• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن معارف > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
معارف (بازدید: 1615)
پنج شنبه 5/1/1389 - 19:10 -0 تشکر 191599
المتکلم

 

 

قل لو کان البحر مداداً لکلمات ربی لنفد البحر قبل ان تنفد کلمات ربی

 

 و لو جئنا بمثله مددا

 

الکهف /109 

 

تکلم عبارتست از اِعراب و اخبار آنچه در ضمیر نهفته است و در کتاب و سنت آمده که حق تعالی متصف میشود به اسم المتکلم ،  ولی هر کسی به یک شکل المتکلم را معنا کرده است .

 

اشاعره و پیروانشان صحبت از کلام نفسی کرده اند منتها در توضیح آن دچار اضطراب شده اند  . در شرح آن گفته اند که کلام نفسی از قبیل اخبار ، انشاء ، جمله خبری و جمله انشائی نیست . ولی در آخر هم معلوم نکرده اند که منظورشان از کلام نفسی چیست.

 

معتزله هم گفتند که کلام الهی عبارتست از ایجاد اصوات . خیلی از متکلمین و محدثین و اهل ظاهر شیعه هم همین سخن را زده اند که کلام الهی که گفته می شود یعنی ایجاد اصوات .همانگونه که مجلسی فرموده :« اعلم انه لا خلاف بین اهل الملل فی کونه تعالی متکلماً لکن اختلفوا فی تحقیق کلامه و حدوثه و قدمه ، فالإمامیة قالوا بحدوث کلامه تعالی و انه مؤلف من أصوات و حروف و هو قائم بغیره ، ... » ( سفینة البحار / ج7/ ص 517)

 

حرف اشاعره نامعقول است که می گویند کلام نفسی ، لفظ ، صوت ، انشاء ، خبر ، امر ، نهی و از این قبیل نیست و در آخر می گویند که معنایی قائم بنفس است.

 

معتزله و اتباعشان هم که گفتند کلام عبارتست از ایجاد صوت ، درست نیست . اگر کلام الهی عبارت باشد از ایجاد اصوات ، از طرفی هم که لا مؤثر فی الوجود الا الله و مفیض وجود هر چیزی حق تعالی است پس اگر یک کلاغ هم قار قار کرد ، مفیض صوت او هم حق تعالی است پس صدای کلاغ  میشود صوت حق تعالی و هر صدایی که در عالم است باید صدای حق تعالی باشد چون مفیض صوتش حق تعالی است زیرا موجد همه اشیاء حق تعالی است.

 

قرآن فرمود :« یبشرک بکلمة منه اسمه المسیح عیسی ابن مریم (آل عمران/45) » اگر یکی از کلمات مسیح است و او کلمه الهی است یعنی حق تعالی متکلم است به این کلمه . پس نمی شود گفت که کلام الهی عبارتست از اصوات. مسیح یکی از وجودات خارجی است و یک وجود جوهری است و صوت نیست در روایات هم نسبت به اهل بیت آمده است « نحن الکلمات التامات »

 

 مرحوم حاج ملا هادی سبزواری برای آنکه بیان کند منظور از اینکه می گویند حق تعالی متکلم است چیست مقدمه ای بیان می کند .

 

مقدمه اش این است که همین چیزی که در عرف به آن کلام می گوییم چیست ؟ و تحلیلش چیست؟ . وقتی بخواهیم معنایی را که در ذهن ماست را به مخاطب بفمانیم چند راه داریم . اگر کسی بخواهد معنای آب را به کسی بفهماند اولین راهش این است که همان آب را که در خارج موجود است که جسمی سیال و شفاف است را نزد مخاطب  حاضر کند ، نشان دهد و بفهماند که مقصودش چیست ، یا با اشاره بگونه ای بفهماند که مقصودش چیست ، یا بنویسد و نقشی بکشد که مقصودش را برساند و یا معنا را با یک صوتی بیان کند .

 

از این میان راحت ترین راه انتقال معنا همان لفظ است . با همین لفظ می شود به بزرگترین اشیاء اشاره کرد و بزرگترین کارها را نشان داد و دیگر معونه حرکت و حضور ماده خارجی و مشکلات دیگر را ندارد . چون ساده ترین راه انتقال معنا همین لفظ است ، مردم  هم بالاخره برای معاششان و زندگیشان و سهولت کارشان الفاظی را وضع کرده اند و اصواتی را که دلالت بر این الفاظ کند قرار داده اند ، به همین جهت به آنها کلام و کلمه می گویند .

 

حالا اگر یک حقیقتی همین کار را انجام دهد یعنی دلالت کند بر آنچه که در ضمیر متکلم است باز هم کلام میشود.

 

با این تحلیل همه موجودات از عالی تا اسفل همه دلالت بر مکنونات علمی حق تعالی می کنند و همه ظهور و آیه حق تعالی هستند و نشانه علم و قدرت الهی هستند پس همه اینها کلام حق تعالی هستند پس همه موجودات کلام الهی هستند.

 

به نزد آنکه جانش در تجـلی است

 

همه عــالـم کتاب حق تعـالی است 

 

اگر این تحلیل را فهمیدیم ، می فهمیم که در حقیقت ، صدق معنای کلام بر موجودات خارجی بیشتر است از صدق کلام بر لفظ. اگر معنای کلام چیزی باشد که حکایت کند از ضمیر متکلم پس موجود خارجی اولی و سزاوارتر است در کلام بودن تا لفظ. چون لفظ دارای محدودیت است و متوقف است به اینکه قرار دادی باشد و برای این معنا وضع شده باشد و متوقف بر علم وضع است .

 

اصل کلام اِعراب از ضمیر غیبی است که بر موجودات خارجی صادق است و ما بقی لوازم مراتب کلام می باشند . مثلاً اگر کلام به صورت صوت باشد این است که وضع باشد ، قرار داد باشد ، علم به وضع باشد که اینها در موجود خارجی نیست ولی اصل کلام که اِعراب از ضمیر غیبی است در هر دو مورد صوت و خارج هست پس کلام است.

 

وقتی کلام عبارت شد از اعراب و اخبار از مکنون غیبی ، بزرگترین اعراب از ذات حق تعالی خودش است و نمی شود که اعرابی بزرگتر از خودش باشد .

 

پس کلام دو مرتبه دارد ، کلام ذاتی که عین ذات حق تعالی است همانگونه که علم حضوری مجرد به ذات خودش عین ذاتش است و همان طور که در علم گفته شده که علم و عالم و معلوم یک حقیقت بودند اینجا هم کلام و متکلم یک حقیقت هستند ، این برترین و کاملترین نحوه اعراب از ضمیر و کلام است . پس همینکه وجود حق تعالی بگونه ای باشد که منشاء کلمات وجودی است ذات و وجودش به گونه ای است که می تواند این کلمات را در مقام فعل انشاء کند. حصول این معنا در مقام ذات می شود کلام ذاتی و در مقام فعل همه موجودات کلمات وجودیه و کلمات حق تعالی هستند ، منتها برخی کلمات تام هستند مثل معصومین و انبیاء و اولیاء بزرگ الهی با تفاوت درجاتشان تا برسد به این کلمات معمولی .

 

برخی از این کلمات مانند عقول هستند که اصلاً حالت منتظره ندارند ، شیء جدید و کمال جدیدی برایشان حاصل نمی شود. برخی هم هستند که مستکفی به باطن خویش هستند اگر چه در ابتدای ظهور نقص دارند مانند کمّل از اولیاء ، ولی اینها بدون معلم بشری به کمال می رسند چون از باطن وجودی خویش که اتصال به اسماء و حق تعالی دارند تغذیه می کنند . برخی هم که ناقص هستند باید شرایط اِعدادی باشد و باید معلم انسانی هم باشد تا مراتب وجود را طی کنند. 

 

عقولی که در قوس نزول هستند عقول بادیات هستند و عقولی که در قوس صعود هستند عقول صاعدات هستند یعنی نفوسی که به مرتبه عقل می رسند و در وصول به این مقام استکفا به ذات خودش دارد و با معلم بشری به این مرتبه نرسیده اند .

پنج شنبه 5/1/1389 - 19:12 - 0 تشکر 191600

بسم الله
با سلام
مطلب رو از وبلاگ زیر گرفتم
http://www.philsoph.parsiblog.com

جمعه 6/1/1389 - 2:18 - 0 تشکر 191635

 *بسم الله الرّحمن الرّحیم*

با سلام و سپاس.

با اجازه ی جناب صدرای گرامی

آیت الله جوادی آملی - خدای سبحان در سوره مباركه «توبه» قرآن كریم را «كلام الله» معرّفی نموده: « وَ إِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِكِینَ اسْتَجارَكَ فَأَجِرْهُ حَتَّى یَسْمَعَ كَلامَ اللَّهِ»؛ اگر مشركی در حین جنگ (برای بررسی مسائل اسلامی) از شما امان خواست، او را امان دهید تا كلام الله را بشنود.

اكنون باید روشن شود كه كلام بودن قرآن به چه معناست و تفاوت كلام خدا با كلام بندگان در چیست؟
قرآن كریم در آیات گوناگون خود، اصل تكلّم و سخن گفتن خدای سبحان را به طور صریح تأیید می‌فرماید. در مورد خلقت آدم ـ علیه السّلام ـ می‌فرماید: «وَ إِذْ قالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَه إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَه‌» در این آیه كریمه، سخن از گفتگوی خدای سبحان با ملائكه و فرشتگان است.
درباره میقات و تكلم خدای سبحان با موسای كلیم ـ علیه السّلام ـ چنین آمده است: « وَ لَمَّا جاءَ مُوسى لِمِیقاتِنا وَ كَلَّمَهُ رَبُّهُ» « وَ كَلَّمَ اللَّهُ مُوسى تَكْلِیماً».
خداوند در شب معراج نیز با رسول خاتم خود، به خالصترین قسم وحی و تكلّم، سخن گفت كه « فَأَوْحی إِلى عَبْدِهِ ما أَوْحی» آنچه كه افراد عادی از كلام به یاد دارند، آن است كه الفاظی برای معانی مخصوصی وضع شود و انسانها با استمداد از فضای دهان و حنجره، آن را تلفّظ كنند و در این گونه كلام، از آن جهت كه الفاظ برای معانی خاص وضع می‌شوند، قرارداد و اعتبار وجود دارد و از آن جهت كه صوت و لفظ در كار است، از دهان و حنجره باید ادا شود.
كلامی كه خدای سبحان به خود نسبت داده یقیناً منزّه از صوت و لفظ و اعتبار است و برای آنكه روشن شود كه مقصود از كلام خداوند چیست، باید نخست معنای «كلمه» را در قرآن بیابیم. «كلمه» در لغت عرب به معنای آن است كه چیزی، نهان را آشكار كند و از پنهان خبر دهد و اگر در عرف، به كلمات متشكّل از حروف. «كلمه» می‌گویند، برای همین است كه «مُعربٌ عمّا فی الضمیر» است یعنی آنچه را كه در نهان متكلم است آشكار می‌سازد و افكار و حالات و خواسته‌های درونی او را به افراد دیگر كه گوش شنوا داشته باشند، می‌فهماند.

سراسر هستی، كلمه‌ الله است


قرآن كریم، سراسر نظام هستی را «كلمه الله» می‌داند ومی‌فرماید: « قُلْ لَوْ كانَ الْبَحْرُ مِداداً لِكَلِماتِ رَبِّی لَنَفِدَ الْبَحْرُ قَبْلَ أَنْ تَنْفَدَ كَلِماتُ رَبِّی» خدای سبحان به رسولش می‌فرماید: بگو كه اگر دریا مركّب شود برای نوشتن «كلمات» پروردگار من، پیش از آنكه كلمات الهی به پایان رسد، دریا خشك و تمام خواهد شد. و در آیه دیگری می‌فرماید: «وَ لَوْ أَنَّ ما فِی الْأَرْضِ مِنْ شَجَرَه أَقْلامٌ وَ الْبَحْرُ یَمُدُّهُ مِنْ بَعْدِهِ سَبْعَه أَبْحُرٍ ما نَفِدَتْ كَلِماتُ اللَّه» یعنی اگر همه درختان روی زمین، قلم گردند و آب دریا به همراه و مَدَد هفت دریای دیگر، مركّب شوند، دریا تمام می‌شود ولی «كلمات» خداوند ناتمام خواهد ماند.
سرّ اینكه قرآن كریم، سراسر هستی را «كلمه الله» می‌داند، آن است كه هر موجودی از موجودات جهان آفرینش، «آیت» و نشانه حقّ است و «غیب» را نشان می‌دهد و نهان را آشكار می‌سازد.
همه موجودات، با زبان تكوینی خود سخن از خداوند و اسما و صفات عالی او می‌گویند. خدای سبحان در دنیا از طریق مخلوقاتش با بسیاری از انسانها سخن می‌گوید ولی اگر كسی « صُمٌّ بُكْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لا یَعْقِلُونَ» باشد، چگونه آن را می‌شنود؟ نشنیدن چنین افرادی دلیل بر نبودن كلام و سخن خداوند نیست، سراسر عالم، صدای حقّ است ولی گوش شنوا می‌خواهد.
در نظام كلّی و «نظام احسن» حتّی شیطان نیز «كلمه الله» است و خیر و بركت را به همراه دارد؛ زیرا تا شیطان نباشد و تا وسوسه نكند، جهاد اكبری نخواهد بود و كمال و سعادت انسان حاصل نمی‌شود. «جهاد اكبر» وقتی است كه دشمنی وجود داشته باشد چنانكه در «جهاد اصغر» نیز باید كافری باشد و عداوتی داشته باشد تا انسان به جهاد با او بپردازد.اگر چه شیطان و انسانهای پلیدی كه پیروان اویند، به سبب اختیار بد خود به جهنّم خواهند رفت، ولی در نظام كلّی، مفید و خیرند و زمینه فوز شهادت در جهاد اصغر و رسیدن به كمال تهذیب روح در جهاد اكبر را شیاطین جنی و انسی فراهم می‌كنند، لذا از آن جهت كه مخلوق‌ الهی‌اند شرّ نخواهند بود و تفاوت بین خیر بودن اصل مبدأ وسوسه در مقیاس نظام كلّی و اَحْسَن، و بین لزوم پرهیز هر شخص از اینكه مبدأ وسوسه قرار گیرد یا مورد آن واقع شود، بسیار است كه باید در مسئله عدل كلّی، نظام احسن، خیر و شر و مانند آن مورد بحث قرار گیرد.

انسان كامل، بزرگترین كلمه‌ الله


قرآن كریم، حضرت مسیح ـ سلام الله علیه ـ را به طور خاصّ، كلمه الهی معرّفی می‌كند «إِنَّمَا الْمَسِیحُ عِیسَى ابْنُ مَرْیَمَ رَسُولُ اللَّهِ وَ كَلِمَتُهُ أَلْقاها إِلى مَرْیَم» و در جای دیگر می‌فرماید: « إِذْ قالَتِ الْمَلائِكَه یا مَرْیَمُ إِنَّ اللَّهَ یُبَشِّرُكِ بِكَلِمَه مِنْهُ اسْمُهُ الْمَسِیحُ عِیسَىبْنُ مَرْیَمَ» و این بدان خاطر است كه «انسان كامل» آیت كبرای حقّ است و هیچ موجودی نمی‌تواند مانند انسان كامل، خداوند را نشان دهد و از این جهت، حضرت امیرالمؤمنین ـ سلام الله علیه ـ می‌فرماید: «ما لله آیه أكبر منّی» آیت و نشانه و كلمه‌ای از انسان كامل مانند رسول اكرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ و ائمه معصومین ـ علیهم السّلام ـ كه همگی نور واحدند، وجود ندارد و در جوامع روایی نیز آمده است كه «نحن الكلمات التامّات» یعنی ما كلمات تامّه و كامله الهی هستیم.
بنابراین، سخن و قول و كلام خدای سبحان، چه در دنیا و چه در آخرت، از نوع صوت و لفظ و اعتبار نیست؛ چنانكه از امیرالمؤمنین ـ سلام الله علیه ـ نقل شده كه فرمودند: «... یقول لمن أراد كوْنَه: كن، فیكون، لا بصوت یُقْرَع ولا بنداءٍ یُسْمَع و إنما كلامه سبحانه فعل منه أنْشَأه و مَثّلَهَ»: قول خداوند، فعل اوست كه منزّه از صدای كوبیده شده است و مبرّای از ندایی است كه شنیده شود. كلام خدا افاضه هستی است، ولی در مرحله نازله‌اش به صورت تورات ملفوظ یا قرآن فصیح عربی، تجلّی می‌كند و در این مرحله نازله، لازمه‌اش لفظ و اعتبار است، و عربی بودن و عبری بودن و غیر آن مطرح می‌شود. قرآنِ عربی مبین، ذیل و نازله و رقیق شده كلام الهی است و صدر و اصل آنكه در مقام «لدن» بر وجود مبارك پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ ، نازل می‌شود و ایشان می‌پذیرد، منزّه از صوت و لفظ و اعتبار است، حقیقتی است علیّ و بلند و حكیم كه با «مشاهده» دریافت می‌شود.
غرض آنكه، حقیقت قرآن در تمام مراتب آن، كلام خداست و این كلام كه به تمام مراحل خود، مخلوق الهی است فعل خاص اوست كه خداوند آن را ایجاد فرموده و خصوص مرتبه نازله آنكه آن هم مانند دیگر مراتب، كلام خدا و مخلوق اوست عبارت از الفاظ ویژه و كلمات مخصوص خواهد بود.

قرآن، تكلّم الهی است


یكی از سؤالاتی كه پاسخ به آن معرفت ما را به قرآن كریم بیشتر می‌كند این است كه: آیا وقتی كلام خدا به رسول اكرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ رسید، وحی الهی در وجود آن حضرت ختم می‌یابد و ایشان پیام خداوند را به مردم ابلاغ می‌كنند یا وجود مبارك آن حضرت همانند فرشتگان، مجرای وحی و مسیر تكلّم الهی است تا به انسانهای دیگر هم برسد و آنچه به انسانهای عادی می‌رسد حلقه‌ای از حلقات نهایی كلام خدا و مهره‌ای از سلسله وحی الهی به شمار می‌رود؟
بنابر فرض اوّل، انسان عادی كلام خداوند را نمی‌شنود بلكه پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ كلام خدا را به مردم ابلاغ می‌كند و بنابر فرض دوّم انسانهای عادی نیز كلام خداوند را می‌شنوند اگر چه به واسطه پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ باشد؛ البتّه بین شنیدن آن حضرت از فرشته وحی و شنیدن انسانهای عادی از ایشان فرق عمیقی وجود دارد.
امتیاز اساسی بین شنیدن رسول اكرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ از خدا یا فرشتگان و بین استماع انسان عادی از رسول اكرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ در این است كه: اوّلاً رسول اكرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ در شنیدن و پذیرش وحی معصوم است یعنی هرگز كاهش یا افزایش در پذیرش او نسبت به وحی الهی راه ندارد بلكه همان را طبق واقع (علی ما هو علیه) می‌یابد. ولی انسان عادی كه نزدیك به برخی از خاطرات شیطانی یا افكار پوچ نفسانی است ممكن است آن را درست دریافت نكند و در اثر سوء اختیار خود گرفتار كژ راهه در ادراك گردد.
و ثانیاً دریافت رسول اكرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ از خداوند یا فرشتگان به نحو علم حضوری است ولی دریافت انسان عادی از رسول اكرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ به نحو علم حصولی است.
و ثالثاً رسول اكرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ آنچه معصومانه به نحو علم شهودی دریافت كرد معصومانه حفظ می‌كند و از آسیب فراموشی محفوظ است «سَنُقْرِئُكَ فَلا تَنْسى»  ولی انسان عادی گذشته از دریافت غیر معصومانه، در مقام ضبط و نگهداری نیز محفوظ از سهو و فراموش‌كاری نخواهد بود.
رابعاً در مقام املا، ابلاغ، انشای شنیده شده، فرق دیگری وجود دارد كه خارج از بحث است.قرآن كریم، نه تنها كلام الهی است، بلكه تكلّم الهی نیز هست و هم اكنون خداوند است كه با ما سخن می‌گوید. اگر خدای سبحان، قرآن را كلام خود معرّفی می‌كند: «حَتَّى یَسْمَعَ كَلامَ اللَّه» ظاهر این آیه كریمه آن است كه هم اكنون، متكلّم آن خدای سبحان است از این ظاهر وقتی می‌توان فاصله گرفت كه دلیل عقلی یا دلیل نقلی قطعی برخلاف آن داشته باشیم و چنین قرینه‌ای در این مقام وجود ندارد.

نقد و نظر


برخی گفته‌اند كه مقصود از «كلام الله» آن است كه قرآن كریم از سوی خداوند نازل شده و سخن غیر او نیست، نه اینكه هم اكنون كلام و تكلّم خدا باشد.
این سخن ناتمام است؛ زیرا همانطور كه گفته شد، ظاهر آیه این است كه قرآن هم اكنون نطق الهی است. علاوه بر این، خدای سبحان می‌فرماید: «وَ ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوى* إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْیٌ یُوحى» این آیه نه تنها بیان می‌دارد كه رسول امین ـ صلّی الله علیه و آله ـ از ناحیه خود و دیگران چیزی را اضافه و كم نمی‌كند و هر چه می‌گوید از ناحیه خدا و سخن خداست، نكته دیگری را نیز می‌فهماند و آن این است كه نطق آن حضرت، عین وحی است كه تجلّی می‌كند و كلام خداوند است كه از زبان رسول الله شنیده می‌شود. نظیر « وَ ما رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَ لكِنَّ اللَّهَ رَمى» كه دلالت می‌كند بر اینكه تیر انداختن تو در حقیقت تیرانداختن خداست. و تو واقعاً آن را نینداختی، گرچه ظاهراً تیر انداختی. در این آیه نیز می‌فرماید این نطق رسول امین، تكلّم و نطق الهی است. ضمیر «هو» در « إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْیٌ یُوحى» به «نطق» برمی‌گردد كه مصدر «ینطق» است.
یعنی آن نطق پیامبرـ صلّی الله علیه و آله ـ چیزی نیست مگر وحی. نه اینكه مقصود این باشد كه آنچه او نطق می‌كند، برابر با وحی است یا اینكه آنچه كه وحی شده است، آن حضرت بعداً آن را نطق می‌كند؛ زیرا همه اینها مسلّم است ولی این آیه می‌خواهد نكته دیگری را علاوه بر آنچه معروف است بفرماید كه همان تكلّم الهی بودن قرآن است. گویا خدای سبحان به رسول اكرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرموده است: «و ما تكلمت إذ تكلّمت ولكن الله تكلم».
مستحبّ است هنگام شنیدن و یا تلاوت خطاب «یا أیها الذین امنوا»؛ ای كسانی كه ایمان آورده‌اید. بگوییم: «لبیّك»؛ بلی. برای آنكه خطاب خداوند، خطابی فعلی است و خدا هم اكنون با ما سخن می‌گوید و اگر هم اكنون تكلّم خداوند نباشد، دیگر «لبیّك» گفتن برای چیست؟ چگونه می‌شود كه كسی با قصد جدّی جواب متكلّم درگذشته را بگوید؟ انسان وقتی می‌گوید بله كه متكلّمی هم اكنون باشد و دستوری به او بدهد و خطابی به او داشته باشد. گاهی ممكن است خطاب منتفی شده در گذشته را كه حكم آن هم اكنون باقی و نافذ است در ذهن ترسیم كرد و هنگام تلفظ آن، بلی گفت، لیكن چنین تكلّفی نیازمند به قصد اضافی است و اگر بدون چنین قصدی، به طور جدّ جریان «لبیّك» گویی مطرح باشد، معلوم می‌شود آن خطاب، هم اكنون زنده است و جواب ویژه‌ می‌طلبد.

 

ما هرگز بلندای قامت خود را نمی دانیم
مگر ما را فرا خوانند که برخیزیم و قد برافرازیم
و آنگاه ،اگر به طرح وجود خویش وفادار مانده باشیم
قامت ما از آسمان ها خواهد گذشت

        

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.