ندماه پیش فیلم سینمایی "شاهزاده پارسی" در آمریكا اكران شد. این فیلم پر هزینه و كاملا حرفهای كه پیشبینی میشود در اسكار آینده جوائزی را از آن خود كند، در قالب یك افسانه شرقی به روایت بخشی از تاریخ، فرهنگ و آینده ایران میپردازد كه از نقطه نظر فرهنگی و سیاسی و با توجه به مناسبات كنونی داخلی و خارجی بسیار حائز اهمیت است. پرداخت قوی و در نگاه اول مثبتِ فیلم از آنچه به سرزمین پارس تعلق دارد و همچنین جذابیت ساختار و خط داستانی آن كم و بیش از سوی مخاطبان خارجی و تا حدی ایرانی مورد اقبال و استقبال قرار گرفت.
هرچند ایده اصلی این فیلم از بازی ویدئویی كه به همین نام تولید شده، برآمده است ولی داستان و درون مایه آن یك اثر مستقل بوده و هیچگونه ارتباطی با بازی نداشته و میتواند به عنوان یك اثر رسانهای مستقل مورد بررسی قرار گیرد.
نگاهی كوتاه به داستان فیلم
"دَستان" یك نوجوان باهوش و جسور خیابانی است كه به دلیل ویژگیهای خاصاش از سوی پادشاه به پسر خواندگی پذیرفته میشود. سالها گذشته است و اكنون او در كنار فرزندان خونی پادشاه، به عنوان یك جنگجو به سرزمین پارس خدمت میكند. "نِظام" مرد اَمینی كه همگی از جمله دَستان به او اعتماد دارند و از مشاوران پادشاه به شمار میآید اعلام میكند، حاكم شهر الَموت، در تجهیز دشمنان سرزمین پارس به سلاحهای جدید، همكاری داشته است. بنابراین باید به این شهر حمله كرد و این حاكم خائن را كه قصد مقاومت دارد بركنار نمود. همه فرزندان پادشاه به درخواست نظام، بسیج میشوند و الموت را تصرف میكنند. شاهزاده مؤنث الموت دختر زیبایی به نام تهمینه است كه پس از به آتش كشیده شدن شهر به اسارت در میآید. دستان پس از نبرد تن به تن با حاكم الموت او را از پای در میآورد و خنجر عجیب او را غنیمت میگیرد. در جشن پیروزی، پادشاه به پاس شجاعت و رشادتی كه دستان از خود نشان داده تهمینه را به عنوان همسر او معرفی میكند. درست در همین لحظه پادشاه مسموم میشود و جان میسپارد. جشن به آشوب كشیده میشود و همه شواهد نشان میدهد دستان قاتل پادشاه است. دستان و تهمینه به همراه خنجر عجیب از شهر میگریزند. دستان به دنبال راهی است كه بیگناهی خود را ثابت كند. او تصور میكند فرزندان خونی پادشاه این توطئه را طرح ریزی كرده اند؛ به همین دلیل مخفیانه به شهر باز میگردد و به سراغ نظام كه مورد اعتماد اوست میرود و ماجرای بیگناهی خود را بازگو میكند. اما در حین صحبت، سربازان او را محاصره میكنند. اما دستان باز هم موفق به فرار میشود. تهمینه راز خنجر اسرار آمیزی كه دستان از حاكم الموت به غنیمت گرفته را برای او بازگو میكند. این خنجر كه در واقع یك هدیه الهی به مردم سرزمین پارس است میتواند زمان را به عقب بازگرداند و امكان جبران اشتباهات را فراهم آورد و صاحب آن همچنین میتواند به قدرت بیپایانی در تسلط به سرزمین پارس دست یابد. دستان متوجه میشود همه این توطئهها كار "نظام" بوده است و او به دروغ، حاكم الموت را خائن و شریك دشمنان سرزمین پارس معرفی كرده تا خنجر اسرار آمیز را به چنگ آورد و با قتل پادشاه خود به حكومت بر سرزمین پارس برسد. اهرُم اجرایی نظام گروهی آدمكش حرفهای هستند به نام هاساسین كه به دستور او مأمور میشوند با كشتن دَستان، خنجر اسرار آمیز را برای او بیاورند. در نبرد پایانی دستان موفق میشود به كمك خنجر زمان را به عقب برگرداند و اجازه ندهد نظام به حكومت برسد.
فیلم در پی چیست؟
فیلم سینمایی شاهزاده ایرانی را بر اساس آنچه در ادامه ارائه خواهد شد، باید آغاز یك خط رسانهای جدید علیه جمهوری اسلامی ایران به شمار آورد. میتوان انتظار داشت محصولات دیگر این خط رسانهای در دیگر قالبهای تصویری یا نوشتاری، در آینده نزدیك عرضه شود.
شاهزاده ایرانی تقابل دو جبهه خیر و شر در ایران را به تصویر میكشد كه هر یك، از عناصر كاملا مشخص و هدفمندی قوام یافتهاند و همه این عناصر برای مخاطب ایرانی معنای خاص و روشنی را تداعی میكنند. در یك سو دَستان، قهرمان خیابانی و مردمی سرزمین پارس قرار دارد و در سوی دیگر "نظام" حیله گر و قدرت طلبی كه میكوشد حكومت فراگیر خود را بر این سرزمین تثبیت نماید. شاهزاده ایرانی با به عقب برگرداندن زمان از به قدرت رسیدن نظام جلوگیری میكند. نظامی كه در ابتدا مورد اعتماد همگان بود و ملجأ و پناه دستان به شمار میرفت. دستان زمان را به عقب بازمی گرداند تا چینش كسانی را كه در سرزمین ایران حكومت میكنند تغییر دهد. چرا كه روزهای سپری شده نشان داده كه قلب نظام برای منافع خود میتپد نه سرزمین پارس.
نظام در پی تصاحب خنجری است كه میراث سرزمین پارس و هدیه خداوند به مردم آن، معرفی میشود. نظام سعی دارد با دستیابی به این خنجر (كه یك ابزار جنگی و نمادی از سلاحی غیر متعارف و نابودگر همچون بمب اتمی) است، جنگی بزرگ و آخرالزمانی به راه اندازد كه سیطره او را بر سرزمین پارس و بسیاری مناطق دیگر تضمین میكند.
این جمله از زبان تهمینه خطاب به دستان بیان میشود كه ما باید جلوی آغاز این "آرماگدون" را بگیریم. واژه آرماگدون برگرفته از نام منطقهای در بیت المقدس است و در كتاب مقدس مسیحیان به جنگی بزرگ اطلاق میشود كه جبهه شر و باطلِ آن از سرزمینهای شرقی بیت المقدس هستند. خنجر هرچند نمادی از سلاح نامتعارف جنگی است ولی به خودی خود بد نیست بلكه اتفاقا از سوی خداوند به مردم سرزمین پارس عطا شده است؛ آنچه مهم به نظر میرسد، این است كه خنجر در اختیار نظام خودكامه قرار نگیرد. جالب اینكه در سكانس مربوط به آزاد شدن نیروی خنجر توسط نظام، پدیدهای شبیه به انفجار اتمی شهر را نابود میكند.
"نظام" بر خلاف دیگر اسامی كاراكترها نه به "نظام الملك طوسی" قابل بازگشت است و نه دیگر شخصیتهای تاریخی دورهای كه فیلم درباره آن سخن میگوید. این اسم و دیگر عناوین موجود در فیلمنامه را باید نمادین(سمبلیك) به شمار آورد. این شیوه از تكنیكهای رایج فیلمنامهنویسی است.
اهرم اجرایی نظام، گروهی از آدمكشهای حرفهای و شیطانی هستند كه "هاساسین" نامیده میشوند. "هاساسین" همان "حشاشین" هستند كه به عنوان یكی از گروههای مبارزه شیعی (فرقه اسماعیلیه) در تاریخ ایران شهرت جهانی دارند. هرچند درباره حسن صباح رهبر این گروه و صحت و سقم وجود خارجی چنین فردی اختلاف نظرهای جدی میان مورخین وجود دارد ولی گروه حشاشین به عنوان یكی از شاخههای نظامی اسماعیلیه و حتی در برخی منابع شیعه اثنی عشری مورد تأیید است.
در این فیلم حشاشین به عنوان اهرم اجرایی نظام در پیشبرد اهدافش معرفی میشوند. جالب اینكه حشاشین در تبلیغات جهانی سه شهرت عمده دارند: شیعه بودن، تروریست بودن و شیطانی بودن در فیلم شاهزاده ایرانی. شیطانی بودن نظام و حشاشین با مارهایی كه همواره در آستین و محل زندگی آنها وجود دارند و به آنها در انجام مأموریت هایشان كمك میكنند، مورد تأكید قرار میگیرد. این مارها نظام و حشاشین را به اهریمنهای افسانهای ایران همچون ضحاك نیز پیوند میزنند.
در تمامی دایره المعارفها و مدخلهای انگلیسی گفته شده است كه حشاشین گروه تروریستی از شیعه اسماعیلیه بودند كه با داروهای روانگردان و مواد مخدر و همچنین وردها و طلسمهای شیطانی افراد را مسخر خود میكردند. این منابع همواره در توضیح خونریز بودن این گروه میگویند واژه assassin به معنای آدم كش و قاتل در زبان انگلیسی از حشاشین نام این گروه مشتق شده است. شبكه هیستوری چندی پیش مستندی سیاه درباره جمهوری اسلامی پخش كرد كه در آن خط ترور را از زمان حسن صباح و حشاشین تا زمان جمهوری اسلامی ایران و بسیجیان امتداد داده بود. این گونه برنامهها كه تعداد آنها كم نیست و میتوان فهرستی از آنها ارائه كرد از مدتها پیش میان حشاشین، تروریسم و جمهوری اسلامی ایران در ذهن مخاطب غربی پیوند ایجاد كردهاند.
ترسیم جهتدار سبك زندگی ایرانیان
مسأله مهم دیگر اینكه فیلم از نظر فرهنگی، تمامی مؤلفههای اسلامی و حتی ایرانی را در مناسبات روزمره حذف كرده و همه روابط با الگویی امروزی و غربی شكل میگیرد. از فرهنگ نشانهای ایرانی تنها به مواردی چون تعدد زوجات و حرمسرا، اشاره شده است. بررسی موارد ریز و قابل توجه این فیلم در این محور، نیازمند فرصت مستقلی فراتر از یك گزارش اولیه و اجمالی است.
نقشه ابتدایی فیلم و برخی معماریها تداعیكننده دوره سلجوقیان است ولی با این حال فیلم از نظر تاریخی دچار تشویش و بینظمی است و حتی برخی از پلانها به حكومت عثمانی و سرزمین هندوستان ارجاع دارد.
در بهمن ماه سال 87 گلشیفته فراهانی برای تست بازی در نقش تهمینه در این فیلم به لندن دعوت شده بود كه در فرودگاه ایران به دلیل مسائل مربوط به فیلم "ریدلی اسكات" و بازی وی در آن فیلم ممنوع الخروجی او اعلام شد. تلاش سازندگان فیلم برای استفاده از گلشیفته فراهانی نشان میدهد به پرمخاطب شدن فیلم در ایران از ابتدا توجه خاصی مبذول شده است.
مدل آینده نگاری تاریخی جنگ نرم
شاهزاده ایرانی یك اثر حرفهای هالیوودی است. مخاطب ایرانی با آن ارتباط برقرار میكند و تا حدی آن را میپذیرد. شاهزاده ایرانی به سبك فیلم 300 اهانت آمیز نیست. شاهزاده ایرانی میكوشد به بازخوانی و بازنگاری تاریخ ایران در اذهان مخاطب جهانی و همچنین مخاطبان ایرانی فیلم، دست بزند؛ بازنگاری كه با نگاه به آینده صورت میپذیرد و بر اساس طرحی كه برای ایران اسلامی تدارك شده، شكل گرفته است. آینده نگاری تاریخی یكی از شگردهای كهنه جنگ نرم است كه بر اساس آن برای برانگیختن جامعه هدف، به خلق تاریخ مجعول و یا تغییر ضریب دهی عناصر تاریخیِ مورد توجه جامعه هدف میپردازند. اگر خط رسانهای شاهزاده ایرانی امتداد یابد، باید منتظر بود در آثار مشابه كه بیشك تنها به قالب فیلم سینمایی منحصر نخواهد بود، پشتوانه تاریخی برای مبارزه ایران در ذهن مخاطبان جهانی و داخلی فراهم شود.
براساس شگرد آینده نگاری تاریخی در جنگ نرم، آنچه كه امید میرود در آینده یك سرزمین تحقق یابد، در گذشته آن تصویر میشود؛ تا مخاطبان به این باور برسند كه ما نیز همانند گذشتگان سرزمینمان میتوانیم نقش آفرینی كنیم. اینكه این نقش آفرینی چه باشد به اهداف طراحان مدل آینده نگاری تاریخی بستگی دارد. در این مدل آنچه اهمیت ندارد، تطبیق سناریوی نوشته شده با دادهها و واقعیتهای تاریخی است. آنچه مهم است این كه كلیت داستان تصویری از ساختار آینده را در گذشته جامعه هدف ترسیم كند.
آینده نگاری تاریخی در پی آن است به مخاطب نشان دهد تقابلی كه او امروز با آن روبروست و یا باید خود را با آن روبرو ببیند، در تاریخ سرزمین او ریشه دارد و او با یك رسالت تاریخی مواجه است.
* مهدی كاویانی