• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن دانش آموزی > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
دانش آموزی (بازدید: 4474)
شنبه 23/8/1388 - 0:20 -0 تشکر 163560
مصاحبه با نخبه ایرانی ...

به گفت‌گو با خانم مرضیه خضری رتبه‌ی 44 کنکور تجربی، دانش آموز سابق مدرسه‌ی فرزانگان بوشهر و دانشجوی فعلی پزشکی دانشگاه علوم پزشکی ایران می نشینیم. او در سال 87 بالاترین رتبه را در میان دانش آموزان مدرسه و شهر طی سال های اخیر کسب کرد. او تنها بوشهری است که امسال در رشته‌ی پزشکی در تهران قبول شده است از یک سال زندگی تحصیلی و مشکلاتش می‌گوید؛ مشکلاتی که هر کدام از آن‌ها می‌توانست یک داوطلب را از درس خواندن منصرف کند پس از اعلام نتایج، ایام سختی بر او گذشت او یکی از قربانیان تغییر سهمیه کنکور در سال گذشته بود.

 

  

 •از سابقه درسی و چگونگی درس خواندن‌تان در دبیرستان بگویید؟

 

در دوران دبیرستان سعی کردم همه چیز را یاد بگیرم و تا قبل از دوران پیش ‌دانشگاهی در منزل حداکثر روزی2 ساعت درس می‌خواندم و بیش‌تر تلویزیون و فوتبال نگاه می‌کردم و اصلاً برای کنکور نگران نبودم و تست زنی نمی‌کردم ولی کمی برای ریاضی و فیزیک کار می‌کردم.

• معدل کتبی سال سوم دبیرستان؟

 83/19 

• در المپیاد شرکت کرده اید یا فعالیتی در این رابطه داشته اید؟

بله، در المپیاد ریاضی و فیزیک شرکت کردم و فقط دو یا سه روز از آزمون، یک سری تست می‌زدم

.

 •} البته من این جا لازم است توضیحی بدهم و یک پرانتز باز کنم در همه‌ی شهرهای استان بوشهر از جمله مرکز استان، با وجود آن‌که استعدادهای زیادی وجود دارد. تا سال گذشته هیچ امکاناتی حتی کتاب برای آموزش و هدایت المپیادها وجود نداشت ، یکی دو کلاس غیر منسجم تحت نام "المپیاد" در آموزشگاه ها هم در حد یک کلاس تقویتی ضعیف برگزار می‌شود. برخی از خانواده‌ها برای استفاده از کلاس هفته ای یک بار راهی شهر شیراز می‌شوند}

 

 • برنامه ریزی برای کنکور را از چه زمانی شروع کردید؟

از اول مهر کم کم هر چه عشقم می‌کشید، می‌خواندم ولی از آخر آبآن‌که کتاب برنامه ریزی "خودم می توانم" به دستم رسید، کار اصلی من شروع شد .

اجازه بدهید، مگر مدرسه شما از تابستان شروع نکرده بود؟ چرا از همان موقع شروع نکردید؟

هم این که اسباب کشی داشتیم و هنوز خانه‌ی ما آماده نبود و مجبور بودیم 6نفری توی یک اتاق 6متری زندگی کنیم و جایی برای درس خواندن نداشتیم و فقط به کلاس های مدرسه می‌رفتم و دیگر آن‌که مسئله را زیاد جدی نمی‌گرفتم و فکر می‌کردم مثل سال‌های قبل به راحتی به هر چه بخواهم می‌رسم. دیگر آن‌که مشکل بزرگی برای ما پیش آمده بود؛ پدرم افسر نیروی انتظامی بودند و درحین مأموریت یک زندانی از دست‌شان فرار کرد و ما تا همین دو ماه پیش درگیر کار پدرم بودیم. همین باعث شد جو خانه ناآرام باشد و من میلی به درس خواندن نداشته باشم.

• یعنی شما یک سال با این مشکلات درگیر بودید؟

بله

• در چه آزمونی شرکت می کردید؟

سنجش

• روزی چند ساعت درس می خواندید؟

مهر و آبان را دقیقاً یادم نمی آید ولی از آذر تا اوایل اسفند، روزهایی که به مدرسه می‌رفتم سعی می‌کردم روزی 8ساعت بخوانم و اگر تعطیلی داشتم روزی 15 ساعت. از اسفند تا نزدیک کنکور، روزانه 2تا3 ساعت مفید درس می‌خواندم.

• به نظر شما چه رابطه ای بین ساعات مطالعه و یادگیری وجود دارد؟

فکر نمی کنم زیاد تأثیر داشته باشد. خودم هر موقع، وقت کم‌تری داشتم بهتر یاد می‌گرفتم.

• با این ساعات مطالعه کم در مهر و آبان، اولین آزمون را چه طوری دادید؟

چون سال های پیش خوب درس خوانده بودم، می دانستم خوب می دهم و خوب هم دادم. وقتی کارنامه ام را دیدم بچه ها کلی تعجب کردند چون رتبه ام 76شده بود باز مغرور شدم و حس کردم کنکور زحمت ندارد.

• در آزمون های بعدی اوضاع چه طور بود؟

وقتی آزمون می‌دادم و درصدهایم را می‌گرفتم عصبی می‌شدم که چرا زودتر شروع نکردم ولی زیاد توی این حال نمی‌ماندم دوباره شروع می‌کردم به کار کردن و رتبه آزمون‌های بعدی هم حدود 200تا300 می‌شد آن وقت می‌فهمیدم که باید بیش‌تر بخوانم.

• هیچ وقت از برنامه آزمون ها عقب می‌ماندید؟

درس های پایه را کامل می‌رسیدم ولی در درس های پیش دانشگاهی مدرسه ما عقب‌تر بود، نمی‌رسیدم.

• نحوه برنامه ریزی شما چه طور بود؟

طبق برنامه آزمون ها، برنامه ریزی هفتگی داشتم. برای درس‌ها، ساعت مشخص می‌کردم که مثلاً فلان روز 2ساعت ریاضی فصل (1) بخوانم ولی با این روش، هیچ وقت پیش بینی هایم درست در نمی‌آمد و همیشه زیادتر بود با این حال درس‌ها را در همان روز می‌خواندم و ساعت هایی که اضافه می‌آمد، تست می‌زدم یا برای ادبیات که خیلی ضعیف بودم، کار اضافی می‌کردم.

• آزمون ها چه نقشی در برنامه ریزی شما داشتند؟

از برنامه ریزی آزمون ها، برنامه یک ماهه خودم را جور می‌کردم.

• در مناطق گرمسیری جنوب کشور، به خاطر گرمای زیاد، خواب میان روز طولانی بین بچه‌ها شایع است، شما با این مشکل چه جوری کنار می‌آمدید؟

در دوران دبیرستان روزی4 تا5 ساعت می‌خوابیدم آخر در آن هوای گرم بعد از خوردن قلیه ماهی مگر می‌شود نخوابید؟ ولی در پیش دانشگاهی چون خیلی عقب بودم و فرصت کمی هم داشتم روزی یک ربع ساعت می‌خوابیدم.

• بهترین روش مطالعه برای بازدهی بالا از نظر شما؟

اگر دروس هر روز را همان روز بخوانیم، خیلی خوب است و تسلط شما100 درصد می‌شود و اگر سعی کنیم پیش خوانی هم باشد که دیگر عالی است. ولی من فقط یک روز چنین کاری کردم و نتیجه اش را گرفتم ولی باز به خاطر تنبل‌ بازی ادامه ندادم.

• شیوه ی خاصی برای مطالعه دروس داشتید؟

همیشه عادت دارم روی زمین دراز بکشم و درس بخوانم ولی چون برای زیست به تمرکز بالایی احتیاج داشتم، پشت میز می‌نشستم و کاملاً از محیط بیرون می‌آمدم و می‌رفتم توی کتاب! آن قدر از محیط دور بودم که گاهی اوقات جلوی تلویزیون درس می‌خواندم و هیچ تأثیری بر من نمی‌گذاشت. تست های درس های ریاضی و فیزیک که حل کردنی بودند را حتماً با موسیقی می‌زدم.

• چه طور با درس زمین شناسی کنار می آمدید؟

چون معلم درس زمین همسایه‌ی ما بود، مجبور بودم آن را بخوانم و همیشه اولین نفر از من می‌پرسیدند. البته در این درس تست هم می‌زدم ولی اصلاً آن را خوب نمی‌فهمیدم. بی خیال زمین شدم چون من پزشکی می خواستم و نیازی به آن نداشتم.

• چه منابع کمک درسی برایتان مؤثرتر بود؟

برای زیست کتاب سبز خوب بود. برای ریاضی قلم چی و گاج و فیزیک گاج و اگر درس‌نامه نیاز داشتم از اندیشه سازان استفاده می‌کردم. شیمی پیش (2) هم کتاب سبز.

{هم‌چنین لازم به توضیح است مرضیه از كتاب‌های كمك درسی زیادی استفاده نكرد چون تهیه این كتاب‌ها در بوشهر بسیار دشوار بود و بچه‌ها این كتاب‌ها را از شیراز یا تهران تهیه می‌كردند}

• تست های تألیفی در چه درسی مؤثرتر بودند؟

درس زیست

• آیا مصاحبه رتبه های برتر کنکور، را می خواندید؟

نه، فقط بچه ها مصاحبه یکی از رتبه های برتر ریاضی را می خواندند که گفته بود"روزی 23ساعت درس می خونده" و ما کلی به آن خندیدیم.

• نظرتان راجع به رتبه های برتر کنکور چیست؟

کسانی هستند که به موقع زحمت کشیدند.

• حالا هم همین طور فکر می کنید؟

بله

• از نظر شما برای گرفتن رتبه ی برتر در کنکور فرد باید چه ویژگی هایی داشته باشد؟

خوب درس خوانده باشد و تسلط کامل داشته باشد.

• آیا درس خواندن برای کنکور برای شما لذت بخش بود؟

وقتی برنامه‌های یک روز را کامل اجرا می‌کردم و نمره درصدهایم خوب بود کلی حال می‌کردم و این اولین بار بود که این همه می‌خواندم تجربه‌ی جدید و لذت بخش بود.

• اگر میل دارید کمی از خانواده تان بگویید؟

من فرزند سوم و آخر خانواده‌ام یک خواهر و یک برادر نظامی دارم. تحصیلات پدرم دیپلم و مادرم سیکل است.

• یک فرضیه وجود دارد که می‌گوید "فرزند آخر خانواده به دلیل دریافت محبت های زیاد معمولاً لوس می‌شوند و پیشرفت تحصیلی کم‌تری دارند" نظر شما چیست؟

کاملاً مخالفم، یعنی حداقل در مورد خودم این طوری نبود. چون از محبت های آن‌ها سوءاستفاده نمی‌کردم.

• به نظر شما نقش خانواده در موفقیت چیست؟

همیشه کار اصلی روی دوش کسی است که می‌خواهد به چیزی برسد، اطرافیان هم مؤثرند ولی کم، حالا هر کس که می‌خواهد باشد. خانواده من زیاد کاری نداشتند چون همیشه درس‌ها را خوب یاد می‌گرفتم و جزو نفرات اول بودم جالب این جا بود که آن‌ها می‌گفتند "زیاد نخوان خسته می شوی."

• از دید شما آدم موفق کیست؟

کسی است که هدف درست و حسابی داشته باشد و برای آن تلاش کند و به آن برسد.

• عید شما چه طور گذشت؟

چون پدربزرگم فوت کرده بود. خانه ما کسی نبود با دو تا از بچه ها رفته بودیم خانه یکی دیگر از دوستانم که تنها بود قصد داشتیم کلی درس بخوانیم فقط 15 روز را خوش گذراندیم.

• برنامه ریزی بعد از عید شما چه تفاوتی با قبل از عید داشت؟

ساعات مطالعه شدیداً کم تر شد چون هم استرس داشتم و هم این که به خاطر پرکاری قبل از عیدم که همه درس‌ها را خوانده بودم درس زیادی باقی نمانده بود.

• آیا اتفاق می‌افتاد که در کارت احساس خستگی و ناامیدی کنی؟

کل بعد از عیدم پای خستگی و ناراحتی تلف شد.

• با این وضع چه طوری کارتان را دنبال می کردید؟

با دوستانم و مشاورم حرف می‌زدم.

• چه رتبه ای برای کنکور خودتان پیش بینی می کردید؟

نپرسید لطفاً

• لطفاً بگویید!

خیلی دلم می خواست یک رقمی شوم ولی آخر کار فهمیدم زیاد زحمت نکشیدم ولی با این حال باز امید داشتم.

• در کلاس و مدرسه با بچه ها رقابتی داشتید؟

من اصولاً کاری به بقیه ندارم ولی چندتایی بودند که همدیگر را اذیت می‌کردند.

• نتایج همکلاسی هایت امسال نسبت به سال قبل چه طور بود؟

با حضور شما 180درجه تغییر کرده بود. هر سال یکی یا حداکثر دو تا قبولی پزشکی داشتیم ولی امسال 7تا

• هفته ی قبل از کنکور را چگونه گذراندید؟

ریاضی پیش(1) را اصلاً کار نکرده بودم، تست زدم و کاملاً همه ی کتاب‌ها را برگ زدم.

• شب قبل از کنکور؟

با چند تا از دوستانم که اصلاً کاری به کنکور نداشتند رفتم لب دریا که خسته شوم تا شب زودتر خوابم ببرد که اصلاً نشد بعد هم با مادرم برای خرید رفتیم بازار! شب خونه ی دایی ام خوابیدم چون نزدیک حوزه امتحان بود. مادرم کنارم خوابید که مثلاً استرس نداشته باشم و راحت بخوابم ولی او خوابش برد و من کلاً فکر نکنم 1ساعت هم خوابیدم شب با بچه ها S.M.S بازی می‌کردم بیش‌تر در این فکر بودم که فردا شب خوشحالم یا ناراحت. آخر من یک رقمی می‌خواستم.

• در سر جلسه با مشکلی روبه رو نشدید؟

خوب چون خیلی شلوغ بود ترس مرا برداشت ولی تا دفترچه سؤال ها را از روی زمین برداشتم، بی خیال شدم. صندلی من خیلی صدا می‌داد و نمی‌توانستم به آن تکیه بدهم برای این که بچه‌های دیگر از سروصدا ناراحت نشوند من 4ساعت سیخ نشستم.

• بعد از جلسه چه طور بودید؟

اعصابم خورد بود و تا مادرم را دیدم گریه کردم چون خیلی بد داده بودم.

نمره درصدهایت در کنکور؟

ادبیات و بینش و زبان حدود78%                  عربی73%                      زمین30%                          ریاضی86%             شیمی92%           زیست78%                                       فیزیک82%

 

• برای آزمون دانشگاه آزاد شرکت کردید؟

شرکت نکردم چون حداقل مطمئن بودم یک جایی قبول می‌شوم.

• سؤالات دفترچه را در جلسه کنکور به چه ترتیبی پاسخ دادید؟

در کنکور های آزمایشی دستم آمده بود زیست که مهم‌تر و حفظی بود اول بزنم و دست آخر ریاضی و فیزیک را

• برای انتخاب رشته چه طور عمل کردید؟

خودم قرار بود فقط یکی یا دو تا بزنم ولی شما اصرار کردید مجبور شدم 50 تا انتخاب کنم. که خوب شد کار خودم را نکردم.

• برای انتخاب رشته از امکانات دیگر مثل تعیین رشته کامپیوتری استفاده نکردید؟

جایی نرفتم ولی مشاوران شهر از طریق سایر بچه ها برای من پیغام می‌فرستادند که تهران قبول نمی‌شوید و نهایتاً ممکن است شیراز قبول شوید ولی تو این بین فقط شما بودید که همیشه می‌گفتید قبول می‌شوید.

• چه طوری از نتیجه خبردار شدید؟ و چه حسی داشتید؟

با یکی از دوستانم رفتیم کافی نت. رتبه‌ام را که دیدم یک کمی خوشحال شدم ولی وقتی فهمیدم پزشکی دانشگاه ایران قبول شدم کلی شوکه شدم و گریه کردم چون رتبه های مشابه من سال‌های قبل شهید بهشتی قبول شده بودند!

• در رشته پزشکی دانشگاه ایران در کنار شما چه رتبه هایی قبول شدند؟

تا آن جا که خبر دارم فقط 2تا3 رتبه دو رقمی دیگر هست و بقیه همه 3رقمی‌های بالا هستند و بیش‌تر از شهر قم فکر می‌کنم اکثریت پسرهای بالای 1000 هستند.

• این اختلاف رتبه شما با دیگران ناراحت تان نمی کند؟

آن قدر که یک شب کامل گریه کردم.

• آیا اعتراض دادید؟

بله

• جواب چه بود؟

گفتند"که امسال سهمیه‌ی بومی زیاد شده و نمره ام به اون جا نمی‌خوره"

• برای ظرفیت ویژه انتخاب رشته مجدد کردید؟

نه

•چرا؟

آخر اعلام کرده بودند که به ظرفیت های ویژه خوابگاه نمی دهیم و شهریه هم می‌گیریم. من هم ترسیدم و بی‌خیال شدم.

• رشته ای که قبول شدید دوست دارید؟

شدیداً

•چه آرزویی دارید؟

دیگه آرزو نمی کنم.

• حرف آخر

اول می خواهم تشکر کنم از خدا بعد هم از مادر و پدرم و کل خانواده ام و از مسئولین مدرسه و مشاورم و معلم هایم و تشکر ویژه از معلم کلاس پنجمم خانم حسین پور که استارت موفقیت‌هایم ایشان بودند و دست آخر این که امیدوارم هیچ‌کس مثل من دنبال هدف بزرگ، بدون تلاش نباشد.

زندگی یک ساله پای کنکور شما، قصه ی تلخ و شیرین است. از این که در طول گفت گو مجبور شدید خاطرات تلخی را به یاد آورید و متأثر شوید از شما عذرخواهی می‌کنم. از نظر من شما همان مرضیه‌ی با هوش و ممتاز هستید مهم نیست در دانشگاه ایران باشید یا شهید بهشتی! این چیزی از ارزش های شما کم نمی‌کند همین که با این همه مشکلات، توانستید موفق شوید نشان بزرگی و توانایی شماست.همیشه سرافراز و پایدار باشید.

09367900607 سامانه پیامک وبلاگ دانشجویی خوراسگان
تخفیفات ویژه تبیان با ثبت کد بازاریابی 459764 در فروشگاه تبیان
شنبه 21/9/1388 - 1:10 - 0 تشکر 169019

نخبه ها با ما ادم هایی که میگیم معمولی فرقی داند ؟

من میگم نه !
اونا فقط اراده دارند که ما نداریم ....

یا داریم ضعیفه !
شما نظرتون چیه ؟

09367900607 سامانه پیامک وبلاگ دانشجویی خوراسگان
تخفیفات ویژه تبیان با ثبت کد بازاریابی 459764 در فروشگاه تبیان
دوشنبه 23/9/1388 - 15:50 - 0 تشکر 169616

ما هم میتونیم نخبه باشیم ؟

09367900607 سامانه پیامک وبلاگ دانشجویی خوراسگان
تخفیفات ویژه تبیان با ثبت کد بازاریابی 459764 در فروشگاه تبیان
چهارشنبه 25/9/1388 - 17:13 - 0 تشکر 170040

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام علیكم

دوست گرامی ما به نكته خیلی خوبی اشاره كردین ،واقعا نخبه ها اراده قوی و پشتكار دارن كه ما بعضی هامون نداریم

بله ما هم میتونیم نخبه باشیم البته با تلاش

نابرده رنج گنج میسر نمیشود

یا حق

شنبه 1/3/1389 - 22:42 - 0 تشکر 201674

شما دوست داری نخبه باشید ؟

چرا نسیتی ؟

09367900607 سامانه پیامک وبلاگ دانشجویی خوراسگان
تخفیفات ویژه تبیان با ثبت کد بازاریابی 459764 در فروشگاه تبیان
برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.