فضل عباس (ع) در كنار شجاعت و وفاداری؛
خبرگزاری فارس: خادم حرم ابوالفضل العباس (ع) كه مدت 35 سال افتخار خادمی این حرم شریف را دارد، ماجرای خانهدار شدن خود توسط ارباب حرم مطهر را بازگو كرد.
به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه فارس، گرچه اكثر مردم ایران به لحاظ مذهب شیعه دوازده امامی بودن، ارادت خاصی به خاندان عصمت و طهارت به ویژه حضرت ابوالفضل(ع) دارند، اما عمده مردم از ایشان صفت شجاعت، فداكاری و از خود گذشتگی در كربلا را به یاد دارند و كمتر در مورد فضل و كرامت آن حضرت شنیدهاند، در حالی كه بیدلیل نبوده نام «ابوفاضل» بر ایشان نهاده شده و حرم آن بزرگوار در كنار حرم سیدالشهدا (ع) در كربلا از قرن اول هجری به بعد همواره قبله آمال شیعیان بوده و دوستداران اهلبیت پروانهوار گرداگرد این حرمهای الهی در طواف هستند.
گرچه در طول تاریخ محدودیتهایی برای زیارت عتبات عالیات و بویژه حرم امام حسین(ع) توسط حكومتهای مختلف وضع میشد، اما عاشقان خاندان عصمت و طهارات بدون توجه به این مشكلات و محدودیتها، خود را به هر وسیلهای به حرم رسانده و اجازه نمیدادند زیارت امام حسین (ع) و ابوالفضل (ع) و سایر ائمه اطهار بیرونق شود. حتی علیرغم خطرهای جانی كه در راه رسیدن به این منزل عشق وجود داشته، چه بسا افرادی جان خود را در این راه از دست داده و چه سختیهایی كشیدند و الحق خود امام حسین (ع) و حضرت ابوالفضل (ع) اجر و پاداش همه زحمات عاشقان حرم را با بزرگواری و كرامت خود اعطا كرده، به گونهای كه طبق روایات زائران امام حسین (ع) در بهشت صاحب خانههای مجلل میشوند و سایر بهشتیان كه توفیق زیارت امام حسین (ع) را نداشتهاند، گرچه در بهشت وارد میشوند، اما انگار همواره مستأجر هستند.
دریای كرم امام حسین (ع) را پایانی نیست، زیرا كه همه هستی، خانواده، اهل و عیال بهترین دوستان و جان خود را در طبق اخلاص قرار داد و برای خود هیچ نخواست و هر چه داشت فدای یار كرد تا اسلام زنده بماند و امروز به بركت فداكاری امام حسین و یاران باوفایش در كربلا درخت اسلام هر روز تنومندتر و پرثمرتر میشود.
خبرگزاری فارس در این رابطه با یكی از خادمان حرم ابوالفضل(ع) ـ كه به گفته خود، «ملائك» خادمان اصلی هستند و آنها به عنوان خادمان زائران قمر بنیهاشم محسوب میشوند ـ انجام داده است كه در پی میآید.
«شیخ عباس حاج محمدعلی كشوان آل شیخ» خادم 74 ساله در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری فارس با ذكر صلوات بر محمد و آل محمد و بیان این جمله كه علی الله فی كل الامور توكلی و علی اهلبیت محمد و علی و فاطمه توسلی افزود: حاجعباس از كربلا با برادران خود، شیعیان و اولاد علی(ع) تكلم میكند.
عباس كشوان (نام كشوان بر گرفته از شغل آبا و اجدادی كفشداری حرم گرفته شده) تاكید كرد: بنده خادم حضرت ابوالفضل(ع) بلكه بهتر بگویم خادمان ابوالفضل ملائكه خدا هستند و بنده خادم زوار ابوالفضل به مدت 35 سال بودهام كه كلیدهای حرم در دست بنده بود و این شغل از 11 نسل قبل در خاندان ما سابقه داشته و بنده دوازدهمین فرد این نسل هستم كه خدمت زوار آقا بودهام.
وی تاكید كرد: خاطراتی كه ذكر میكنم از پدر یا پدربزرگ نبوده، بلكه آن چیزهایی بوده كه خودم دیدهام، وقتی پدرم فوت كرد، بعد از دو سه سال دامادهای ما برای طلب ارث و میراث از خانه پدری و همچنین دو دهنه مغازه كه از پدر به ارث مانده بود،اقدام كردند. بنده با عیال و 5 فرزند در آن خانه زندگی میكردم كه وقتی دامادها حقشان را طلب كردند، گفتم این ارث حق شرعی و قانونی آنهاست و باید بدهم، اما خودم با عیال و دختران و اولاد كجا بروم آن زمان 5 فرزند داشتم كه بعدا به 7 اولاد رسید.
حاجعباس گفت: اینجا در عراق ـ به ویژه عربهای عراق ـ زنی را كه دو سه فرزند بیاورد، میگویند اصیل نیست، بلكه باید هر زن 8، 9 و یا 10 فرزند داشته باشد.
وی ادامه داد: قرار شد خانه پدری را بفروشم و هر كس سهم ارث خود را بردارد. وقتی وارد حرم میشدم و در حرم را باز میكردم و نیز زمانی كه میخواستم در حرم را ببندم، خطاب به ابوالفضل(ع) عرض میكردم، آقا من سالها خادم زوار شما هستم و غیر از شما كسی را نمیشناسم، اكنون اگر خانه پدری را از دست بدهم، باید چكار كنم و هر روز این حرفها را میزدند كه 25 روز طول كشید.
شیخعباس كشوان ادامه داد: در یك روز بعد از ظهر در خانه نشسته بودم كه فردی از اصفهان به نام حاج عباس به كربلا آمده بود كه اصلیت آنها از كربلا بوده، اما توسط صدام آواره شده بودند و او میخواست خانه خود در كربلا را بفروشد و به اصفهان برگردد كه چون آنجا مستاجر بوده در آن شهر خانهای تهیه كند.
وی گفت: این فرد پیش من آمد و گفت، شنیدم تو خانه میخواهی، بیا خانه مرا خریداری كن، در پاسخ گفتم خانه میخواهم، اما زورم از نظر پول به خانه شما نمیرسد و آن فرد كه همنام من بود، بسیار تاكید كرد كه حداقل خانه را از نزدیك ببین و بالاخره مادرم كه آن زمان زنده بود گفت: برو خانه را ببین و وقتی دیدم بسیار مناسب بود، اما گفتم توان خرید این منزل را ندارم و پولم نسبت به آن اندك است.
حاجعباس ادامه داد: سپس به منزل برگشتیم و آن حاجعباس به من گفت، چقدر پول داری، در پاسخ گفتم، خجالت میكشم بیان كنم و با اصرار او گفتم 3 هزار و 90 دینار پول دارم، آن فرد گفت، پولهایت را به من بده و وقتی گرفت 90 دینار آن را برگرداند و گفت، پیش حاج عبدالحسین وكیل میرویم و وقتی به آنجا رسیدیم، گفت من خانه خود را به حاجعباس كشوان فروختم و پول آن را نقد دریافت كردهام و سند را به نام ایشان ثبت كن و وقتی وكیل پرسید، قیمت خانه چقدر است، گفت 14 هزار دینار دریافت كردهام و سپس 100 دینار برای حق ثبت به عبدالحسین داد و خانه به نام بنده منتقل شد.
شیخعباس كشوان افزود: بسیار تعجب كردم و با خود گفتم، اگر همه اسباب منزل را هم بفروشم 14 هزار دینار نمیشود و از كجا باید آن را تهیه كنم و به فروشنده خانه گفتم این چه كاری بود كه كردی و او ساكت شد و با هم به صحن حرم علمدار كربلا وارد شدیم، در آنجا آن فرد به من گفت به من اعتراض نكن، من آقا ابوالفضل(ع) را 2 دفعه در خواب دیدم كه فرمود باید كلید خانه خود را به حاجعباس كشوان بدهی، ابتدا از خواب بیدار شدم، فكر كردم براثر پرخوری خواب عجیب دیدم، اما این خواب دو شب دیگر نیز تكرار شد و با خود گفتم، چرا معطل میكنی باید كلید خانه را به حاج عباس كشوان بدهی.
شیخعباس كشوان ادامه داد: آن فرد گفت من نمیگویم احتیاج ندارم، زیرا خودم نیز در اصفهان اجارهنشین هستم، ولی وقتی امر آقا در میان باشد، به هر طریق باید آن را انجام دهم و این جریان از 2 ماه قبل كه از مولایم ابوالفضل (ع) درخواست كرده بودم، شروع شده بود، زیرا یك داماد دختری دارم كه پیش از این به من گفته بود، میخواهم خانهام در بغداد را بفروشم و از من تقاضای دعایی كرد و وقتی پرسیدم، چقدر میخواهی بفروشی، گفت اگر 25 هزار دینار بفروشم، بسیار عالی است و خانه دامادم كه در بغداد قرار داشت، بعد از چند روز به مبلغ 35 هزار دینار فروخته شد و وقتی پیش عیالم آمد، گفت 25 هزار دینار را لازم دارم و 11 هزار دینار اضافه است كه فعلا به عمویم حاجعباس قرض میدهم كه به این طریق كل پول خانهای كه به قیمت 14 هزار دینار از حاجعباس اصفهانی خریده بودم، پرداخت شد و جالب است، بگویم چنان مولایم ابوالفضل (ع) این قضیه را آسان كرد كه فروشنده خانه 500 دینار به عنوان انعام (تخفیف) به بنده برگرداند و در ظرف 25 روز توانستم 11 هزار دینار فراهم كرده و قرض دامادم را ادا كنم.
شیخعباس تاكید كرد: خانه محقری كه هم اكنون در آن نشستهام، خانه ابوالفضل(ع) است و به خاطر آن به مدت 25 روز هر روز در حرم 2 ركعت نماز شكر به جا میآوردم و تسبیح و صلوات و شكر خدا و تشكر از ابوالفضل(ع) انجام میدادم و خواسته این بنده را برآورده كرد.
وی در پایان گفت: برای همه دوستان علی(ع) و شیعیان آن امام دعا میكنم كه دست ابوالفضل(ع) بر روی سر آنها باشد و سلام مرا به همه ایرانیان دوستدار اهل بیت(ع) برسانید.