• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
فرهنگ پایداری (بازدید: 2994)
سه شنبه 14/10/1389 - 14:43 -0 تشکر 270538
گفتگو با مرتضی سرهنگی به بهانه انتشار خاطرات نظامیان عراقی

 

 

 

 

هیچ‌کس نیست که اهل ادبیات دفاع مقدس باشد و مرتضی سرهنگی را نشناسد. او از موفق‌ترین چهره‌های ادبیات جنگ تحمیلی است؛ چه آنجا که راوی و گزارش‌نویس  جنگ است، چه آنجا که در مقام کارشناس ادبیات جنگ به تحلیل و بررسی ادبیات جنگ ایران و جهان می‌نشیند و چه آنجا که به عنوان مدیر دفتر ادبیات و هنر مقاومت حوزه هنری بر کار انتشار آثار این دفتر دلسوزانه نظارت می‌کند. بهترین و خواندنی‌ترین آثاری که در حوزه ادبیات جنگ به ‌ویژه خاطرات جنگ در سال‌های اخیر منتشر شده حاصل زحمت و تلاش هر روزه‌ی سرهنگی و بچه‌های خوب مجموعه او در سال‌های اخیر است.مرتضی سرهنگی  با حوصله و دقت کار می‌کند و به کارش سخت عقیده دارد؛ همین موضوع او را از پراکنده‌کاری بازداشته و کمکش کرده‌ که تمرکزش را روی ادبیات دورانی بگذارد که یکی از درخشان‌ترین ادوار تاریخ این سرزمین است. گفت‌وگو با سرهنگی درباره مجموعه سه جلدی «پاره‌هایی از آنچه اتفاق افتاد» است که گزیده اوست از خاطرات نظامیان عراقی

 

آقای سرهنگی چرا خاطرات نظامیان عراقی؟


خب، طرف مستقیم ما در جنگ عراق بود و البته تا دلتان بخواهد طرف غیرمستقیم هم داشتیم. ما فقط از 15 کشور در ایران اسیر داری کردیم؛‌ مصر، سودان، یمن، اردن، مراکش، کویت، عربستان و ... .


    یعنی از این ملیت‌ها هم سرباز در جبهه عراقی‌ها بود؟


بله، اگر نبود که اسیر ایرانی‌ها نمی‌شدند!


    اینکه جنگ خاورمیانه علیه ایران بوده!


فراتر بروید، جنگ جهانی سوم بود در جغرافیای محدود، پنج قدرت بزرگ هم بودند. حمایت هر کدامشان از کشوری که وارد جنگ می‌شود برای پیروزی آن کشور کافی است اما این اتفاق در جنگ با ایران نیفتاد.


    در واقع شما خاطرات نظامیان عراقی را انتخاب کردید تا خاطرات سربازان ملیت‌های دیگر هم که شاید هرگز خاطراتشان را ننویسند به نوعی بازگویی شود.


قصدم این نبود اما این اتفاق خودبه‌خود تا حدی در این خاطرات افتاد.


    از معیارهای این انتخاب بگویید.


در وهله اول خاطراتی را انتخاب کردم که به لحاظ ساختمان و درام محکم باشد.


یعنی وقتی خاطره‌ای را از لابه‌لای یک کتاب 200 صفحه‌ای قاب می‌گیرم و برمی‌دارم، این خاطره باید بیرون از کتاب هم مستقل باشد و به خاطر داشتن عناصر یک خاطره کامل بتواند سرپا بایستد.


    این خاطرات را با حوصله خواندم. روایت نظامیان عراقی از نیروهای ایرانی مثبت است. اگر عراقی‌ها تا این حد از حقانیت ما درک و فهم داشتند چرا با ما می‌جنگیدند؟


شاید این بحث کمی طولانی شود. اول باید شاکله ارتش عراق را شناخت. عراق ارتش قدرتمندی داشت. بسیاری از فرماندهانش تحصیل‌کرده‌های دانشکده‌های نظامی غرب و شرق بودند. بعضی‌هاشان در همان سال‌های اول جنگ پی بردند که گوشت قربانی‌اند، بعضی در نیمه‌های جنگ، بعضی در پایان جنگ و بعضی هم اصلا درک نکردند. صدام می‌گفت قادسیه بزرگ! و نظامیانش می‌گفتند دروغ بزرگ!


آنها وقتی اسیر نیروهای ایرانی می‌شدند و رفتار ایرانی‌ها را می‌دیدند با ذهنیتی که تبلیغات حزب بعث برایشان ساخته بود، دچار تعارض می‌شدند. همین دوگانگی آنها را به فکر کردن وادار می‌کرد. از طرفی عراقی‌ها هم مسلمان بودند و تفاوت رفتاری خودشان را با ما مقایسه می‌کردند. طولانی شدن اسارت این فرصت را به آنها داد تا خودشان انتخاب کنند.


    در بعضی خاطرات لفظ «رزمندگان اسلام» را می‌بینیم. واقعا بعثی‌ها این عبارت را درباره ما به کار می‌بردند؟


بله. آنها وقتی در جبهه خودشان بودند نیروهای ما را «ایرانیین» می‌گفتند. حتی در بعضی مکاتبات رسمی فرماندهان عراقی جمله «ایرانی‌ها آمدند» را هم می‌بینیم. اما وقتی همین نظامیان، اسیر می‌شوند و در ایران زندگی می‌کنند از دستور زبان رسمی و رسانه‌ای ما تبعیت می‌کنند و می‌گویند رزمندگان اسلام. همین دو کلمه در متن ترجمه شده است. من به ترجمه وفادار ماندم.


    این خاطرات را یک نفر ترجمه کرده است؟ چرا زبان خاطرات این مجموعه دچار یکسانی لفظی است، این ممکن است مخاطب را دچار بی‌اعتمادی کند. به هر حال هر کدام از این خاطرات را یک نفر نوشته و به طور طبیعی لحن و شیوه روایت آدم‌ها با هم باید مختلف باشد، در حالی که به نظر می‌رسد مترجم در یکسان کردن لحن این خاطرات دخیل بوده است.


مجموعه خاطرات نظامیان عراقی در ایران را پنج نفر از مترجمین خوب زبان عربی ترجمه کرده‌اند نه یک نفر! این پنج نفر را نام می‌برم: محمدنبی ابراهیمی، محمدحسین زوارکعبه، حمید محمدی که خودش سال‌ها در عراق اسیر بوده است، عبدالرسول رضاگاه و محمدحسن مقیسه.


خاطرات جنگ را در همه جای دنیا سرباز می‌نویسد. لحن و قواره حرف‌های یک سرباز مشخص و معین است. اصطلاحات نظامی، منطقه، ادوات، موقعیت‌های مشترک پیش آمده خودبه‌خود این ذهنیت را ایجاد می‌کند که این خاطرات یکسان‌سازی شده است. این خاطرات مشترکات عمومی‌ای با هم دارند اما در اصل اتفاق‌هایی که افتاده کاملا متفاوت هستند. سعی کردم در انتخاب خاطرات، حتما یک سرباز عراقی و یک سرباز ایرانی در جایی با هم روبه‌رو شوند. در این تضاد درام شکل می‌گیرد و تا حدودی و در نقطه‌ای از جنگ رازگشایی می‌شود.


    در این مجموعه خاطرات واقعا قصد رازگشایی از جنگ را هم داشتید؟


اول حرف‌هایم گفتم جنگ دو طرف دارد. وقتی هر دو طرف حرف می‌زنند ما چه بخواهیم و چه نخواهیم این رازگشایی صورت می‌گیرد. اگر در متن خاطرات دقت کرده باشید کمتر صدای گلوله شنیده می‌شود؛ بیشتر حاشیه جنگ و لحظه‌های انسانی آن است. نظامیان عراقی اتفاق‌هایی را دیده‌اند که ما قادر به دیدن آن نبودیم. به همین خاطر دانستن این اتفاق‌ها برای ما غنیمت است، ما را یک قدم برای شناخت دفاعمان جلو می‌برد. این چیز کمی نیست.
 

     هر چه فاصله بین وقوع یک خاطره و نوشتن آن بیشتر باشد، اتفاقاتی که در این فاصله رخ داده، بر لحن خاطره‌نویس تأثیر می‌گذارد. شاید نیروهای بعثی بعدها که از جنگ فاصله گرفته‌اند رویکرد متفاوتی نسبت به ما و اصل این جنگ پیدا کرده‌اند و همین مساله باعث شده وقت نوشتن خاطراتشان، قضاوتی مغایر با آنچه در زمان جنگ داشته‌اند ارائه دهند. چقدر با این موضوع موافقید؟ مثلا  اینکه یک عراقی درباره نیروهای ما بگوید بوی گل محمدی می‌دادند! یا درباره شراب بگوید بوی تعفن شراب.... واقعی به نظر نمی‌رسد!


درست است، این خاطرات با فاصله زمانی نسبتا زیادی نوشته شده است. حتی بعضی از راویان این خاطرات در جنگ کویت به اسارت نیروهای متحدین درآمدند و  به عربستان تحویل‌داده‌شدند و بعد تقاضای پناهندگی به ایران کردند. جالب است، نه؟
نظامیان عراقی اسیر شده در کویت تقاضای پناهندگی به کشوری کردند که تا دو سال پیش با آن کشور می‌جنگیدند. لابد چیزی در ایران دیده بودند که حتی مایل نبودند به کشور خودشان برگردند. فاصله زمانی حدود چند سال برای نوشتن خاطرات تغییرات زیادی در آنها به وجود آورده است. این خاطرات یادداشت‌های روزانه یک نظامی عراقی در جبهه خودشان نیست؛ یعنی یک نوشته همزمان با حادثه نیست. گذشت زمان این نظامی را پخته‌تر کرده است. به همین دلیل به آنچه دیده یا شنیده با تأمل بیشتری نگاه می‌کند؛ فرصت تجزیه و تحلیل و نتیجه‌گیری دارد.


زندگی در فضای ایران این فرصت را برای نظامیان عراقی دست و پا کرد که به گذشته خود از چه زاویه‌ای نگاه کنند.


    در مقدمه کتاب گفته‌اید از میان حدود 65 عنوان کتابی که از خاطرات عراقی‌ها در ایران ترجمه و منتشر شده این خاطرات را انتخاب کرده‌اید. کمی درباره این کتاب‌ها توضیح بدهید. اینکه ناشرشان که بوده و ... .


فقط دو جلد از این 65 عنوان با مصاحبه رودررو با نظامیان عراقی گردآوری و تدوین شده است که یک جلد آن را انتشارات سروش سال 1363 منتشر کرد. مابقی خاطرات خودنگاشت است که همه‌اش را انتشارات سوره مهر منتشر کرده است. 

 

    شکل گرافیکی کتاب پیشنهاد خودتان بود یا دوستان سوره مهر؟ خواندن کتاب سخت است و مخاطب سطرها را گم می‌کند. اینکه شرح شما بر این خاطرات زیر سطرهای خاطره قرار گرفته، آن هم با رنگی متفاوت، مدام خواننده را از متن به شرح می‌برد و تمرکزش را به‌هم می‌زند.

 

شکل گرافیکی کتاب ابتکار جناب آقای کوروش پارسانژاد است. یک شکل سنتی است که متن با حروف درشت و شرح خاطره با حروف ریزتر و رنگ متفاوت در زیر سطرها آمده است.


این خلاقیت طراح قابل احترام است. بله، بعضی‌ها نمی‌پسندند، بعضی‌ها هم آن را دوست دارند. خب، یک کتاب متفاوت به دست مردم داده‌شده که حتی در بالا بردن سطح بصری آنها تأثیر دارد.


    سوال دیگری ندارم، اگر حرفی مانده بگویید.


می‌گویم خاطره مقدمه شناخت جنگ است. یک جنگی به وجود می‌آید ولی مطالعات آن باقی‌مانده و دامنه‌دار است. امکان بازنمایی جنگ از طریق خاطرات میسر است. وجود ادبیات خاطره‌نویسی جنگ در هر کشوری که درگیر آن بوده بدیهی و مسلم است. الان سه‌گونه خاطره ما را برای شناخت دفاعمان نزدیک می‌کند:


اول خاطرات رزمندگان خودمان، دوم اسیران جنگی خودمان و سوم خاطرات نظامیان عراقی. این سه ضلع مثلث نزدیک‌ترین روایت به اصل و واقعیت جنگ است. در این میان خاطرات نظامیان عراقی یک استثناست. هنوز جایی نخوانده‌ام که سربازان اسیر دشمن در کشور نگهدارنده، خاطرات جنگیشان را بنویسند و همان کشور نگهدارنده کتاب خاطرات اسیران دشمن را چاپ کند.

 

  

خدا در همین نزدیکی است
سه شنبه 14/10/1389 - 14:49 - 0 تشکر 270539

مجموعه كتاب‌های «آنچه اتفاق افتاد» در سه جلد، خاطرات نظامیان عراقی در طول جنگ تحمیلی است كه توسط مرتضی سرهنگی گردآوری و تدوین شده است.

سرهنگی در مقدمه، راویان این خاطرات را افرادی معرفی می‌كند كه حاضر شدند از كنار تصویر شعله‌ور جنگ با ایران (بدون شرح) عبور كنند به همین دلیل این نوشته‌ها را دارای اعتبار و آبروی دیگری می‌داند.

وی مطالب این كتاب را از میان شخصت و پنج كتابی كه از خاطرات نظامیان عراقی به فارسی ترجمه شده است گلچین كرده است كه حاصل آن انتشار 30 خاطره در سه جلد شده است.

در كتاب حاضر درباره هر خاطره چند سطر از طرف پدیدآورنده توضیح داده شده است و از تصاویر برخی از راویان خاطرات در این كتاب‌ها استفاده شده است.

تدوینگر كتاب یكی از خاطرات كه متعلق به سروان حمید حسین ملك است. در این باره آورده است: درباره این خاطره، كتاب «عملیات عبور» خاطرات این سروان عراقی، را چندین بار خواندم تا راضی شدم از میان انبوه اعترافات وی، خاطره «سرنوشت واقعی» را انتخاب كنم. همان نامی كه خودش روی این خاطره گذاشته است.

در این خاطره می‌خوانیم: كه ابتدا قرار بود سروان حمید به این مأموریت شبانه و مرگبار اعزام شود. فرماندهان او را انتخاب كرده بودند اما سروان فلاح ناصری از فرط وفاداری به صدام و این كه در راه او كشته شود شهید خواهد بود سروان حمید را كنار می‌زند و برای رفتن به این مأموریت اعلام آمادگی می‌كند. وی می‌نویسد: در آن لحظات به فلاح ناصری علاقمند شده بودم و همه جزئیات كارهای او را با حفظ امانت به فرماندهی منتقل می‌كردم. در طی این گزارشات ساعت ده و دوازده دقیقه سروان فلاح با من تماس گرفت و گفت دوست من سروان حمید! خداحافظ! همه افراد من كشته شدند من هم در محاصره ایرانی‌ها هستم، راهی برای  نجات از این مهلكه وجود دارد؟

به هیچ وجه، اگر یك قدم بردارم به آتش كشیده می‌شوم نیروهای ایرانی ما را محاصره كرده‌اند. قبلاً اعتقاد به شهادت داشتم اما در حال حاضر می‌خواهم با صراحت به تو بگویم ما اشتباه می‌كنیم من در اینجا فرشته‌ها را به چشم خود دیدم و بوی مشك و عنبر از اجساد ایرانی‌ها را استشمام كردم... خداحافظ من به ایرانی‌ها ملحق می‌شوم و علیه شما خواهم بود به خدا قسم هر كس با ایرانی‌ها بجنگد شرف ندارد.

حمید در ادامه خاطراتش می‌نویسد: آخرین سخنان فلاح ناصری مثل وصیتی بود كه یك مسلمان مؤمن هنگام مرگ به زبان می‌آورد. نمی‌دانم چرا به این سروان علاقه‌مند شده بودم شاید به این خاطر كه از او عبارت‌های زیبایی درباره معنای وفاداری و اخلاص شنیدم. او به من و دیگران ثابت كرد كه این جنگ، جنگ بین حق و باطل است. سروان فلاح در لحظاتی حساس و در لحظاتی كه میان بهشت و دوزخ قرار گرفته بود به این حقیقت دست یافت...».

سرهنگی می‌نویسد: برای من خاطرات نظامیان عراقی جاذبه زیادی دارد. گمانم این است چنین خاطراتی به آن چه در جنگ گذشته رسمیت بیشتری می‌دهد. این نظامیان مقیا‌س‌های تازه‌ای در نوشته‌های خود ترسیم كردند كه تأثیرگذاری بالایی دارد. بعضی خاطرات به قصه و نمایشنامه شباهت دارند...».

وی در ادامه می‌نویسد: در این مجموعه سه جلدی تا آنجا كه توانستم، اشخاص و مكان‌های كه نامشان برده شده گویا كردم، برای بعضی اشخاص عكس تهیه كردم و مأخذ خاطره‌ها را هم نوشته‌ام. این سه جلد از روایت من از جنگی است كه دنیای قدرتمند با دست عراقی‌ها آتش آن را روشن كرد.

مرتضی سرهنگی در سال 1332 در تهران متولد شد و تحصیلات خود را در مقطع كارشناسی علوم اجتماعی نیمه‌كاره رها كرد. از سال 57 تا 67 با روزنامه‌های جمهوری اسلامی همكاری و از سال 67 تاكنون در دفتر ادبیات و هنر مقاومت حوزه هنری مشغول فعالیت می‌باشد. وی در سال 75 عضو شورای سردبیری روزنامه ایران بوده و هم‌اكنون نیز سردبیر دو هفته‌نامه كمان است از میان آثار او اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی، مقام اول انتخاب كتاب سال دفاع مقدس را كسب كرد به گفته این نویسنده و پژوهشگر دفاع مقدس اساس ادبیات پایداری امید است كه تمام مشكلات ما را حل می‌كند.

به باور مؤلف كشورهایی كه به نوعی درگیر جنگ می‌شوند صاحب ادبیات جنگ هم می‌شوند كه ادبیات آن‌ها به دو گونه است كشورهایی كه متجاوز و مغلوب هستند ادبیات ضد جنگ دارند مانند آلمان. در ایران هم به دلیل اینكه جنگ دفاعی بود ادبیات ضد جنگ وجود ندارد بلكه ادبیات پایداری داریم.  این ما هستیم كه به پدیده‌ای ضد زندگی به نام جنگ زندگی می‌دهیم.

خدا در همین نزدیکی است
برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.