تبیان، دستیار زندگی

داوری تاریخ در یورش به خانه وحی

 

 

واقع نمائی و رک گویی در این بخش مایه دلگیری و رنجش گروهی است که نسبت به رهبران این نوع حوادث،تعصب خاص ورزیده و حتی الامکان می خواهند گردی بر دامن آنان ننشیند و قداست و نزاهت آنان محفوظ بماند.

همچنانکه تزویر و پوشاندن حقیقت و وارونه جلوه دادن حوادث،یک نوع خیانت به تاریخ و نسل های آینده است که هرگز یک نویسنده آزاد ،ننگ این کار را برای خود نمی خرد و به خاطر جلب نظر گروهی پا روی حقیقت نمی گذارد.بزرگترین حادثه تاریخی پس از انتخاب خلیفه برای خلافت موضوع هجوم و یورش به خانه وحی و منزل حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها بود،تا متحصنان بیت فاطمه سلام الله علیها را برای بیعت به مسجد بیاورند.

 

 

تشریح و ارزیابی این موضوع بستگی دارد که به اتکاء مصادر مطمئن در صحت و عدم صحت سه موضوع زیر بحث و گفتگو کنیم،سپس درباره نتائج حادثه داوری نمائیم.

این سه موضوع عبارتند از:

 

1-آیا صحیح است که ماموران خلیفه تصمیم گرفتند خانه فاطمه سلام الله علیها را بسوزانند و در این مورد تا چه اندازه پیشرفت کردند؟

 

2-آیا صحیح است که امیر مومنان علیه السلام را با وضع زننده و دلخراش به مسجد بردند تا از او بیعت بگیرند؟

 

3-آیا صحیح است که دخت گرامی پیامبر صلی الله علیه و آله در این حادثه از مهاجمان صدمه دید و فرزندی را که در رحم داشت،سقط کرد؟

 

این سه نقطه از موارد حساس این حادثه دردناک است که ما با اتکاء مصادر و مدارک علماء  اهل سنت در این مورد با خوانندگان به بحث و گفتگو می نشینیم.

 

 

 

((برای آگاهی بیشتر،در مورد هجوم به خانه امیر مومنان علیه السلام و بردن آن حضرت به مسجد جهت بیعت، و آتش زدن درب خانه آن حضرت و بین در و دیوار قرار دادن همسر مظلومه اش حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها که منجر به سقط جنین شد،به کتب علماء اهل سنت که در زیر به آن اشاره شده است ،مراجعه فرمایید:

 

الاموال،ابو عبید بغدادی،ص131و193--- الامامه و السیاسه ج1 ص12 و30 و36---تاریخ یعقوبی،ج2ص 105و137و213---تاریخ طبری ج2ص 443وج3ص 202و430وج5ص153---العقد الفریدج2ص250ج3ص63و230و231وج4ص268---مروج الذهب ج2ص24وج3ص63و86---معجم الکبیرطبرانی ج1ص62---سقیفه جوهری ص38و40و50و51و73---تاریخ مدینه دمشق ابن عساکر ج9ص749---شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج2ص19و21و46و ج6ص48و51و ج14ص193و ج17ص146و168و ج20ص24و147---تاریخ الاسلام ذهبی ج3ص117و118---میزان الاعتدال ج1ص139و ج3ص108---مجمع الزوایدج5ص203---لسان المیزان ج1ص268و ج4ص189و ج5ص218---الجوامع  الجامع سیوطی ج1ص1059---اعلام النساءج3ص127و ج4ص114---الامامه والخلافه مقاتل بن عطیه ص160و161---ینابیع الموده ج1ص201و203---مقتل خوارزمی ص54و83---الصراط المستقیم البلاذری ج3 ص12---نزهه المجالس الصفوری الشافعی ج2ص194---حبیب السیر ج1 ص436---تاج العروس ج12 ص127---لسان العرب ج4 ص393---مستدرک علی الصحیحین ج3 ص165---مسند احمد بن حنبل ج1ص68---کامل ابن اثیرج3ص397---البدایه و النهایه ج6ص332--- الاصابه ج3ص471---جامع الاصول ابن اثیر ج9ص9---ادب المفرد بخاری ص120و.......))

 

 

 

 

احترام بیوت انبیاء،مومنین و....از نظر اسلام

 

 

 

از تعالیم زنده و ارزنده اسلام این است که هیچ مسلمانی به خانه کسی وارد نشود مگر اینکه قبلا اذن بگیرد،و اگر صاحب خانه معذور بود از پذیرفتن میهمان معذرت خواست ،عذر او را بپذیرد و بدون رنجش از همانجا برگردد.

 

قران مجید،گذشته بر این دستور اخلاقی ،هر خانه ای را که در آن صبح و عصر نام خدا برده شود و خدای یگانه مورد پرستش قرار گیرد ،محترم و گرامی شمرده است ،چنانکه میفرماید:

 

((فی بیوت اذن الله ان ترفع و یذکر فیها اسمه یسبح له فیها بالغدو و الاصال))

(خداوند به عظمت و احترام بیوتی فرمان داده است که در آنها مردان پاکدامن خداوند را صبح و عصر تسبیح و تقدیس می کنند.)

 

(سوره نور،آیه36)

 

 

احترام این نوع بیوت ،به خاطر عبادت و پرستش است که در آنجا انجام می گیرد و به احترام رجال بزرگ الهی است که در آنجا خدا را می پرستند و او را تسبیح می گویند و گرنه خشت و گل هیچ گاه احترامی نداشته و نخواهد داشت.

 

 

در میان بیوت و خانه های مسلمانان ،قرآن درباره خانه پیامبر صلی الله علیه و آله به مسلمانان دستور مخصوصی می دهد و می فرماید:

((یا ایها الذین آمنوا لا تدخلوا بیوت النبی الا ان یوذن لکم))

(ای افراد با ایمان به خانه های پیامبر صلی الله علیه و آله بدون اذن وارد نشوید.)

 

سوره احزاب آیه 53

 

 

شکی نیست که خانه فاطمه زهرا سلام الله علیها  ،از آن بیوت محترم و رفیعی است که در آنجا حضرت زهرا سلام الله علیها و فرزندان وی خدا را تقدیس می کردند.

 

 

 

سوال

 

 

چگونه می توان گفت که خانه عایشه وحفصه ،خانه پیامبر صلی الله علیه و آله است ،اما خانه دخت گرامی وی که از ارجمند ترین زنان جهان اسلام است ،خانه پیامبر صلی الله علیه و آله نیست و ارتباطی به او ندارد؟

 

 

 

هتک حرمت بیت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله توسط غاصبان خلافت

 

 

 

اکنون ببینیم که ماموران دستگاه خلافت احترام خانه پیامبر صلی الله علیه و آله را تا چه حد رعایت کردند؟

 

بررسی تاریخ و حوادث روز های نخست خلافت ثابت می کند که ماموران دستگاه خلافت همه این آیات را زیر پا نهاده و شئون خانه پیامبر صلی الله علیه و آله را رعایت نکردند و بسیاری از تاریخ نویسان اهل تسنن حادثه یورش به خانه وحی را نیمه روشن و برخی تا حدی روشن بیان کرده اند.

 

طبری که نسبت به خلفا تعصب خاصی دارد ،فقط می نویسد که عمر با جمعیتی در برابر خانه قرار گرفت و گفت:

((به خدا قسم من این خانه را می سوزانم و یا اینکه متحصنان برای بیعت ،این خانه را ترک گویند.))

تاریخ طبری،ج3،ص2020،دائره المعارف.

و ابن ابی الحدید در شرح خود ج2،ص56این مطلب را از کتاب سقیفه جوهری نیز نقل کرده است.

 

 

ولی ابن قتیبه دینوری ،کمی پرده را بالاتر زده و می گوید:

 

((خلیفه نه تنها این جمله را گفت ،بلکه دستور داد که در اطراف خانه هیزم جمع کنند و افزود:

 

به خدائی که جان عمر در دست اوست یا باید خانه را ترک کنید و یا اینکه خانه را آتش زده و می سوزانم.

 

وقتی به او گفته شد که دخت گرامی پیامبر صلی الله علیه و آله حضرت فاطمه سلام الله علیها در خانه است ،گفت:باشد.))

 

الامامه و السیاسته،ج1،ص12-شرح حدیدی،ج1،ص34-اعلام النساءج3،ص205

 

 

مولف ((عقد الفرید ))گام به پیش نهاده و می نویسد:

 

خلیفه به عمر دستور داد که متحصنان را از خانه بیرون کند و اگر مقاومت کردند باآنان نبرد نماید.از این نظر عمر آتش آورد که خانه را بسوزاند.در این موقع با فاطمه سلام الله علیها روبرو گردید.دخت پیامبر صلی الله علیه و اله فرمود:فرزند خطاب ،آمده ای خانه ما را به آتش بکشی؟وی پاسخ داد:آری،مگر اینکه بسان دیگران با خلیفه وقت بیعت نمایید))

 

عقد الفرید ج4،ص260-تاریخ ابوالفداء،ج1 ص156-اعلام النساء،ج3،ص207

 

 

ما در اینجا دامن سخن را پیرامون نخستین پرسش حادثه،کوتاه می سازیم و ارزیابی این حادثه را که شاعر اهرام ،در قصیده عمریه خود به آن بالیده ،به دلهای بیدار واگذار می کنیم و دنباله حادثه را با اتکاء به مدارک دانشمندان اهل تسنن می نگاریم.

ادامه دارد انشاء لله

 

سوالات ما

تالیف حسین تهرانی

ص935تا941

چگونه علی علیه السلام را به مسجد بردند؟

این فراز از تاریخ اسلام بسان فراز پیشین تلخ و دردناک است زیرا هرگز انسان تصور نمی کند که شخصیتی مانند علی علیه السلام را به وضعی به مسجد ببرند که تقریبا سی سال پس از آن واقعه ،معاویه آنرا به صورت طعن و انتقاد نقل می کند.وی چنین می نویسد:

((تا آنجا که دستگاه خلافت ،ترا مهار کرد و بسان شتری سرکش برای بیعت سوق داد)).

اما امیر مومنان علی علیه السلام در پاسخ وی به طور تلویح ،اصل موضوع را می پذیرد وآن را نشانه مظلومیت خود دانسته و می فرماید:

((در نامه خود نوشته بودی که من بسان شتری سرکش برای بیعت سوق داده شده ام ،به خدا سوگند خواستی از من انتقاد کنی ،ولی در واقع مرا ستودی و خواستی رسوا کنی اما خود رسوا شدی ؟هرگز بر مسلمانی ایرادی نیست که مظلوم واقع شود)).

((متن نامه معاویه را ابن ابی الحدید ،در شرح خود ج 15 ص 186 نقل کرده است))

ابن ابی الحدید تنها کسی نیست که جسارت به ساحت مقدس امام علیه السلام را نقل کرده است ،بلکه پیش از او ابن عبدربه در ((عقد الفرید))،ج2 ،ص285 و پس از وی صبح الاعشی ،ج1 ،ص128نیز نقل کرده اند.

قضاوت و داوری نهائی

اکنون وقت آن رسیده است که درباره ماهیت انتخاب خلیفه در سقیفه بنی ساعده داوری نهائی کنیم و به راستی ببینیم آیا می توان نام چنین حکومتی را حکومت دموکراسی و فرمانروائی مردم بر مردم نهاد.آیا می توان گفت که انتخاب خلیفه بر اصول دموکراسی استوار بوده و مسلمانان صدر اسلام در پیاده کردن این اصل بر ملت مغرب زمین پیشی جسته اند؟

اینها و مانند اینها یک رشته پرسش هائی است که پاسخ به آنها با در نظر گرفتن حوادث رقت بار سقیفه بسیار آسان است و هیچ گاه پاسخ مثبتی نخواهند داشت.

کسانی که در میان ما به این رشته از مسائل دامن می زنند و می خواهند خلافت خلفا را با شکل حکومت مردم بر مردم و با اصل مشاوره توجیه نمایند ،یکی از دو گروه زیر می باشند:

1-گروهی که پیوسته می خواهند اصول اسلامی را با افکار روز و موازین علمی کنونی تطبیق دهند و از این طریق توجه غربیان و غرب زدگان را به اسلام جلب نموده و برسانند که حکومت مردم بر مردم زائیده فکر روز نیست ،بلکه چهارده قرن پیش ،اسلام دارای چنین طرحی بوده و پس از شهادت پیامبر صلی الله علیه و آله یاران وی این طرح را در انتخاب خلیفه و فرمانروائی کل ،پیاده کردند.

2-گروهی که به عللی از تشیع و رهبران شیعه عقده هائی دارند ،و احیانا بر اثر یک رشته تحریکات مرموز ،تمایلات سنی گرائی پیدا کرده و به جای مبارزه با انواع مفاسد اخلاقی و کج روی های عقیدتی ،به جان جوانان ساده لوح و با ایمان افتاده و اعتقاد آنان را نسبت به اصول شیعه سست می سازند.

اکنون وقت آن رسیده که بحث را با سوالات زیر پیرامون بیعت گیری از خاندان رسالت به پایان برسانیم:

سوال

آیا عقل و شرع اجازه می دهد که ماموران حزب حاکم به زور سر نیزه به خانه ای یورش آورند و متحصنان را به زور به مسجد ببرند و از آنها بیعت بگیرند؟

آیا معنی دموکراسی همین است که رئیس حزب حاکم گروهی را مامور کند که از افراد بی طرف و یا مخالف به طور جبر بیعت بگیرند تا آنجا که اگر حاضر نشوند با آنان بجنگند؟ 

آیا در تاریخ بشریت سابقه دارد که برای بیعت گیری خانه ای را به آتش بکشند و به اهل خانه بگویند که اگر بیعت نکنید ،کشته می شوید؟!!

سوال

اگر به راستی بیعت با ابوبکر روی اصول اساسی دموکراسی صورت پذیرفته و مصداق واضح ((و امرهم شوری بینهم))بوده است ،پس چرا در آخرین لحظات زندگی آرزو کرد و گفت:ای کاش سه کار زیر را انجام نمی دادم؟

الف-ای کاش احترام خانه فاطمه زهرا سلام الله علیها را حفظ می کردم و فرمان حمله را صادر نمی کردم ،هر چند در را به روی ما بست.

ب- ای کاش روز سقیفه بار خلافت را به دوش نمی کشیدم و آنرا به دوش عمر و ابو عبیده می گذاردم و خود مقام معاونت و وزارت را می پذیرفتم.

ج- ای کاش ایاس بن عبد الله ، معروف به الفجاه را نمی سوزاندم.

(روایت فوق با الفاظ مختلف در منابع زیر امده است:

الاموال،حافظ ابو عبید ،ص194-----الامامه و السیاسه ،ابن قتیبه دینوری ،ج1 ص24-----تاریخ یعقوبی ،ج2 ص137------تاریخ طبری ،ج3 ص430و431-----شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ،ج6 ص51و ج2 ص46 و48-----کنز العمال ،متقی هندی ج5 ص631-----جامع المسانید و السنن ،ابن کثیر دمشقی ،ج 17 ص 65------لسان المیزان ، ج4 ص189------جوامع الجامع ،سیوطی ،ج 1ص 1059------مروج الذهب ،مسعودی ،ج 2ص 301و....)

کسانی که منکر مصائب حضرت زهرا سلام الله علیها هستند این اعتراف ابوبکر را چگونه توجیه می نمایند؟

سوال

اگر فاطمه زهرا سلام الله علیها هیچ مصیبتی ندیده بود ،پس بفرمائید که آن حضرت در اول جوانی (به قول شیعه ،18 سالگی و به قول اهل سنت در سن 22 یا 25 سالگی)به چه مرضی از دنیا رفته است؟؟؟

سوال

اگر به قول شما هیچ مساله ای در کار نبوده پس چرا طبق نقل عالم نمره 1 شما بخاری و دیگران ،در طی ملاقاتی که ابوبکر و عمر با حضرت زهرا سلام الله علیها داشتند اصرار ورزیدند که دخت پیامبر صلی الله علیه و آله از آنها راضی بشود؟

(صحیح بخاری ،کتاب الخمس ج 4 ص 96 و باب غزوه خیبر  ،ج 5 ص 177------صحیح ترمذی ،ج 1 باب ما جاءمن ترکه رسول الله-------مستدرک علی الصحیحین ،ج 3 ص 153---------کنز العمال ،ج 6 ص 219--------الاصابه ،ابن حجر عسقلانی فج 4 ص 375---------ذخائر محب الدین طبری ،ص 39-------اسعاف الراغبین ،ابن صبان ،ص 171-------انساب الاشراف ،ج 10 ص 79------شرح نهج البلاغه  ،ابن ابی الحدید ،ج 16 ص 264------اعلام النساء ،ج 3 ص1314و....)

ادامه دارد انشاءالله

سوالات ما

تالیف حسین تهرانی

ص941تا944

سلام
این افراد فقط ظاهر مسلمان داشتند .اینقدر طمع قدرت داشتند که باطن اسلام رو ندیدند یا نخواستند که ببینند

افکار عمومی مانع از آتش زدن در خانه حضرت زهرا سلام الله علیها بوده است!!!!؟

اینجانب گاهی که با علمای عامه بحث کرده ام که چرا غاصبان خلافت خانه حضرت زهرا سلام الله علیها را به آتش کشیدند؟در جواب گفتند،هدف مهاجمان ،بازداشت علی علیه السلام بوده و به فاطمه سلام الله علیها کاری نداشتند.زیرا افکار و محبوبیتی که آن حضرت در نزد مردم آن زمان داشت اجازه تعرض به او را نمی داد.

بنابراین گفته عمر در پاسخ کسی که گفت:فاطمه سلام الله علیها در خانه است ،گفت:اگر چه فاطمه در خانه باشد ،یک سخن طبیعی است ،بدین معنی که ما کاری نداریم بلکه می خواهیم با دستگیری معارضه را سرکوب کنیم.یعنی هدف عمر فقط دستگیری علی علیه السلام بوده و کاری با حضرت زهرا سلام الله علیها نداشته است.

 سوال

اگر سخنان و سفارشات پیامبر صلی الله علیه و آله در مورد فاطمه زهرا سلام الله علیها مانع بوده که این کار را نکنند پس چرا آن همه سفارش در مورد علی علیه السلام را فراموش کردند؟؟؟

سوال

اگر افکار عمومی وجود دارد ،چرا آنها را از این سخن زشت باز نداشت و کنار بستر رسول خدا صلی الله علیه و آله نسبت هذیان گوئی را به آن حضرت دادند و کسی آنها را ملامت و سرزنش نکرد؟؟؟

(زمانی که رسول خدا صلی الله علیه و آله در بستر  لحظات آخر را طی می نمود ،در حالتی که عده ای از صحابه اطراف بستر آن حضرت در حجره جمع بودند فرمود:

((ایتونی بدوات و بیاض لا کتب لکم کتابا لا تضلوا بعدی))

((دوات و سفیدی (کاغذی)برای من بیاورید تا برای شما بنویسم چیزی را که بعد از من گمراه نشوید))

عمربن الخطاب برای جلوگیری از امر وصیت آن حضرت ،گفت:

((دعو الرجل فانه لیهجر!!!!!حسبنا کتاب الله))

((واگذارید این مرد (رسول خدا صلی الله علیه و اله)را ،زیرا که او هذیان می گوید ،کتاب خدا ما را بس است)).

گذشته از اجماع علماء شیعه ،اکابر اهل سنت به عبارات و الفاظ مختلفه واقعه بیماری آن حضرت و موضوع منع از وصیت رسول خدا صلی الله علیه و آله و جسارت نمودن به آن حضرت را هنگام ارتحال از این عالم نقل نموده اند از جمله:

1-صحیح بخاری ،کتاب العلم ،باب کتابه العلم ،ج 1 ص 39 و ج 2 ص 118 و ج 4

 باب قول المریض از کتاب المرضی ص 5 و ج 6 باب مرض النبی و وفاته ص 11

و ج 4 کتاب الجهاد  باب جوائز الوفد ص 85

2-صحیح مسلم ،ج 6 کتاب الوصیه  باب ترک الوصیه ص 76

3-شرح نهج البلاغه ،ابن ابی الحدید ج 2 ص 563 و ج 2 ص 20

4-کامل ،ابن اثیر ج 2 ص 217

5-تاریخ طبری ج 3 ص 193

6-کنز العمال ،متقی هندی ج 3 ص 138

7-جامع الاصول ،ابن اثیر  ج 11 ص 69 و 71

8-طبقات الکبری ،ابن سعد ج 2 ص 37

اعتراف عمر در جلوگیری از وصیت پیامبر صلی الله علیه و آله

قال عمر بن الخطاب:((ان رسول الله صلی الله علیه و آله اراد امرا و اراد الله

غیره!!!! فنفذ مراد الله تعالی و لم  ینفذ  مراد رسوله ،ان کلما  اراد رسول الله

صلی الله علیه و آله کان!!! ان رسول الله صلی الله علیه و آله اراد ان یذکره

للامر فی مرضه فصددته عنه.

عمر بن الخطاب به ابن عباس  می گوید:

((پیامبر  خدا صلی الله علیه و آله خواست  در حال مریضی ،علی علیه السلام

 را به جانشینی خود نصب کند ولی من نگذاشتم و چون او مراد مرا دانست

اظهار نکرد ،البته  او اراده کرد ،ولی خدا اراده نکرده بود!!!!و اراده پیامبر صلی

 الله علیه و اله بدون اراده خدا چه فایده دارد؟))

شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید  ج12 ص 78و79)

سوال

اگر با فاطمه زهرا سلام الله علیها کاری نداشته است ،پس چرا از او نخواست که خانه ای را که هیزم آورده تا آن را با ساکنانش آتش بزند را ترک کند؟بلکه به جای این ،در پاسخ اینکه فاطمه زهرا سلام الله علیها در خانه است ،گفت:اگر چه فاطمه در خانه باشد؟!

یادگار یگانه و دفن شبانه

((ابن سعد))که از متقدمین علمای رجال اهل سنت است ،در کتاب ((طبقات))چنین آورده:

((علی بن الحسین گوید:از ابن عباس پرسیدم:کی فاطمه سلام الله علیها را

 دفن کردید؟گفت هنگامی که پاره ای از شب گذشته بود.گفتم :پس چه

کسی بر او نماز خواند؟گفت علی علیه السلام))

(طبقات الکبری ،ابن سعد ج 8 ص 29)

صحیح بخاری کتابی است که به گمان و اعتراف علماء اهل تسنن صحیح ترین کتاب ها بعد از قرآن کریم است و معتقدند تمام روایاتی که در این کتاب نقل شده صحیح و درست می باشد.

روایات زیر  در صحیح بخاری و بسیاری از کتب مهم و معتبر دیگر اهل سنت موجود است که در این روایت آمده:

ابوبکر بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله ((فدک))که ملک شخصی حضرت زهرا سلام الله علیها و هدیه خداوند برای آن حضرت بود

(مفسرین شیعه و اهل سنت در ذیل آیه شریفه ((و آت ذالقربی حقه))روم آیه 38 ،نوشته اند:

((وقتی که یهود فدک را به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله هدیه کردند

 ،جبرئیل فرود آمد و این آیه را آورد:حق نزدیکانت را ادا کن .و گفت خداوند می

فرماید :فدک را به فاطمه سلام الله علیها ببخش ))

(تفسیر در المنثور ،ج 5 ص

273 ذیل آیه 26 سوره اسراء ،دار الفکر ،بیروت) )

و بعضی چیزهایی دیگر که ارث پیامبر صلی الله علیه و آله برای حضرت زهرا سلام الله علیها بود را غصب نمود و حضرت را از آنها منع کرد.

طبق این روایت که بخاری آنرا از عایشه نقل می کند ،حضرت فاطمه سلام الله علیها بدنبال ابوبکر فرستاد و از او خواست آنها را به او برگرداند ،ولی ابوبکر چنین نکرد.عایشه گوید:

((فوجدت فاطمه علی ابی بکر فی ذلک فهجرته فلم تکلمه حتی توفیت فلما

توضیت دفنها زوجها علی لیلا و لو یوذن بها ابا بکر و صلی عیها))

((فاطمه سلام الله علیها در این باره بر ابوبکر خشمگین و غضبناک شد و با او علنا قهر و قطع رابطه نمودو دیگر با ابوبکر سخن نگفت تا آنکه از دنیا رفت.پس هنگامی که از دنیا رفت شوهرش علی علیه السلام او را شبانه دفن نمود و ابوبکر را از آن مطلع نساخت و خود بر جنازه او نماز گذاشت))

صحیح بخاری ،ط دار الفکر کتاب المغازی  ،باب غزوه خیبر ،ج 5 ص 82و ط

مطابع الشعب ،ج 5 ص 177 و ط دار احیاء الکتب ج3 ص 55 و ط المعاهد  ج3ص38 و

ط الشرفیه ج3 ص 39 و ط  الفجاله ج 5 ص 115 و ط المیمنیه ج 5 ص 35 و ط

بمبئی ج5  ص 20 و ط المطبعه الخیریه مصر ج3 ص40 و کتاب الجهاد و السیر

 باب فرض الخمس ،ط دار الفکر ج 4 ص 42 و کتاب الفرائض باب قول النبی

لانورث ، ط دار الفکر ج 8 ص 3 و صحیح مسلم ط محمد علی صبیح کتاب الجهاد و

 السیر باب قول النبی لانورث ج 5 ص 252 و ط مکتبه التجاریه ج 5 ص

153 شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج 2 ص 18 و صواعق المحرقه  ابن حجر

 مکی ص 13 و تاریخ طبری ج 3 ص 208

ابن کثیر دمشقی مورخ بزرگ سنی گوید:

((قول صحیح و درست همان است که در صحیح بخاری از عایشه نقل شده که...فاطمه سلام الله علیها شبانه دفن شد))

البدایه و النهایه ابن کثیر ج 6 ص 338 ط بیروت داراحیاء التراث العربی

نماز بر جنازه صحابه از شئونات خلیفه وقت بوده است

نمازخواندن بر جنازه اموات ،آن هم بزرگان دین و صحابه در آن زمان از شئونات خلیفه و کارهای مربوط به امیر مدینه به حساب می آمد و کسی حق تقدم بر خلیفه را نداشت ،مگر اینکه اجازه خاص داشته باشد و برای همین وقتی عبد الله مسعود صحابی رسول خدا صلی الله علیه و آله از دنیا رفت و عمار یاسر رحمه الله علیه بر جنازه او نماز خواند و بدون اطلاع عثمان او را به خاک سپردند ،عثمان بسیار ناراحت شد و عمار را طلب کرده و او را به شدت مورد ضرب و شتم قرار داد ولی در عین حال ابوبکر در قضیه نماز و دفن حضرت فاطمه سلام الله علیها خبر نشد.

سوال

چرا امیر مومنان علیه السلام بر حسب وصیت فاطمه زهرا سلام الله علیها

 ابوبکر را در مراسم تشییع و تدفین فاطمه زهرا سلام الله علیها خبر دار

نکرد؟آیا این عملکرد حضرت علی و حضرت فاطمه علیهما السلام نشانه مرود

شمردن خلافت او نیست؟

ادامه دارد انشاءالله

سوالات ما

تالیف حسین تهرانی

ص945 تا 949

بسیار بسیار عالی. من جدیدا به این نتیجه رسیدم که هر کدوم از ما شیعه ها باید جواب این سوالات را به دقت بلد باشیم و حضور ذهن در پاسخگویی به شبهات فراوان شهادت حضرت زهرا داشته باشیم چون بعضی از سنی ها( نمیدونم همه شان این اعتقاد رو دارند یا بعضیها) اعتقاد به وفات حضرت زهرا دارند و شهادت حضرت رو انکار میکنند البته واضحه که دلیلش چیه!

با نام خدا و سلام
اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد و آخر تابع له علی ذلک

سلام
تشکر میکنم
مطلب خوبی بود...

چرا قبر فاطمه زهرا سلام الله علیها مخفی ماند؟

سوال

چرا حضرت زهرا سلام الله علیها وصیت کرد که قبرش پنهان باشد؟و چرا هیچ یک از امامان معصوم علیهم السلام قبر مادرشان حضرت زهرا سلام الله علیها را آشکار ننمودند؟آیا دختر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله در میان یهود و نصاری و یا صابئین ومجوس و یا مشرکین از دنیا رفت که امام امیر مومنان علیه السلام و یاران باوفایش به جهت ترس از آنها ،فاطمه زهرا سلام الله علیها را شبانه به خاک سپردند؟و آیا بانوی بزرگ در میان آنها می زیست که وصیت کرد مرا مخفیانه دفن کن؟یا اینکه فاطمه زهرا سلام الله علیها در اجتماع اسلامی و در میان یاران پدر عظیم الشانش غریبانه به هنگام شب دفن شد و قبرش برای همیشه مخفی ماند؟

و آیا ائمه علیهم السلام که فرزندان حضرت زهرا سلام الله علیها و رسول خدا صلی الله علیه و آله هستند ،در جامعه کفر و شرک و در میان مخالفین اسلام می زیستند که مصلحت دیدند که قبر مادر مظلومه آنها همچنان پنهان باشد؟

این شرم و ننگ و عار برای کدام ملت به ثبت رسیده که جگر گوشه و روح و قلب و پاره تن قطب عالم امکان و سفیر الهی حضرت محمد صلی الله علیه و آله را آزردند ،او را از حقش محروم ساختند و موجب شدند که قبر او مخفی بماند؟

آری ،آنان که فاطمه زهرا سلام الله علیها را اذیت کردند،او را رنجاندند و باعث شدند که قبر مبارکش مخفی بماند ،نه گبر بودند ، نه یهودی بودند ،نه نصرانی بودند ،نه مجوس و نه صائبه ،بلکه افرادی بودند که خود را نزدیکترین اشخاص به رسول خدا صلی الله علیه و آله می دانستند ،دو نفر از آنها پدر زن پیامبر صلی الله علیه و آله که در جایگاه وزین خلافت نشستند ودیگر افراد ،مهاجر و انصار بودند که در تمام جنگها ،پیامبر صلی آله علیه و آله را یاری کرده بودند.فاطمه زهراسلام الله علیها در میان مردم مسلمان غریبانه زندگی کرد و با تنی ضربه خورده به شهادت رسید و در شب تاریک دور از چشم مسلمانان دفن شد و قبر مقدسش مخفی ماند و امامان معصوم علیهم السلام در جامعه اسلامی می زیستند و روی مصالحی قبر مادرشان را نشان ندادند و این ننگ و عار برای ملتی به ثبت رسید که خود را پیرو پدر بزرگوار آن دخت عظیم الشان معرفی کردند.

قبر حضرت زهرا سلام الله علیها مخفی ماند تا پیام مظلومت او رابه نسل آینده اسلام برساند و معرف کسانی باشد که خود را مسلمان و یار پیامبر صلی الله علیه و آله و خلیفه او می خواندند ،و معرف آنانی باشد که فریاد او را شنیدند اما جوابش را ندادند.حضرت زهرا سلام الله علیها وصیت فرمود که شبانه دفن شود و قبرش مخفی بماند تا بیانگر این باشد که او از کسانی که او را آزردند و حقش را گرفتند و آنانی که در آینده ،موید این جریان هستند راضی و خشنود نیست ،و کسی که فاطمه زهرا سلام الله علیها از او خشنود نباشد ،مورد غضب رسول خدا صلی الله علیه و آله خواهد بود ،و شخص مغضوب رسول خدا صلی الله علیه و آله مغضوب خدای متعال است ،و چنین شخصی در قیامت مورد شفاعت پیامبر صلی الله علیه و آله قرار نخواهد گرفت.

آری ،قبر حضرت زهرا سلام الله علیها مخفی ماند تا بیانگر این باشد که هنوز اسلام غریب است و هنوز خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله مظلومند ،و هنوز این دخت گرامی پیامبر صلی الله علیه و آله پیروان به حق اسلام را به دفاع از ولایت می خواند.

ای جهان اسلام!خود را ملامت و سرزنش کن که صاحب این شریعت بعد از خود ،یک دختر گذارد و تو با او مدارا نکردی ،قلبش را آزردی و او را به شهادت رساندی و از نماز خواندن بر او و زیارت قبر شریفش محروم شدی و هنوز از شناخت قبر مبارکش محرومی.آری ،چه بجا بود که در صبح آن شبی که فاطمه زهرا سلام الله علیها دفن شد ،مردم یکدیگر را سرزنش می کردند.

((و قالوا:ان نبینا صلی الله علیه و آله و سلم خلف بنتا و لم نحضر وفاتها و الصلاه علیها و دفنها و لا نعرف قبرها فنزورها))

((و گفتند :براستی پیامبر ما صلی الله علیه و آله یک دختر بعد از خود بجا گذاشت و ما ،در هنگام وفاتش و نماز خواندن بر او و دفنش حاضر نبودیم و قبرش را نمی شناسیم تا زیارت کنیم))

بحار الانوار ،ج43 ص 212

فاطمه زهرا سلام الله علیها در حال خشم بر غاصبین خلافت دار فانی را وداع کرد

موضوع دیگری که باید پیرامون آن بحث کرد آنست که حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها از دنیا رفت در حالی که نسبت به ابوبکر و عمر خشمناک بود

(((فغضب فاطمه بنت رسول الله صلی الله علیه و آله فهجرت ابابکر ،فلم تزل

مهاجرته حتی توفیت))

((فاطمه دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله به ابوبکر

 غضب نمود و از او قهر کرد ،و تا از دنیا رفتن هم با او آشتی نکرد))

منبع:

(صحیح بخاری ،کتاب الخمس  ج 4 ص 504 رقم 1265)

همچنین آمده است:

((فهجره فاطمه فلم تکلمه حتی ماتت))

((فاطمه سلام الله علیها با ابوبکر قهر کرد و با او سخن نگفت تا از دنیا رفت))

منبع:

(صحیح بخاری ،کتاب الفرائض ج 9 ص 551 رقم 1574)

و با توجه به روایتی که عامه و خاصه آنرا نقل کرده اند و از احادیث صحیحه می باشد که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود:

((ان الله یغضب لغضب فاطمه و یرضی لرضاها))

((بدرستیکه خدا خشمناک می شود به خشم فاطمه سلام الله علیها و خشنود می شود به خشنودی فاطمه))

منابع:

مستدرک علی الصحیحین ،حاکم نیشابوری ج 3 ص154--- اسد الغابه ج 5 ص522--- ذخائر العقبی ص 39---تذکره ،ابن جوزی ص 175 و 320 ---کفایه الطالب ،گنجی ص 219 ،باب 99---الاصابه ،ابن حجر عسقلانی ج 4 ص 366---خصائص ،سیوطی ج 2 ص 265---اخبار الدول ،ص 87---کنز العمال ،ج13 ص 96و ج 16 ص 280---کنوز الحقائق ،ص32---تهذیب التهذیب ،ج12 ص 441 ---اسعاف الراغبین ص 171---صواعق المحرقه ،ابن حجر مکی ،ص 105---ینابیع الموده ،ص 173 و 179 و 198---الامامه و السیاسه ،ابن قتیبه ج 1 ص 14 و... 

سوال

اگر چنین است که علمای شما می گویند که فاطمه زهرا سلام الله علیها از

دنیا رفت درحالی که از ابوبکر و عمر ناراضی و نسبت به آنها غضبناک بود ،پس

بفرمائید خط مسیر آخرین مکان کسی که مورد خشم و غضب خدا باشد کجا

خواهد بود؟؟؟؟؟؟

سوال

اگرغضب فاطمه سلام الله علیها غضب رسول خدا صلی الله علیه و آله ، و

غضب رسول خدا صلی الله علیه و آله هم غضب خدا می باشد پس وقتی که

 فاطمه زهرا سلام الله علیها نسبت به کسی غضب کرد و از او تا دم آخر

ناراضی بود ،آیا می شود چنین کسی را خلیفه و جانشین پیامبر صلی الله

علیه و آله دانست و از او تبعیت کرد؟؟؟

سوال

با توجه به روایت ((من مات و لم یعرف امام زمانه مات میته الجاهلیه))

علمای عامه این روایت رابا الفاظ و عبارات مختلفه در کتب خود نقل کرده اند از جمله:

 1-مسند احمد بن حنبل ،ج 2 ص 83 و111 و154 و296- ج 3 ص 446- ج 4 ص

96

2-صحیح ،محمد بن اسماعیل بخاری ج 2 ص 13

3-عقد الفرید ،ابو عمر ،احمد بن محمد بن عبدر به اندلسی ج1 ص 9

4-زوائد ،احمد بن عمر بزار ج 1 ص 144 و ج 2 ص 143

5-ینابیع الموده ،ص177

6-المعیار و الموازنه ،ابو جعفر اسکافی ص 324

7- شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج 13 ص 242 - ج3 ص 262

8-صحیح ،مسلم بن الحجاج ج 6 ص 21 -22و ج 8 ص 107

امام زمان فاطمه زهرا سلام الله علیها چه کسی بوده است؟اگر امام زمان آن حضرت ،ابوبکر بوده است ،پس چرا با او مخالفت کرد و حتی اعلام نارضایتی از او را کرد و بنا به نقل علمای خودتان با همین نارضایتی از دنیا رفت ،آیا می شود گفت که فاطمه زهرا سلام الله علیها با مرگ جاهلی از دنیا رفته است؟!!

سوال

اگر فاطمه زهرا سلام الله علیها با مرگ جاهلی از دنیا نرفته است ،پس امام زمان آن حضرت چه کسی بوده است؟اگر امام زمان او امیر مومنان علی علیه السلام بوده است آیا این مهمترین دلیل بر بطلان خلافت ابوبکر و اثبات خلافت بلا فصل امیر مومنان علی علیه السلام نمی باشد؟

سوالات ما

تالیف حسین تهرانی

ص950تا954

عن الامام الهادی علیه السلام:

السلام علیک یا ولی الله انت اول مظلوم و اول من غصب حقه صبرت و

احتسبت حتی اتاک الیقین

فروع کافی ،ج 4 ص 569

پایان