• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن روانشناسي > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
روانشناسي (بازدید: 4200)
جمعه 16/2/1390 - 15:43 -0 تشکر 315423
از حال بد به حال خوب

 

ما آسمان وزمین وآنچه را میان آنهاست بیهوده نیافریدیم؛ این گمان کافران است؛وای بر کافران از آتش(دوزخ)

آیه27 سوره ص

 

 

 


منبع:  از حال بد به حال خوب

نویسنده: دیوید برنز 


 می توانید احساس خود را تغییر دهید این جدول رابه دقت مرور کنید .به شما کمک می کند که از دلیل روحیه خود باخبر شوید و در نتیجه طرز احساس شما تغییر می کند. جدول شماره (1) احساسات شما، افکار شما

احساس

افکاری که این احساس را ایجاد کرده است

اندوه و افسردگی

افکار مربوط به از دست دادن: شکست عشقی، مرگ یکی از عزیزان، از دست دادن شغل و یا نرسیدن به یک هدف مهم.

گناه یا خجالت

معتقدید کسی را از خود رنجانده اید و یا در حد معیارهای اخلاقی خود ظاهر نشده اید. احساس گناه ناشی از خود محکوم سازی است، در حالیکه خجالت از آن روست که می ترسید به خاطر کاری که کرده اید وجهه خود را در برابر دیگران از دست بدهید.

خشم،رنجش و دلخوری

احساس می کنید کسی با شما رفتار غیر منصفانه کرده یا می خواهد از شما سوء استفاده کند.

یاس و نومیدی

زندگی را در حد انتظار خود نمی بینید و به اصرار می خواهید که وضع به گونه دیگری باشد. ممکن است مسئله عملکرد خود شما مطرح باشد:((نباید این اشتباه را می کردم.)) ممکن است نومیدی شمارا دیگران باعث شده باشند:((باید به موقع این کار را می کرد.)) در مواقعی نیز حادثه به خصوصی تولید نومیدی می کرد:((چرا هروقت من عجله دارم،ترافیک اینهمه شلوغ می شود.))

اضطراب، نگرانی،ترس،هراس شدید

خود را در خطر می بینید. گمان می کنید حادثه بدی در شرف وقوع است:(( اگر هواپیما سقوط کند چه خواهم کرد؟)). ((اگر در حضور جمع و هنگام سخنرانی صحبتم را فراموش کنم چه اتفاقی می افتد؟)) یا ((ممکن است درد روی سینه من مقدمه حمله قلبی باشد؟))

احساس حقارت وناشایسته بودن

خود را با دیگران مقایسه می کنید ونتیجه می گیرید که به خوبی آنها نیستید، به اندازه آنها با ذوق، جذاب، موفق و با هوش نیستید.

احساس تنهایی

به خود میگویید چون تنها هستید و به قدر کافی مورد توجه قرار نمی گیرید به ناچار باید احساس ناخشنودی بکنید.

احساس نومیدی و درماندگی

گمان می کنید که مشکل شما ادامه دار خواهد بود و وضع بهتر نخواهد شد: ((افسردگی من تمام نشدنی است.)) ویا اینکه  (( نمی توانم تحمل کنم)) یا (( هرگز شغل خوبی پیدا نخواهم کرد.)) یا (( همیشه تنها خواهم ماند)).

ده خطای مسبب روحیات منفی در جدول شماره 2 فهرست شده اند. جدول را به دقت  بخوانید. انجام اغلب تمرینات کتاب مستلزم آشنایی با آنهاست. اغلب کسانی که این فهرست را مطالعه کرده اند معتقدند که مندرجات آن زندگیشان را متحول کرده است.    با این حال، توجه داشته باشید که در بسیاری از مواقع، افکار منفی سالم و به جا هستند. تشخیص افکار منفی سالم از ناسالم و اینکه چگونه با موقعیت های به راستی منفی برخورد واقع بینانه داشته باشیم و به همان اندازه رهایی از افکار واحساسات مخدوش اهمیت دارد. هنگام بیماری عزیزان احساس ناخوشایند پیدا می کنید. این احساس اندوه نشانه توجه و علاقه شماست. اگر خانه مورد علاقه شما را به کسی که پول بیشتری پرداخته فروخته اند، احساس یاس و دلتنگی  کردن طبیعی است. اگر با همسرتان در حال بحث و مشاجره هستید، احساس خشم و رنج طبیعی است. اگر قرار است جایی سخنرانی کنید، یا به کار جدیدی مشغول شوید و یا از رئیس اداره تقاضای حقوق کنید، احتمالاً کمی عصبی می شوید، این طبیعی است، می توانید این احساسات منفی را بپذیرید. جدول شماره (2) ده خطای شناختی
تفکر هیچ یا همه چیز

همه چیز را سفید و در غیر این صورت  سیاه می بینید. هر چیز کمتر از کامل، شکست بی چون و چراست. زنی که رژیم لاغری گرفته بود، پس از خوردن یک قاشق بستنی گفت: ((برنامه لاغری من دود شد وبه هوا رفت.)) با این طرزتلقی به قدری ناراحت شد که یک ظرف بزرگ بستنی را تا به آخر نوش جان کرد.

تعمیم مبالغه آمیز

هر حادثه منفی واز جمله یک ناکامی شغلی را شکستی تمام عیار و تمام نشدنی تلقی می کنید و آن را با کلماتی چون ((هرگز)) و ((همیشه)) توصیف می کنید. فروشنده افسرده ای که در حال رانندگی پرنده ای به شیشه اتومبیلش خورده بود گفت: ((چه بد شانس هستم، پرنده ها همیشه به شیشه اتومبیل من می خورند.))

فیلتر ذهنی

تحت تاثیر یک حادثه منفی همه واقعیت ها را تار می بینید. به جزئی از یک حادثه منفی توجه می کنید و بقیه را فراموش می کنید. شبیه چکیدن یک قطره جوهر که بشکه آبی را کدر می کند. به خاطر طرز برخورد خود با همکاران اداره تشویق می شوید، اما در این میان کسی از جمع همکاران کلمه ای نه چندان جدی در مقام انتقاد از شما می گوید. روزهای مدید در حالی که همه گفته های مثبت را فراموش می کنید، تحت تاثیر این تک انتقاد رنج می برید.

بی توجهی به امر مثبت

با بی ارزش شمردن تجربه های مثبت، اصرار بر مهم نبودن آنها دارید. کارهای خوب خود را بی اهمیت می خوانید، می گویید که هر کسی می تواند این کار را انجام دهد. بی توجهی به امر مثبت شادی زندگی را می گیرد و شما را به احساس ناشایسته بودن سوق می دهد.

نتیجه گیری شتابزده بی آنکه زمینه محکمی وجود داشته باشد نتیجه گیری شتابزده می کنید. ذهن خوانی: بدون بررسی کافی نتیجه می گیرید که کسی در برخورد با شما واکنش منفی نشان می دهد.

پیشگویی: پیش بینی می کنید که اوضاع بر خلاف میل شما در جریان خواهد بود. بدون هرگونه بررسی میگویید (( آبرویم خواهد رفت؛ از عهده انجام این کار بر نخواهم آمد.)) . اگر افسرده باشید ممکن است به خود بگویید(( هرگز بهبود نخواهم یافت.))

درشت نمایی

از یک سو درباره اهمیت مسایل و شدت اشتباهات خود مبالغه می کنید و از سوی دیگر، اهمیت جنبه های مثبت زندگی را کمتراز آنچه هست برآورد می کنید. موردی است که به آن، گاه بازی دوربین چشمی نام نهاده اند.

استدلال احساسی فرض را بر این می گذارید که احساسات منفی شما لزوماً منعکس کننده واقعیت ها هستند :  (( از

سوار شدن در هواپیما وحشت دارم؛ حتماً پرواز با هواپیما بسیار خطرناک است.)) یا (( احساس گناه می کنم، باید آدم بدی باشم.)) یا (( خشمگین هستم، معلوم می شود با من منصفانه برخورد نشده است .)) یا (( احساس حقارت می کنم ،معنایش این است که فردی از درجه دوم اهمیت هستم.)) یا (( احساس نومیدی می کنم؛ حتما باید نومید باشم.))

((باید)) ها انتظار دارید که اوضاع آنطور که شما می خواهید و  انتظار دارید باشد. نوازنده بسیار خوبی پس از نواختن یک قطعه دشوار پیانو با خود گفت: ((نباید اینهمه اشتباه می کردم.)) آنقدر تحت تاثیر این عبارت قرار گرفت که چند روز متوالی حال و روز بدی داشت. انواع و اقسام کلماتی که ((باید)) را به شکلی تداعی می کنند، همین روحیه را ایجاد می نمایند. آن دسته از عبارت های ((باید)) دار که بر ضد شما به کار برده می شوند، به احساس تقصیر و نومیدی منجر می گردند. اما همین باورها، اگر متوجه سایرین و یا جهان به طور کلی شود منجر به خشم و دلسردی می گردد((نباید این قدر سمج باشد.))

خیلی ها می خواهند با ((باید))ها و ((نباید)) ها به خود انگیزه بدهند. (( نباید آن شیرینی را بخورم.)) اغلب بی تاثیر است زیرا ((باید )) ها تولید تمرد می کنند و اشخاص تشویق می شوند که درست بر عکس آن را انجام دهند.

برچسب زدن بر چسب زدن شکل حاد تفکر هیچ یا همه چیز است. به جای اینکه بگویید ((اشتباه کردم.)) بهخ ود برچسب منفی می زنید: ((من بازنده هستم.)) گاه هم اشخاص به خود بر چسب ((احمق)) یا ((شکست خورده)) و غیره می زنند. برچسب زدن غیر منطقی است؛ زیرا شما با کاری که می کنید تفاوت دارید. انسان وجود خارجی دارد اما ((بازنده)) و ((احمق)) به این شکل وجود ندارند. این برچسب ها تجربه های بی فایده ای هستند که منجر به خشم، اضطراب، دلسردی و کمی عزت نفس می شوند.

 گاه برچسب متوجه دیگران است. وقتی کسی در مخالفت با نظر شما حرفی می زند ممکن است او رایک متکبر بنامید بعد احساس می کنید مشکل به جای رفتار یا اندیشه بر سر ((شخصیت)) یا ((جوهر و ذات )) اوست. در نتیجه اورا به کلی بد قلمداد می کنید و در این شرایط فضای مناسبی برای ارتباط سازنده ایجاد نمی شود.

شخصی سازی و سرزنش خود را بی جهت مسئول حادثه ای قلمداد می کنید که به هیچ وجه اماکن کنترل آن را نداشته اید. وقتی زنی از آموزگار پسرش شنید که او در مدرسه خوب در سنمی خواند با خود گفت (( این نشان می دهد که من مادر بدی هستم.)) و چه بهتر که این مادر علل واقعی درس نخواندن فرزندش را می جست تا او را کمک کند. شخصی سازی منجر به احسااس گناه ، خجالت و ناشایسته بودن می شود.

بعضی ها هم عکس این کار را می کنند و سایرین و یا شرایط را علت مسائل خود تلقی می کنند و توجه ندارند که ممکن است خو ددر ایجاد گرفتاری سهمی داشته باشند (( علت زندگی زناشویی بد من این است که همسرم منطقی نیست.)) سرزنش به خاطر ایجاد رنجش اغلب موثر واقع نمی شود.

نمی گویم در تمامی لحظات زندگی شاد باشید و یا اختیار کامل احساسات خود را در دست بگیرید. این انتظاری کمال گرایانه است. نمی توانید همیشه منطقی باشید . من که اینطور نیستم. خود من هم نواقص و اشکالاتی دارم، گاه دچار تردید می شوم و به قابلیت هایم شک می کنم. در مواقعی نیز متاثر هستم و رنج می برم. به اعتقاد من، تجربه هایی از این قبیل به ما فرصت رشد و صمیمیت و درک عمیق تر انسان بودن را می دهد.

شنبه 21/3/1390 - 17:57 - 0 تشکر 329911

ممنون

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.