به نام خدا
با سلام وعرض ادب
ممنون از سوال زیبای کاربری دهکده و تشکر از جواب کاربری 138037
در این باب جوابی همراه با مثال استادحضرت آیت الله مصباح حفظه الله تعالی در کتابشون که در مورد دعا است صفحه 37
بیان می فرمایند : توجه فرمایید:
محدود ندانستن قدرت خداوند در اسباب عادى است و اعتقاد به این كه او مىتواند از طریقى غیر از اسباب عادى نیز نیاز انسان را تأمین نماید. پس دعا در هر حال مطلوب است.
انسانى كه گرسنه مىشود، اگر داراى ایمان قوى باشد از خدا مىخواهد كه او را سیر نماید، سپس بر سر سفره غذا مىنشیند و غذا مىخورد. در این حال، غذا خوردن او هیچ منافاتى با دعا كردنش ندارد؛ یعنى فقط خدا را مؤثّر حقیقى در رفع نیازهاى خود مىداند و معتقد است كه چون خدا خواسته و این اثر را در غذا قرار داده موجب سیرى مىگردد و بدین دلیل، از آن استفاده مىكند وگرنه وجود یا عدم غذا براى او تفاوتى ندارد و معتقد است كه خدا مىتواند از هر راهى بخواهد او را سیر نماید.
خداوند به حضرت موسى(علیه السلام) وحى كرد: «اى موسى، هر چه را احتیاج دارى از من بخواه، حتى نمك غذایت را».
درخواست همه چیز از خدا به این معنى نیست كه انسان هیچ گونه تلاشى نكند و بگوید: باید فقط از خدا خواست، او باید درست كند. این طرز تفكر غلط است. حقیقت دعا و درخواست در این است كه انسان بفهمد و اعتراف كند كه از خود چیزى ندارد و هر چه هست از اوست. هم قدرت كار و تلاش از اوست، هم اسباب و ابزار را او فراهم كرده و هم نیروى فكر و تعقّل را او داده است. اینها همه نعمتهاى الهى است كه باید در تأمین حوایج بكار گرفته شود. در واقع، معناى خواست از خدا این است كه انسان اعتراف داشته باشد كه همه وسایل از خداست. این همان حقیقت بندگى است كه لازمه آن فرمانبردارى مىباشد.
بنابراین، اعتقاد به دعا نه تنها باعث تنبلى نمىشود، بلكه خود نیروى محرّكى است كه انسان را به تلاش و كوشش بیشتر وا مىدارد.
منبع