نویسنده: سیدهاشم هدایتی
مقدمه :
گرچه پیشینه بحث درمورد تئوری های مدیریت و چگونگی تحقق آنها در جوامعی با فرهنگهای مختلف به اواسط قرن بیستم میلادی برمی گردد، یعنی زمانی كه قدرتهای پیروز جنگ جهانی دوم درصدد ارائه الگوی خاص خود برای ممالك تحت نفوذ برآمدند، امری كه الگوی مدیریت توسعه را مطرح و موجب پیدایش گرایشی به نام مدیریت تطبیقی در دانش مدیریت شد، اما در دهه های اخیر به وفور از پدیده ای به نام فرهنگ سازمانی و فــرهنگ ملــی و حتی فرهنگ جهانی در شاخه های مدیریت، بخصوص در حوزه های رفتار سازمانی، خط مشی گذاری و مدیریت استراتژیك سخن به میان آمده است. بعدها تئوری بومی مدیریت مطرح شد و در دو دهه اخیر در ایران از مدیریت اسلامی گفته شد و دریك دهه اخیر دامنه این بحث به سایر كشـورهای مسلمان نیز كشید. بی گمان محوری ترین عنصر فرهنگ، ارزشهاست. وقتی كه از سبكهای مدیریتی امریكایی، ژاپنی یا هر جامعه دیگر سخن به میان می آید، عنصر اصلی تمایز بخش ارزشهاست. طرح ارزشها در مدیریت گرچه در حوزه مدیریت فراملی نضج گرفت اما بعدها در اكثر حوزه ها موردتوجه قرار گرفت.
دراین مقاله با اتكاء به نظریه آیت الله مصباح یزدی(1) و استادانی چون مرحوم دكتر منوچهر كیا (2)و مرحوم دكتر عبدالله زندیه(3) كه تاكید ویژه ای بر ارزشها و نقش مهم آن در تئوریهای مدیریت داشته اند كوشش شده است، مناطق، محلها و منافذی كه حضور ارزشها در تئوریهای مدیریت عیان است، معرفی شوند. از آنجا كه ممكن است مدیریت اسلامی موردقبول همه مخاطبان نباشد، تلاش می شود بحث ارزشها عامتر از جامعه اسلامی مطرح شود. چرا كه اگر پذیرفتیم ارزشها در ساختار، روشها، فرایند و عملكرد مدیریت موثرند، خود به خود تاثیرپذیری مدیریت درجامعه اسلامی اثبات شده است و به همین منوال در سایر جوامع با ارزشهای خاص خود.
روش تحقیق درایــن مقــاله، توصیفی و جمع آوری اطلاعات به صورت كتابخانه ای بوده است. بدیهی است به دلیل گستردگی و پیچیدگی موضوع، امكان ورود به عمق و تحلیل جامع همه نظریه ها و تئوری ها و ارزیابی آنان وجود نداشته است. انتظار می رود اندیشمندان و پژوهشگران توانمند با مطالعات و پژوهشهای علمی و میدانی، ضمن شناسایی نظام ارزشی جامعه و معرفی ویژگیها و عناصر آن، ارتباط این نظام ارزشی با نظام مدیریتی كشور، بخصوص سبك رهبری مدیران را موردتوجه قرار دهند.