پس از اینکه موجی از آثار سخیف سینمایی از روی پرده های سینماها پایین آمد و انتظار می رفت آثار پر محتوا و غنی فرهنگی زینت بخش پرده های نقره ای شود، اما در دور جدید اکران آثار سینمایی، اثری روی پرده است که در لابلای فضای سرگرم کننده اش و به بهانه دفاع از حقوق زن، کارکرد سیاسی پیدا کرده است.
به گزارش سرویس فرهنگ و هنر جهان، اگر چه حضور یک کارگردان مستعد، توانمند و خوش فکر پشت این اثر سینمایی حکایت از یک اثر قابل توجه و نسبتاً قوی می داد، اما متأسفانه خالق این اثر بدون توجه به رسالت اصلی خویش در فیلمسازی و کار فرهنگی، قصه فیلم را مرحله به مرحله به گونه ای پیش می برد که گویی حلال مشکلات (که البته در فیلم به یکی از آنها پرداخت شده است) تنها یک نفر است.
در این فیلم که قصه آن بر اساس گرفتن حضانت فرزند توسط پدر و یا مادر پیش می رود، خالق اثر به نهادهایی چون مجلس، شورای نگهبان و ... سرک می کشد تا بتواند قصه فیلم را بر اساس آنچه که احساس مخاطب بر آن شکل گرفته است پیش ببرد.
در این فیلم پس از آنکه مخاطب با یکی از قهرمانان قصه همراه شد تا حضانت فرزند به مادر واگذار شود (البته در فیلم عنوان می شود که پدر مواد مخدر هم مصرف می کند) ناگاه قانون تصویب شده مجلس که مطابق خواست احساس مخاطب است، از سوی شورای نگهبان رد می شود تا اوج نا امیدی در داخل به نمایش گذاشته شود و مخاطب را با خود همراه کند.
اما دیری نمی پاید یک نفر منجی این احساس می شود و شور و امید را نه تنها به فیلم که به مخاطب منقل می کند: قانون رد شده توسط "شورای نگهبان" در مجمع تشخیص مصلحت نظام تصویب و اجرایی می شود.
البته نکته قابل ذکر این است که در فیلم به این اعلام قانون تصویب شده بسنده نکرده و عکس رئیس این مجمع به عنوان قهرمان اصلی این جریان در حین اعلام مصوبه روی پرده سینما به نمایش در می آید.