پرسپولیس هوار استقلال سوراخ
سلام
اشتباه نکنید من نمیخوام ضد یه تیم و طرفدار یه تیم دیگه باشم این تیتر فقط مربوطه به یه داستان جالب .حتما بخونید و نظرتون رو هم بگید .
شهرفاو تازه فتح شده بود و سربازان دشمن گروه گروه تسلیم می شدند من و دوستم علی ناهیدی از یک هفته قبل عملیات باهم حرف نمیزدیم شاید علتش خیلی عجیب غریب باشد ما سرتیم های فوتبال و استقلال و پرسپولیس دعوایمان شد . من استقلالی بودم و علی پرسپولیسی یک هفته قبل از عملیات در سنگر طبق معمول داشتیم باهم کرکری میخوندیم و از تیم های مورد علاقه مان حمایت میکردیم که بحثمان جدی شد علی زد به پروین و یک نفس گفت : شیش ، شیش ، شیش تایی هاش منظور او یاد اوری بازی بود که پرسپولیس شیش تا گل به استقلال زده بود من هم کم آوردم و به مربیان پرسپولیس بد و بیراه گفتم بعد هم قهر کردیم و سروسنگین شدیم ...
حالا دلم پیش علی مانده بود از شب قبل از شروع عملیات دیگر علی را ندیده بودم دلم هزار راه رفته بود هی فکر میکردم نکند علی شهید یا اسیر شده باشد ای خدا اگه چیزیش شده باشه من جواب ننه باباش رو چی بدم دیگه داشتم رسما گریه میکردم که یه هو دیدم بچه ها میخندندو هیاهو میکنند از سنگر ادمدم بیرون و اشک هایم را پاک کردم یک هو شنیدم عده ای با لهجه ی فارسی دار شعار می دهند که : پرسپولیس هورا استقلال سوراخ
سرم را چرخاندم به طرف صدا باورم نمیشد ده ها اسیر عراقی پا برهنه و شعار گویان به طرفمان می امدند و پیشاپیش انان علی سوار شانه های یک درجه دار سبیل کلفت عراقی بود و یک پرچم سرخ را تکان میدادو عراقی ها هم با دستور او شعار میدادند پرسپولیس هورا استقلال سوراخ
باورکنید باراول و اخر در عمرم بود که به این شعار حسابی ازته دل خندیدم و شادشدم دویدم به استقبال .علی با دیدن من از قلمدوش درجه دار عراقی پرید پایین و بغلم کرد تندتند صورتش را بوسیدم علی هم صورتم را بوسید و خنده کنان گفت میبینی اکبر حتی عراقی ها هم طرفدار پرسپولیس هستند هردوغش غش خندیدیم عراقی ها هم که نمی دانستند دارند چه شعاری میدهند با ترس و لرز همچنان فریاد میزدند پرسپولیس هورا استقلال سوراخ