سلام
منم یه چندتا می ذارم...با اجازه
اللهم العن ابن مرجانه
دوستی داشتیم كه حاضر جواب بود. یكی از دوستان كه با او صمیمیتر بود، گفت: «ما را كه سر دعاهایت فراموش نمیكنی؟» جواب داد: «هرگز! شما را به طور خاص یاد میكنم» بچهها كه میدانستند حرف او خالی از مزاح نیست، پرسیدند: «حالا چه مواقعی بیشتر به فكر ما هستی؟» گفت: «در زیارت عاشورا. آنجا كه آمده است، اللهم العن ابن مرجانه».
منبع :كتاب فرهنگ جبهه _ شوخ طبعی ها جلد 3 صفحه ی 192
*********
اللهم الرزقنا توفیق الپارتی
وقتی آشپز مراعات حال برادران سنگین وزن _ هیكل تداركاتی _ را میكرد و غذایشان را یك كم چربتر میكشید، یا میوهی درشتتری برایشان میگذاشت، هر كس این صحنه را میدید، به تنهایی یا دسته جمعی و با صدای بلند و شمرده شمرده شروع میكردند به گفتن: «اللهم الرزقنا توفیق الپارتی فی الدنیا و الاخره!» یعنی دارید پارتی بازی میكنید، حواستان جمع باشد.
منبع :كتاب فرهنگ جبهه _ شوخ طبعی ها جلد 2 صفحه ی 210
**************
برای سلامتی خدا صلوات
بچهها، حسین عاشق صدایش میكردند. خودش میگفت: «من عاشق خمینیام.» راه به راه دستور صلوات میداد. همهمان دوستش داشتیم. سر نترسی داشت و مشتری پر و پا قرص جبهه بود. خیلی هوای بچههای كم سن و سال ر ا داشت، از هیچ كاری هم رو گردان نبود. تكیه كلامش هم این بود: «برای سلامتی خدا صلوات» ما میماندیم كه باید صلوات بفرستیم یا نه... در ادامه خودش میگفت: «به مولا حرف نداره، خیلی آقاست. همهی برنامههایش رو حسابه.»
منبع :كتاب فرهنگ جبهه _ شوخ طبعی ها جلد 2 صفحه ی 218