به نام او که یاد او آرامش بخش دلهاست
در این بحث قصد داریم مطالب و نوشته هایی کوتاه از طنازان معاصر کشور زیبایمان ایران ثبت کنیم.
سایت گنجینه دانلودهای رویایی
فریاد بی صدا حرف دل همه کسانی که میگویند ولی شنیده نمی شوند ...هستند ولی دیده نمی شوند ..پس تو نیز بی صدا فریاد کن....
کل آیتم ها 4
شوید پلو ! پرویز شاپور می گفت : به رستورانی رفته بودم . پیشخدمت را صدا زدم و گفتم : من كه شوید پلو نحواسته بودم ، چرا برایم شوید پلو آورده ای ؟! پیشخدمت گفت : قربان این شوید پلو نیست ، موهای سبیل خودتان است كه توی برنج افتاده ! نقل از كتاب كمال تعجب: خاطرات عمران صلاحی ؛ گرد آوری : یاشار صلاحی
مرا نگرفت ! زمانی كه در روزنامه توفیق كار می كردیم ، كیومرث صابری ، معاون سردبیر بود . از هر مطلبی خوشش نمی آمد ، زیر آن می نوشت : مرا نگرفت !روزی بیژن اسدی پور به ما گفت : چه كار كنم كه مطلب من ، این گردن شكسته را بگیرد ؟_((گردن شكسته )) یكی از اسامی مستعار صابری در توفیق بود. _گفتیم : به مطلبت ، سگ ببند ! نقل از كتاب كمال تعجب: خاطرات عمران صلاحی ؛ گرد آوری : یاشار صلاحی
حتی شما همسر عزیز ! حمید مصدق ناراحتی قلبی داشت و نباید سیگار می كشید . همسرش (لاله خانم ) نوشته ای به سر در خانه زده بود كه : در بیرون از خانه سیگار بكشید ! مهمانان هم رعایت می كردند و می رفتند بیرون سیگار می كشیدند و دوباره می آمدند داخل . یك شب حمید مصدق را دیدیم كه خودش هم آن توصیه را رعایت كرده و رفته بیرون و دارد سیگار می كشد ! نقل از كتاب كمال تعجب: خاطرات عمران صلاحی ؛ گرد آوری : یاشار صلاحی
خیلی کار خوبی هست.اگه بتونید طنز های بلند تر هم بذارید بهتره...