بنام خدا
با سلام خدمت همه ي دوستان
دوستان گرامي! بياييد باور كنيم اسلام دين محبت و مهرباني است. حال اگر در صدر اسلام جنگي هم در گرفته، به اقتضاي شرايط آن دوران بوده؛ كه ديگر موعظه و دليل و برهان فايده نداشته است. اما بايد ببينيم هدف پيامبر اكرم(ص) از اين جنگها چه بوده؛
آيا براي راهنمايي بوده يا براندازي؟
آيا براي نسخ اديان گذشته بوده يا در تأييد و تكميل آنها؟
آيا پيامبر اسلام(ص) از ابتدا فرمان جهاد مي داده يا اول به امر به معروف و نهي از منكر مي پرداخته؟
آيا در اين جنگها فرمان خداوند دخيل بوده يا صرفاً دستور پيامبر(ص)؟
آيا پيامبر(ص) جنگ و خونريزي را دوست داشته يا نه؟
و بسياري آياهاي ديگر.
در مورد سخن نقل شده از حضرت عيسي(ع) و حضرت محمد(ص) هم بايد عرض كنم اگر ممكن است منبع اين سخنان را ذكر شود تا موجب شبهه در بحث نشود.
اما خود اين مقوله جاي بررسي دارد كه:
آيا در دين مسيحيت و يا ديگر اديان قصاص وجود ندارد؟
آيا در تمام دنيا اگر فردي به حقوق ديگران عارض شد، مجازات نمي شود؟
آيا اگر كسي به حقوق شما تجاوز كرد به فكر قصاص يا شكايت از او به مراجع رسيدگي كننده نمي افتيد؟
اصلاً شايد منظور حضرت عيسي(ع) از سخني كه به ايشان نسبت داده شده اين بوده كه بدي ديگران را با بدي پاسخ ندهيم؛ نه اينكه بگذاريم ظالم هر چه دلش خواست انجام دهد.
به نظر من خوب نيست اسلام و پيامبرش را در برابر ديگر اديان قرار داد. چرا كه پيامبران الهي همه يك هدف داشتند و آن هدف راهنمايي بشر به مقصد متعالي تعيين شده از سوي خداوند متعال بوده.
اما چرا اين همه پيامبر؟!
با يك مثال شروع مي كنم.
انساني را در نظر بگيريم كه تازه به دنيا آمده.
آيا اين انسان از همان اول همه چيز را مي داند؟ يا اينكه بايد علومي را ياد بگيرد؟
اگر بايد ياد بگيرد؛ آيا مي توان همه ي علوم را به يكباره به او ياد داد؟ يا نه، بايد به مرور زمان به وي آموخت؟
آيا قوه ي فهم انسان به تنهايي براي يادگيري كافيست؟ يا اينكه بايد راهنمايي براي او گماشت؟
آيا درك يك انسان از يك موضوع در سنين مختلف يكسان است؟
پس نتيجه مي گيريم كه انسان اوليه نيز مانند آن مولودي بوده كه هيچ چيز نمي دانسته و بايستي به مرور زمان و به طرق مختلف همه چيز را ياد مي گرفته.
به همين دليل پروردگار بزرگ رسولاني را از سوي خود براي هدايت بشر قرار داد و به ايشان تعليماتي را كه لازمه ي زندگي انسانها بود آموخت. اما نه به يكباره؛ بلكه در هر عصري، آييني كامل تر و جامع تر از آيين پيشينيانشان را بر آنها تكليف نمود. كامل تر از آن جهت كه انسانهايي كه در دوره هاي پسين زندگي مي كردند از انسانهاي دوران پيشين بيشتر آموخته بودند و به همين دليل به برهانهاي قويتري براي شناخت خدا نياز بود.
پس خداوند در هر عصري كه قرار بود دين تازه اي براي آدميان قرار دهد برهانهاي آن دين را قاطع تر و دستورات آن را جامع تر وضع مي نمود.
در اين بين خداوند رسولاني را معين فرمود تا رابط ميان او و ديگر انسانها باشند. به چندي از اين پيامبران شريعت و كتاب داد و عده اي ديگر را پيرو شريعت ايشان گماشت تا هيچ گاه زمين را از حجت خود خالي نگذاشته باشد. تعداد پيامبران خدا به 124000 تن مي رسد كه پنج تن از ميان آنها پيامبران اولوالعزم مي باشند. اين پنج تن عبارتند از: حضرت نوح(ع)، حضرت ابراهيم(ع)، حضرت موسي(ع)، حضرت عيسي(ع) و پيامبر خاتم حضرت محمد(ص) كه درود خدا بر او و خاندان مطهرش باشد.
در ميان اديان الهي سه دين بيش از همه رونق گرفت كه عبارتند از : دين يهود، مسيحيت و اسلام. و از بين اين سه دين اول يهود سپس مسيحيت و در آخر اسلام به عنوان دين برگزيده شد. دين مسيح كامل كننده ي تعليمات يهود بود اما اين دين نيز مانند همه ي اديان پيش از خود و با توجه به پيروان زيادي كه داشت از تحريف در امان نماند. پس به ديني نياز بود كه نشانه اي براي جلوگيري از تحريف داشته باشد. به همين دليل خداوند در آخرين مرحله از تعيين دين و شريعت براي انسانها و زماني كه بشر توانايي پذيرش كامل ترين آموزه هاي پروردگار را پيدا كرد، دين اسلام را به رسالت پيامبر بزرگش حضرت محمد(ص)، آخرين دين و جامع ترين الگو و راهنماي آدميان قرار داد. در اين حال كتاب قرآن كريم كه به فرموده ي خودش از هر گونه دستكاري و تحريفي به دور است را به عنوان مرجع تام كليه ي مسايل زندگي و آخرت همه ي عالميان، در همه ي اعصار به رسول اكرم(ص) نازل كرد؛ و در آن خطاب به مردمان فرمود: اگر مي توانيد يك آيه مانند اين كتاب بياوريد.
آري خداوند حجت خود را با فرستادن دين مبين اسلام بر تمام انسانها تمام كرد. تا ديگر بهانه اي براي انسانها باقي نماند.
مي دانيم كه پس از وفات رسول گرامي اسلام(ص) ارتباط آدميان با وحي قطع شد؛ اما چون خداوند همه ي دانشها را در قرآن كريم جمع نموده بود ديگر نياز به پيامبري تازه نداشت. ولي براي پي بردن به تعاليم اين كتاب پس از آن حضرت، نياز به معلماني بود تا اسرار آن را بر مردمان آشكار سازند.
مي بينيم كه خداي متعال اينجا نيز عرصه را براي هدايت بشر خالي نگذاشته؛ چرا كه در غدير خم به پيامبر دستور داد تا امير مؤمنان علي(ع) را ولي و وصي خود قرار دهد و پس از ايشان نيز يازده گوهر تابناك از فرزندان وي مأمور حراست از دين خدا بر روي زمين گرديدند.
از اين دوازده ولي خدا يازده تن شهيد شده و يك تن به نام (م ح م د ابن علي) حضرت مهدي موعود(عج) به عنوان منجي آخرالزمان برگزيده شده تا پس از آنكه تعاليم اسلام ناب به فراموشي سپرده شده و زمين را به جاي دين خدا، ظلم و جور و جهل فرا گرفته باشد، قيام نموده و اصول راستين قرآن و اسلام را برقرار سازد.
پس مي بينيم كه اگر نقصي مشاهده مي گردد؛ از اسلام و تعاليم آن نيست. بلكه از فراموشي و جهل ما انسانهاست.
يا علي مدد.