خود را در سفارش ندادن ساخت آهنگ نشان میدهد.
بردیا كیارس، رهبر اركستر ملی ایران كه سالهاست به كار نوشتن موسیقی تئاتر نیز مشغول بوده، در این باره میگوید: موسیقی تئاترهایی كه اجرا میشوند، اكثرا ضعیفند، چرا كه آهنگسازان خبره برای این كار پیشقدم نمیشوند. دلیل آن هم این است كه متاسفانه سرمایهگذاری مناسبی برای ساخت موسیقی برای نمایش صورت نمیگیرد.
این آهنگساز ادامه میدهد: متاسفانه موسیقی تئاتر در كشورما جا نیفتاده و از آنجا كه بودجه مناسبی برای تئاتر و نیز برای ساخت موسیقی آن در نظر گرفته نمیشود، آهنگسازان حرفهای هم هیچ وقت كار ساخت آن را به عهده نمیگیرند.
اجرای زنده موسیقی روی صحنه
اگر چه نمایش هنری زنده است، اما این روزها تقریبا تمام كارهایی كه روی صحنه میروند، از موسیقی ضبطشده بهره میگیرند كه علت اصلی آن هم بیشتر همان مساله كمبود بودجه است.
آریا عظیمینژاد كه در حوزه موسیقی تئاتر كودك و نوجوان آثار زیادی را كار كرده است، در توضیح استفادهنكردن از اجرای زنده موسیقی در صحنه تئاتر میگوید: دستمزد نوازندگان بالاست و كارگردان نمیتواند برای اجرای یكماهه نمایش خود، هزینه هنگفتی را به این كار اختصاص دهد.
او میافزاید: وقتی به جای 30 شب، در یك روز میتوان كاری را ضبط كرد و هزینهای بسیار كمتر را متحمل شد، خب معلوم است كه اجرای زنده موسیقی دیگر طرفداری ندارد. البته كیارس از زاویهای متفاوت به این مساله نگاه میكند و میافزاید: اگرقرار باشد در تئاتر، موسیقی زنده اجرا شود كه نوازندگانش نقشی در نمایش نداشته باشند، قطعا پشتپرده نواخته خواهد شد و اصلا به چشم نمیآید. پس در این صورت فرقی نمیكند كه نوازنده به صورت زنده بنوازد یا موسیقیاش ضبط شده پخش شود.
با این حال كیارس معتقد است كه اجرای زنده موسیقی در تئاتر با توجه به تقویت حس فضا و تاثیر بیشترش بر مخاطب، بر پخش كار ضبط شده ارجح است.
ترك سنت قدیمی
نمایشهای سنتی ایرانی چون تعزیه و روحوضی در طول تاریخ همیشه با اجرای زنده موسیقی همراه بودهاند كه در این زمینه به یك ویژگی ملی تبدیل شدهاند؛ خصوصیتی كه میتواند به تئاتر امروز ایران نیز رنگ متفاوتی ببخشد.
مجید درخشانی، آهنگساز و نوازنده تار نیز در این باره توضیح میدهد: یكی از موارد مرسوم در تئاترهای قدیم ایران، استفاده از موسیقی زنده بوده است كه به دلایل مختلف، دیگر شاهد چنین چیزی روی صحنه تئاتر نیستیم.
وی ادامه میدهد: در تئاتر اگر این امكان فراهم شود كه موسیقی هم مثل بازیگری زنده باشد، قطعا نوع دیگری از این هنر جلوه میكند كه قابل مقایسه با اثر ضبط شده نیست.
این آهنگساز در اشاره به عواملی كه باعث حذف موسیقی زنده از تئاتر شده است، میافزاید: با توجه به دستمزدهای پایین، نوازندهها این وقت را نمیگذارند كه برای تئاترها اجرایی داشته باشند؛ هرچند اگر این اتفاق میافتاد، خیلی جالبتر بود.
بیتوجهی كارگردانان
در میان دلایل مطرح شده در ارتباط با كمرنگ بودن موسیقی در تئاتر، بیمیلی كارگردانان هم از مواردی است كه از سوی آهنگسازان عنوان میشود. مجید درخشانی در این باره میگوید: متاسفانه تهیهكنندگان و كارگردانان اهمیت زیادی برای موسیقی تئاتر قائل نیستند و آن طور كه باید به آن اهمیت نمیدهند. این در حالی است كه در تمامی دنیا بهموسیقی در تئاتر توجه خاصی میشود؛ موسیقی و بازیگری با هم شكل میگیرند و اجرا میشوند.
این موسیقیدان درباره نحوه همكاری آهنگسازان و كارگردانان تئاتر هم توضیح میدهد: موسیقی برای یك تئاتر با توجه به متن آن شكل میگیرد و كاری كه كارگردان و بازیگر انجام میدهد، همگی در ساخت موسیقی نقش دارد. بر این اساس، آهنگساز باید صحنههای تمرین را ببیند تا با دیدن آنها ایدههای خوبی برای ساخت دریافت كند.
وی ادامه میدهد: اگر كارگردان از موسیقی مطلع باشد و با آهنگساز تفاهم داشته باشد، مشكلی پیش نمیآید، اما متاسفانه بسیاری از كارگردانان ما كاملا از موسیقی بیاطلاعند و جالب اینكه با این بیاطلاعی دخالتهای زیادی هم در كار آهنگساز میكنند.
سینما و تئاتر قابل قیاس نیستند
در حالی كه تئاتر ایران سهم چندانی از موسیقی ندارد، به جایش سینما بخوبی با این هنرگره خورده است. فردین خلعتبری، از آهنگسازان شناختهشده عرصه سینما در این باره میگوید: سینما در استفاده از موسیقی با تئاتر به هیچ وجه قابل قیاس نیست. برای مثال در فیلم، موسیقی تیتراژ داریم كه فضای كلی كار قبل از ورود به داستان را بیان میكند، در حالی كه در تئاتر چنین چیزی وجود ندارد.
این موسیقیدان ادامه میدهد: در سینما موسیقی در هر ثانیه تاثیرگذار است و ارتباطی تنگاتنگ با بازیگر دارد و درواقع با چهره و حركتهای او منطبق میشود كه در تئاتر به دلیل دور بودن بازیگر از مخاطب، اصلا چهره او دیده نمیشود. جدا از بحث كمرنگ بودن موسیقی در نمایش كشور، مساله دیگری كه رخ مینماید، فراموش شدن كامل تئاتر موزیكال در ایران است. این نوع نمایشی كه بویژه برای مخاطب كودك و نوجوان جذاب است، سالهاست از صحنه تئاتر ایران گمشده كه بررسی دلایل آن بحثی جدا گانه است.
منبع جام جم