شبکه ایران: امروزه عرصه کتاب و هرآنچه به فرهنگ مطالعه منتسب میشود، یکی از مقیاسهای میل اجتماعات انسانی به توسعه و پیشرفت و در نهایت رشد آگاهی تلقی میشود.
بر این اساس تهیه و تدارک امکانات لازم اعم از سختافزارها، طرحها و سوژهها، سرمایهگذاری، آموزش و... در قالب برنامهریزی مسئولین این عرصه، همواره جای داده میشود. به خصوص این امر در سالهای پس از انقلاب اسلامی با ورود نهادهایی چون وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان تبلیغات اسلامی، سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران و... روند رو به رشدتری به خود گرفته است.
این نکته را در محتوا و کیفیت آثار به زیر چاپ رفته نیز میتوان دید؛ چنانکه آثار متعددی از نویسندگان بودهاند که حتی قلمرو مرزها را درنوردیده و در آن سوی مرزها ترجمه و منتشر شدهاند. با این حال بسیاری از فعالین باسابقه عرصه نویسندگی معتقدند که باید توجه بیشتری به آموزش داد تا فرد معنای واقعی نوسینده را به خود گیرد.
«راضیه تجار» دبیر انجمن قلم ایران و از فعالان عرصه نویسندگی که نگارش کتابهایی همچون "کوچه اقاقیا"، "نرگسها"، "سفر به ریشهها"، "شعله و شب"، "جای خالی آفتابگردانها" و... را در کارنامه دارد، در گفتگو با خبرنگار ما بر این مسأله تأکید داشت.
پس از انقلاب اسلامی، آمار و ارقام نشان میدهد که شاهد رشد قابل توجه در تولید کتاب بودهایم اما آیا میتوان گفت که با وجود امکانات و برنامهریزیهای تدوین شده، این رشد قابل اهتمام بوده است؟
بدیهی است که پس از انقلاب اسلامی، در تولید کتاب رشد کمی و کیفی داشتهایم و این اظهر منالشمس است و نمیتوان آن را رد کرد. اگرچه باید توجه کرد که بیش از 30سال از انقلاب گذشته و طبیعی است که باید در طول زمان، این روند روبهرشد بوده باشد. خوشبختانه انقلاب با خود این جریان را به وجود آورد و همین امر توانست به روشن شدن افکار عمومی نیز کمک کند. در عین حال بسیاری از اتفاقات پیش آمده در این مدت به خودی خود زمینهساز توجه اقشار مختلف مردم نسبت به مقوله کتاب و کتابخوانی را در پی داشت.
از سوی دیگر در سالهای پس از انقلاب، سرمایهگذاری و وقت کافی نیز برای رشد فرهنگ مطالعه اختصاص داده شد؛ چرا که به دنبال یک انقلاب فرهنگی، طیف بسیاری از مردم نیز به ابزار فرهنگی از جمله کتاب، سوق پیدا میکنند. همچنین ما رویدادی بنام جنگ تحمیلی را پشت سر گذاشتهایم که توانست مضامین تازهای را به دست نویسندگان بدهد که در ادامه نیز همین آثار توانست مخاطبان جدیدی را به سمت کتاب بکشاند و گروه کتابخوان را افزایش دهد.
بنابراین همه این مسائل نشان میدهد که بعد از انقلاب به سبب کیفیت و کمیت، شاهد رشد آثار بودهایم اما باید توجه کرد که در قیاس با ایدهآلهای ما، کاستیهایی هم وجود دارد.
این ضعف و کاستی از کجا نشأت میگیرد؟ علاوه بر این نگارش نویسندگان در پرداخت ارزشها و معیارهای بازتعریف شده پس از انقلاب، به نحوی بوده که بتوان عنوان دغدغه نوشتن را بدانها داد و عنوان کرد که انقلابی نیز در حوزه کتاب رخ داده است؟
باید توجه داشت که هنوز هم هستند برخی نویسندگانی که پرداخت ایدئولوژی، افکار و جهانبینی خاص خودشان را در دستور کار دارند و کار خود را میکنند. اما در کنار این طیف، بخش دیگری از نویسندگان از همان ابتدا همراه شدند با جریان شکل گرفته و همچنان هم در مسیر باقی ماندند و امروز هم میبینیم که نویسندگان نسل جدید به مراتب با ارائه آثار درخور توجه در حوزههایی همچون انقلاب و دفاع مقدس به این گروه پیوستهاند و حتی خواننده را نیز به خود جذب کردهاند.
علاوه براین، این گروه جذابیتهای کاذب را در نگارش آثار خود، مدنظر ندارند و براین اساس پیام خود را بهگونهای انتقال میدهد که در بطن مخاطب اثر خود را میگذارد. بنابراین این حرکتها قابل توجه است و اگر بخواهیم از این منظر رصد کنیم باید عنوان کرد که در طول این سالها، جشنوارههای متعددی برپا شده که برگزیدگان و آثار بسیاری را هم به جامعه ادبی معرفی کرده است.
از آثار نویسندگان نسل جدید گفتید اما باید توجه کرد که این افراد انقلاب و جنگ را ندیدهاند و مشاهدهای از آن وقایع ندارند! پس با توجه به این قضیه چگونه مخاطب میتواند در روایت به این کتب، اعتماد کند؟ این امر انتقال پیام را دچار ضعف نکرده است؟
اولا نویسنده باید به اصول داستاننویسی آگاه باشد تا خللی در کار آنها پیدا نشود. اینکه افرادی پای در این وادی بگذارند و نتوانند از عهده نگارش برآیند و به واقع ضعیفنویسی باشند، چندان نمیتوانند به حیات کاری خود ادامه دهند.
از این نسل سوم هم، بودهاند افرادی که در قامت نویسنده ظاهر شدهاند در حالی که نه جنگ تحمیلی را دیدهاند و نه انقلاب را اما آثار خوبی را به چاپ رساندهاند. بنابراین این امر شدنی است؛ چرا که این طیف از نویسندگان میتوانند با استفاده از مشاهدات بصری، شنیداری و تجربه دیگران در این جریان به پیش روند. در نتیجه فردی که مسلط بر نویسندگی است با تکیه بر تخیل خود براحتی این میراث شنیدهها و دیدههای باتجربهها را در قالب اثر خود و به زبان خود به نگارش درمیآورد و بدین طریق کمبود تجربه خود را با بهره از توان نویسندگی و تخیل خود، تکمیل میکند.
برخی مواقع گفته میشود که نویسندگان در دوران جنگ نیز شاید نمیتوانستند بسیاری مسائل را به درستی مکتوب کنند چنانکه احساسات آنها در امر نگارش دخیل بوده ولی با توجه به اینگونه مسائل، گذر زمان به مرور باعث شده است که آثار خلاقانه بیشتر از نویسندگان دیده شود.
یعنی شما معتقد هستید که آثار فعلی به نحوی خواهد بود که حتی مخاطبان نسل فعلی نیز با خواندن آنها، بتوانند خود را با آن عجین و لحظات انقلاب، جنگ و... را درک کنند؟
اگر اثر از نظر ساختاری، استحکام لازم را دارا باشد و نویسنده هم به خوبی از عهده پرداخت و بهره از عناصر داستانی از جمله شخصیتپردازی، دیالوگها، فضاپردازی، پیامرسانی و... برآمده باشد، یقینا نویسنده میتواند محتوا را به مخاطب منتقل کند. بنابراین این امر به چگونه نوشتن و نگارش خوب نویسنده بازمیگردد. چنانکه امروز برخی کارگردانان جوان سینما و تلویزیون هم با استفاده از اسناد و مدارک و مهارت خود، به خلق چنین آثاری با محتوای انقلاب و جنگ تحمیلی میپردازند. به طور کلی آثار این افراد به تسلط آنان بر کار مرتبط است.
اگر بخواهیم این جریان نگارش، بیش از پیش تقویت شود و به دنبال آن شاهد رونق هرچه بیشتر کتاب و کتابخوانی باشیم، در شرایط فعلی سرمایهگذاری بر کدام مؤلفهها لازمتر و مورد اهتمام بیشتری است؟
سؤال جالب و خوبی است. معتقدم که همّت اصلی باید روی بحث آموزش متمرکز شود. باید سعی کرد با راهاندازی کلاس و مراکز متعدد در نقاط مختلف؛ اعم از شهرستانها این مؤلفه را تقویت کنیم. افراد بسیاری هستند که علاقهمند به نوشتن هستند اما بلد نیستند! اگر این سرمایهگذاری انجام شود، نویسندگان جدیدی مطرح میشوند. در عین حال موجب آگاهی بخشیدن در چگونهخوانی و تعیین مسیری برای مطالعه افراد میشود. همچنین باید توجه کرد که این روند را باید از همان دوران آغازین تحصیل در برنامهریزیها جای داد.
و اینکه بستر ایجاد چنین فعل و انفعالی وجود دارد؟
بله. چنین امکانی را داریم اما باید خیلی فعالتر پیگیری شود.
به عنوان یکی از مولفههای رونقبخش حوزه کتاب همواره نقطه ثقل به سمت جشنوارههای ادبی میچرخد اما بحث و گمانها بر روی آنها به یک سمت نیست. با این حال شما به عنوان یک نویسنده چقدر به کمک این جشنوارهها در رونق مقولهای به نام "کتاب" تأکید دارید؟
فکر میکنم که جشنوارههای ادبی فعلی نهتنها کافی است بلکه شاید زیاد هم باشد اما وجود آنان کاملا لازم و مورد نیاز است. در عین حال همین عرصهها را باید به عنوان یک موقعیت شناخت و از آن بهره کافی را برد. همچنین نیاز است نویسندگانی که کتابشان رنگ و بوی یک اثر خوب را دارد، رها نکرد بلکه آنها را باید آموزش دهیم تا همچنان ارتقاء پیدا کنند.