حضرت آیتالله العظمی خامنهای با یادآوری موقعیت حساس مداحان بهدلیل انتساب آنان به اهلبیت(ع) و مضاعف بودن ضرر خطاهای احتمالی آنان، مواردی از آسیبهای مداحی از جمله شعرها و مدایح سطح پایین، پیشنهادهای مهمی را مطرح كردند.
متن این بخش از بیانات رهبر انقلاب در ادامه آمده است:
برادران و خواهران عزیز! من و شما باید دنبال عبودیت خدا باشیم. تمجید از فاطمهى زهرا نتیجهاش باید این باشد. شما برادران عزیز مداح كسانى هستید كه از زبان و حنجرهى شما امواج نورانى و معطر مدیحهى دختر پیغمبر و ائمهى هدى (علیهمالسلام) ساطع مىشود و در دل مخاطبانتان مىنشیند؛ این خیلى ارزش است. الان بیستوچند سال است كه ما این جلسه را با همین دوستان آقاى سازگار و بقیهى دوستان داریم؛ به نظرم از سال 62 و 63 این جلسه هر سال در چنین روزى برقرار است. من بارها این مطلب را به شما عرض كردهام كه رتبت مداحى و منبر مداحى یكى از باشرافتترین رتبهها و منبرهاست. در این زمینه ما خیلى صحبت كردهایم، كه دیگر نمىخواهیم تكرار كنیم. امروز هم بحمداللَّه اقبال مردم و جوانها به نواى مداحان، اقبال خوبى است. مىبینید مردم، استقبال مىكنند، علاقه نشان مىدهند، اجتماع مىكنند، صحبت مىكنند، پول مىدهند؛ این یك موقعیت است. موقعیت وقتى حساس شد، وظیفه حساس و خطیر مىشود.
اول جلسه، قارى عزیزمان آیاتى را تلاوت كردند كه خیلى مهم است و من چند آیه قبل از آن را عرض مىكنم. «یا نساء النبى من یأت منكنّ بفاحشة مبیّنة یضاعف لها العذاب ضعفین» -خطاب به زنان پیغمبر است- هر كه از شما گناه كند، عذابش دو برابر است.چرا؟ زن پیغمبر چون زن پیغمبر است، اگر گناه كرد، عذابش دو برابر است. «و كان ذلك على اللَّه یسیرا». «و من یقنُت منكنّ للَّه و رسوله و تعمل صالحا نؤتها اجرها مرّتین»؛ آن طرف قضیه هم همینطور است: اگر عبادت كردید، اگر كار خوب كردید، اگر عمل صالح انجام دادید، دو برابر مردمِ دیگر به شما اجر مىدهیم. یعنى نماز زن پیغمبر بهطور معمولى دو برابر نماز دیگران اجر دارد؛ عبادتش دو برابر عبادت دیگران اجر دارد. اگر هم خداى نكرده غیبت كسى را بكند، غیبتش دو برابر غیبت دیگران گناه دارد. بعد، آیهاى كه این قارى خواندند، از اینجا شروع مىشود: «یا نساء النّبى لستنّ كأحد من النّساء اِن اتّقیتن»؛ شما اگر تقوا پیشه كنید، مثل دیگر زنها نیستید؛ از بقیهى زنهاى دیگر امتیاز دارید. آن وقت بعد دنبالهاش مىفرماید: «فلا تخضعن بالقول فیطمع الّذى فى قلبه مرض و قلن قولا معروفا». این، خطاب به زنهاى پیغمبر است. اما زنهاى پیغمبر خصوصیتى ندارند؛ خصوصیت زنهاى پیغمبر، انتصاب به پیغمبر است. من و شما هر كدام انتصاب بیشتر و موقعیت خطیر و ممتازى در جامعه داشته باشیم، همین خصوصیت در ما هم هست. البته نمىگویم دو برابر - این را ادعا نمىكنم - اما با دیگر مردم فرق داریم، و من از شما بیشتر. اگر ما خطایى انجام دهیم، خطاى ما مثل خطاى مردمِ عادى نیست؛ سنگینتر و سختتر است. اگر ما خداى نكرده كسى را به وادى ضلالت و گمراهى انداختیم، با عمل مشابهِ دیگرى تفاوت دارد. مداحها بدانند چه مىخوانند و چه مىگویند. صداى خوش، آهنگ قشنگ، موقعیت ممتاز، تریبون خوب، اقبال فراوان؛ امروز هم كه جوانها بحمداللَّه جامعه و كشور ما را با صفاى دلِ خودشان مصفا كردهاند - این همه جوان در این كشور وجود دارد - همه متوجه شماست. شما چه مىخواهید به مردم بدهید؟ اینكه من همیشه روى آنچه مىخوانید و آنچنان كه مىخوانید - در جلسهى مداحها و با افراد گوناگون - تأكید مىكنم، بهخاطر این حساسیت است.
چیز دیگرى كه بنده در بعضى از خوانندگان جلسات مداحى اطلاع پیدا كردم، استفادهى از مدحها و تمجیدهاى بىمعناست، كه گاهى هم مضر است. فرض كنید راجع به حضرت اباالفضل (سلاماللَّهعلیه) صحبت مىشود؛ بنا كنند از چشم و ابروى آن بزرگوار تعریف كردن؛ مثلاً قربون چشمت بشم! مگر چشم قشنگ در دنیا كم است؟ مگر ارزش اباالفضل به چشمهاى قشنگش بوده؟! اصلاً شما مگر اباالفضل را دیدهاید و مىدانید چشمش چگونه بوده؟! اینها سطح معارف دینى ما را پایین مىآورد. معارف شیعه در اوج اعتلاست. معارف شیعى ما معارفى است كه یك فیلسوفِ در غرب پرورش یافتهى با مفاهیم غربى و بزرگ شدهى آشناى با معارف فلسفىِ غرب مثل هانرىكُربن را مىآورد دو زانو جلوى علامهى طباطبایى مىنشاند؛ او را خاضع مىكند و مىشود مروج شیعه و معارف آن در اروپا. مىشود معارف شیعه را در همهى سطوح عرضه كرد؛ از سطوح ذهن متوسط و عامى بگیرید تا سطوح بالاترین فیلسوفها. ما با این معارف نباید شوخى كنیم. ارزش اباالفضل العباس به جهاد و فداكارى و اخلاص و معرفت او به امام زمانش است؛ به صبر و استقامت اوست؛ به آب نخوردن اوست در عین تشنگى و بر لب آب، بدون اینكه شرعاً و عرفاً هیچ مانعى وجود داشته باشد. ارزش شهداى كربلا به این است كه از حریم حق در سختترین شرایطى كه ممكن است انسان تصورش را بكند، دفاع كردند. انسان حاضر است در یك جنگ بزرگ و مغلوبه برود و احیاناً در حرارت جنگ كُشته هم بشود - كه البته مقام خیلى والایى است، همه هم حاضر نیستند، شهدا و مجاهدان فىسبیلاللَّه معدودند؛ در زمان ما هم بحمداللَّه شهداى برجستهیى داشتهایم - اما شهید شدنِ اینطورى در آن میدان جنگ، با شهید شدن در صحنهى كربلا، با آن غربت، با آن فشار، با آن تشنگى، با آن تهدید به اذیت و آزار كسان انسان، خیلى تفاوت دارد. انسان خیلى اوقات مىگوید من حاضرم در این میدان جانم را بدهم؛ اما چهكار كنم، بچهام دارد از گرسنگى یا از بىدارویى مىمیرد؛ این مىشود یك بهانه براى انسان. انسان گاهى ملاحظهى ناموس خودش را بیشتر از جانش مىكند؛ ملاحظهى بچهى شیرخوارش را بیشتر از جانش مىكند. انسان در این میدان برود، بچهى شیرخوارش هم باشد، زنش هم باشد، مادرش هم باشد، ناموساش هم باشد، همهى اینها هم در معرض خطر قرار بگیرند و پایش نلرزد؛ ارزش اباالفضل، ارزش حبیببنمظاهر، ارزش جُون در اینهاست، نه در قد رشیدش یا بازوى پیچیدهاش. قد رشید كه خیلى در دنیا هست؛ ورزشكارهاى زیبایى اندام كه خیلى هستند؛ اینها كه در معیار معنوى ارزش نیست. گاهى روى این تعبیرها تكیه هم مىشود! حالا یك وقت شاعرى در یك قصیدهى سى، چهل بیتى اشارهیى هم به جمال حضرت اباالفضل مىكند؛ آن یك حرفى است؛ ما نباید خیلى خشكى به خرج دهیم و سختگیرى كنیم؛ اما اینكه ما همهاش بیاییم روى ابروى كمانى و بینى قلمى و چشم خمار این بزرگواران تكیه كنیم، اینكه مدح نشد؛ در مواردى ضرر هم دارد؛ در فضاهایى این كار خوب نیست.
نباید بگذارید منبرِ ده دقیقهیى یا بیست دقیقهیى شما از معارف خالى بماند. امسال دیدم بعضى از برادران مداح در ماه محرم و در دههى فاطمیه بحمداللَّه این نكته را رعایت كرده بودند. در منبر مداحى حتماً در اول، فصلى اختصاص بدهید به نصیحت یا بیان معارف به زبان زیباى شعر. اصلاً رسم مداحى از قدیم اینطورى بوده است؛ الان یك مقدار آن رسمها كم شده. مداح در اول منبر یك قصیده، یك ده بیت شعر - كمتر، بیشتر - فقط در نصیحت و اخلاق، با الفاظ زیبا خطاب به مردم بیان مىكرد؛ مردم هم مىفهمیدند و اثر هم مىگذارد. من یك وقت گفتم كه گاهى شعر یك مداح از یك منبر یك ساعتىِ ما اثرش بیشتر است. البته همیشگى نیست؛ گاهى است. اگر خوب انتخاب و اجرا شود، اینطورى خواهد بود.
یكوقت یكى از برادران مداح مىگفت ما اگر از شعرهاى خوب و شعراى بزرگ شعرى انتخاب كنیم، مردم نمىفهمند؛ بنابراین مجبوریم از این شعرها استفاده كنیم. اینطورى نیست؛ من این را قبول ندارم. وقتى با زبان شعر با مردم حرف بزنید، هرچه شعر پیچیده هم باشد، وقتى مداح با هنر مداحى خود توانست این را كلمه كلمه به مردم القا و مخاطبه كند، در دل مردم اثر مىگذارد. ما غزلیات زیادى داریم. شما به دیوان صائب نگاه كنید. من یك وقت چند بیت از این اشعار را تصادفى انتخاب كردم و به بعضى از برادرهاى مداح گفتم روى اینها كار كنید. دیوان صائب غزلهاى بسیار خوب و مفیدى دارد كه در دلها اثر مىگذارد. دیگران هم از اینگونه اشعار دارند. بعضى از شعرا - كه امروز هم بحمداللَّه در شعرها آمده بود - دربارهى عبادت و خضوع و جهاد و تضرع و انفاق و جهاد ائمه (علیهمالسّلام) بیانات خیلى خوب و زیبایى داشتند. شعر را از لحاظ هنرى، سطح خوب انتخاب كنید؛ چون اثرگذار است. شعر خوب و شعر هنرى، همان خاصیت عمومى هنر را دارد. خاصیت عمومى هنر این است كه بدون اینكه خود گوینده حتّى در خیلى از موارد توجه داشته باشد و غالباً بدون اینكه مستمع توجه داشته باشد، اثر مىگذارد. تأثیر شعر، نقاشى، بقیهى انواع هنر، صداى خوش و آهنگهاى خوب - كه اینها همه هنر است - روى ذهن مخاطب، من حیث لایشعر بهوجود مىآید؛ یعنى بدون اینكه مخاطب متوجه باشد، آن اثر را در او مىبخشد؛ این بهترین نوع اثرگذارى است. شما ببینید خداى متعال براى بیان عالىترین معارف، فصیحترین بیان را انتخاب كرد؛ یعنى قرآن. مىشد خداى متعال مثل حرفهاى معمولى، قرآن و معارف اسلامى را با بیان معمولى بگوید؛ اما نه، خدا این را در قالب فصیحترین و زیباترین بیان هنرى ریخته، كه خود قرآن هم مىگوید نمىتوانید مثل لفظ و ساخت هنرىِ آن را بیاورید؛ معنایش كه معلوم است.
به خطبههاى نهجالبلاغه نگاه كنید؛ آیت زیبایى است. امیرالمؤمنین مىشد معمولى حرف بزند؛ اما نه، از بیان هنرى استفاده مىكند؛ «و بعد فنحن امراء الكلام». خود این بزرگوارها گفتهاند كه ما امیران سخنایم. واقعاً هم امیر سخن بودهاند. امیر سخن، یعنى بیان را به بهترین و شیواترین وجه انتخاب كنید؛ شعر خوب، شاعر خوب - كه الحمدللَّه كم هم نداریم - مفاهیم خوب.
نكتهى آخر هم آهنگ است. من شنیدهام در مواردى از آهنگهاى نامناسب استفاده مىشود. مثلاً فلان خوانندهى طاغوتى یا غیرطاغوتى شعر عشقىِ چرندى را با آهنگى خوانده؛ حالا ما بیاییم در مجلس امام حسین و براى عشاق امام حسین، آیات والاى معرفت را در این آهنگ بریزیم و بنا كنیم آن را خواندن؛ این خیلى بد است. خودتان آهنگ بسازید. این همه ذوق و این همه هنر وجود دارد. یقیناً در جمع علاقهمندان به این جریان كسانى هستند كه مىتوانند آهنگهاى خوبِ مخصوص مداحى بسازند؛ آهنگ عزا، آهنگ شادى.
این را هم عرض بكنم كه آهنگ شادى از آهنگ عزا جداست. الان معمول شده كه براى روزهاى عید جلساتى تشكیل مىدهند. بنده مخالف این كار نیستم؛ بد هم نیست كه دست مىزنند. البته اگر از رادیو بشنویم - كه بنده خودم گاهى از رادیو شنیدهام - و شعر را درست گوش نكنیم، خیال مىكنیم دارند سینه مىزنند! هم لحن، سینهزنى است؛ هم آن دستى كه مىزنند، مثل زدن روى سینه است. این چه شادىیى شد؟! اگر براى روزهاى شادى، آهنگهاى مناسب - نه آهنگهاى مبتذل، نه آهنگهاى طاغوتى، نه آهنگهاى حرام - و شیوههاى خوب انتخاب كنند، مؤثرتر و بهتر است. اینطور نباشد كه چون به روضهخوانى عادت كردهایم، روز شادى هم كه مىخواهیم حرف بزنیم، لحنمان بشود لحن روضهخوانى. قدیمها مىگفتند فلانى هرچه مىخواند، مثنوى درمىآید؛ هر آهنگى را كه شروع كند، مثنوى مىشود! اینطورى نباشد.
بههرحال میدان شما، میدان وسیعى است؛ میدان كار و اثرگذارى است. امروز مداحان جوان بحمداللَّه خیلى هستند؛ اقبال جوانها هم خیلى زیاد است. این مزرع، بسیار مستعد و قابل بذرافشانى است. اگر خوب بذرافشانى شود، تأثیرات و محصولش فوقالعاده باارزش خواهد بود. از این فرصت استفاده كنید، استفاده كنیم، نظام اسلامى استفاده كند - شعر خوب، آهنگ خوب، مضمون خوب، اجراى خوب، صداى خوب - این یك چیز استثنایى و فوقالعاده خواهد بود.