وقتی رسانه ملی با سریال سازیهایش به جنگ شعور اجتماعی میرود
در جهان امروز تلویزیون یک رسانه بسیار مردمی و فراگیر است و نفوذش در بین توده مردم را میتوان با نفوذ ادیان سنتی مقایسه کرد.
ایزد مهرآفرین | در جهان امروز تلویزیون یک رسانه بسیار مردمی و فراگیر است و نفوذش در بین توده مردم را میتوان با نفوذ ادیان سنتی مقایسه کرد. گرچه امروزه اینترنت و شبکههای مجازی رقیبی بسیار جدی برای شبکههای تلویزیونی محسوب میشوند اما همچنان در سراسر نقاط کره خاکی، این شبکههای تلویزیونی هستند که به واسطه برنامههای مختلف و جذاب توانستهاند مخاطبان را مجذوب و شیفته جعبه جادو کنند. امروزه دیگر قضاوت کردن درباره اینکه فیلمی ارزش دیدن دارد یا نه، چندان نیاز به تفکر و آگاهی ندارد، از این رو هر کس بلیتی بخرد و به سینما برود یا هر مخاطبی که پای سریالهای تلویزیونی بنشیند، بالقوه با درکی بلافصل از کیفیت فیلم با آن مواجه میشود.
«سراب» و دانشجویان
با این مقدمه به سراغ یکی از سریالهایی میرویم که این شبها از تلویزیون در حال پخش است. «سراب»، جدیدترین کار سعید سهیلی زاده فیلمسازی است که سال گذشته با سریال «فاصلهها» و پیشتر از آن با «دلنوازان» توانسته بود مخاطبان زیادی را جذب تلویزیون کند.
سهیلیزاده در جدیدترین سریالش دانشجویان و مشکلات آنها را به عنوان محور اصلی داستانش انتخاب کرده است. اتفاقاً تصویربرداری این سریال نیز در 16 آذرماه سال گذشته (روز دانشجو) کلید خورد. سازندگان این سریال هدف و انگیزه خود را از ساخت این سریال این گونه عنوان کردهاند:«میخواهیم به مسئولان یادآوری کنیم که باید امکانات را در اختیار نخبگان بگذارند. کشورهای غربی برای آنکه به اهدافشان برسند، علیه ما توطئه میکنند و جوانهای نخبه ما را جذب مراکز تحقیقاتی خودشان میکنند.» به راحتی از همین گفته پیداست سازندگان سراب بیشتر از آنکه به دنبال روایت یک داستان در بستر یک اتفاق دراماتیک باشند، دنبال دادن شعارها و بیانیههای دهن پر کن هستند، ولی به قول شیخ اجل:«بسیج سخن گفتن آنگاه کن/ که دانی که در کار گیرد سخن.»
دانشگاهی که باورپذیر نیست
آنچه تا به اینجای کار پخش شده یک شکست تمامعیار برای سازندگان این سریال و همچنین مدیران صداو سیماست. بدیهیترین و ابتداییترین شکل برای خلق یک اثر هنری تحقیق و پژوهش درباره آن موضوع، اتفاق یا پدیده است. در جامعهای که دانشجویان زیادی دارد که حداقل فضا و شرایط دانشگاه را درک کرده و در آن شرایط زندگی کرده اند، فضایی که در این سریال از دانشجو و دانشگاه ترسیم میشود برایشان باورپذیر نیست.
چنین به نظر میرسد که سازندگان این سریال یا در دانشگاههای ایرانی درس نخواندهاند یا حداقل زحمت اینکه برای تحقیق به محیط دانشگاه بروند را به خود ندادهاند. آنچه به نظر میآید این است که سازندگان سراب میخواهند تشکلها و اعتراضات دانشجویی را نقد کرده و آموزش بدهند که خواستهها و اعتراضات باید در قالب قانون قرار گیرد ولی غافل از آنکه در این سریال روابط دانشجویان دختر و پسر مورد غفلت قرار گرفته و به صورت خواهر و برادری درآمده است.
تناقض شخصیتها
شخصیتپردازی کاراکترها و فضاسازی محیط دانشگاه چیزی در حد یک فاجعه است. تناقض رفتاری در شخصیتها بیداد میکند. دانشجویی که در درگیری دوست همکلاسی و دختری که عاشقش بوده را از دست داده ولی فردای آن روز و بعد از خطابه بلند استاد برای دانشجویان در مذمت رفتارهای تند در دانشگاه به سراغ بسکتبال بازی میرود، بیآنکه فکر کند دوستش همین دیروز مرده است. خواهر و برادری با یکدیگر حرفزدن، تنگاتنگ بودن رابطه استاد با دانشجویان و خیلی از موارد دیگر نشان از آن دارد که تهیهکنندگان سریال «سراب» اعتراضات دانشجویی را نقد نمیکنند بلکه روابط دانشجویی دو جنس مخالف را خطدهی میکنند.
در صحنهای ازاین فیلم جلسه هیئت رسیدگی به تخلفات دانشجویان برگزار شد. همیشه جلسات هیئت رسیدگی به تخلفات دانشگاه با رأی قاطع و بدون در نظر گرفتن احساسات انجام میشود، در صورتی که در این سریال بعد از رأی کمیته انضباطی با صحبتهای یک استاد و تحریک اساتید دیگر رأی آنها تغییر کرد. در شرایطی که همواره از سوی رهبری و مسئولان وزارت علوم به محیط شاد و علمی دانشگاه تأکید میشود، در این سریال فضای غبارآلود و دعوا و جنجال و اعتراض و تجمع به تصویر کشیده شده و به نوعی به مخاطب محیط اعتراضی و جنجالی دانشگاه را القا میکند.
سریال یا میزگرد سیاسی
پس از کشته شدن یک دانشجوی دختر در اغتشاش دانشگاه، استادی که با دانشجویان همراهی دارد، به آنها میگوید «تندروی کردید. از این پس اگر مشکلی داشتید به دفتر وزیر علوم نامه بفرستید و اگر مشکل حل نشد، نامه بنویسید به دفتر آقا (!)»
یکی نیست بگوید آیا این سریال تلویزیونی است یا یک میزگرد اندرزهای سیاسی! آیا این نهایت سادهلوحی نیست که فیلمساز گمان کند میتواند با این جملات به قشر دانشجو آموزش چگونگی مواجهه با مشکلات را بدهد؟!