هزاران بار برای نوشتن مقدمه از اول تا اواسط فیلم جمله به هم می دوختم تا یه چیز دهن پر کنی بشه ولی چنان مست فیلم شدم که فکر می کنم هر چی بنویسم بی ارزشه ...
من چون ذهنم آشفتست نقد رو به چند منظر تقسیم می کنم
1 . سینما علیه سینما 2 . نقش زن در ادبیات و سینما 3 . غرور و عشق 4 . سینما در سه سال اخیر 5 . احساسات شخصی خودم ...
سینما علیه سینما
در سال گذشته تعداد فیلم هایی ساخته شد که به پشت صحنه ی فیلم ها پرداخته بودند ، کارگردانان نامداری چون استاد بهرام بیضایی و تهمینه میلانی گویی از ظاهر شیک و فریبنده ی سینما خسته شده و به ساخت فیلم هایی پرداختند که به فساد در سینمای ایران پرداخت ، اصولا هر چیزی که صنعتی بشود ، اضلاعی برای خود دست و پا می کند که دیگر صفای آن کمانهای نرم هنری را از دست میدهد و سینما تقریبا هنری است که در گرد و غبار صنعت آلوده شده است .
در این صورت کارگردانانی که تا دیروز به لایه های عمیق اقشار مردم و فساد در جامعه می پرداختند سوژه ای جدید در کنار خودشان می بینند و با عنوان کردن این عبارت معروف که آب در کوزه و ما گرد جهان می گردیم طرح و تم اثر را بر روی برگه های سفید ، سیاه می کنند !
به طور کل در دورانی هستیم که اصلاح اصول نادرست راهی درست برای نجات محسوب می شود و فیلم تنها می تواند با نشان دادن ، تلنگری باشد بر غافلانی که خود را به غفلت زده اند . به قول بزرگی اینگونه افراد با آب جوش هم از خواب بیدار نمی شوند چون خوابشان خودخواسته است ...
نقش زن در ادبیات و سینما
چند وقت پیش مقاله ای در مورد نقش زن در ادبیات کهن پیش و پس از انقلاب تالیف می کردم و در اون مقاله به بررسی حضور زنان در دوره های مختلف و نقش آنان در تم داستان بحث مفصلی شده بود ، به طور مثال در داستان شهرزاد و شهریار یا همان هزار و یکشب ، شهرزاد ، شهریار خودکامه را به کمالی انسانی رساند که گویا شهرزاد فرشته ی نجات او بوده است . یا در قصه های کهن دیگر چون لیلی و مجنون ، ویس و رامین ، شیرین و فرهاد ، خسرو و شیرین و ... در همه ی این داستانها زن نقش موثر بر شخصیت مرد را داشته و باعث تحول روحی و روانی مرد شده است و در همه مرد به درجات و رتبه های بالا ترفیع یافته ، البته عکس این نیز وجود داشته و دارد که از جهات دیگر باید مورد بررسی قرار بگیرد ، ما در سوپر استار نیز چنین ویژگی را در رها یا همان فرشته ی نگهبان (رمان پائولو کوئیلیو :) می بینیم ، رها برای نجات و رهایی دادن به کوروش می آید و وقتی او را از غفلت خود خواسته بیدار می کند می رود ، کوروش با از دست دادن عشق چند روزه ای که رها به او آموخته بود چیزهایی را به دست می آورد که سالهای سال آنها را از دست داده بود ، اگر به سیر تحول اخلاقی بنگریم می بینیم که در این فیلم نیز به خوبی روی آن کار شده بود ، ابتدا ایجاد جرقه ای یا روشنایی کوچکی ، سپس جنگ با نفس و در آخر پیروزی ، البته این برداشت بنده است ولی در این فیلم این پلکان عروج را به خوبی در قالب داستانی نرم حس می کنیم .
غرور و عشق
پیشنهاد می کنم کتاب زهیر رو بخونید ، یک عشق کوتاه در زندگیم این کتاب را به من هدیه داد ، یکی از آثار بی نظیر پائولو کوئیلیو ، اصلا من فکر می کنم کل این فیلم اقتباسی از آثار پائولو باشد همه می دانیم که جاده ی سانتیاگو همان بیابانیست که کوروش در انتها به انتهای بی انتهای آن سفر می کند ، زهیر نقطه ای بود که پائولوی مغرور را به زندگی بازگرداند ، مردی که عشق را فراموش کرده بود و خود را اسیر دنیای بی ارزشی کرده بود و در انتها در راه کشف زهیر خود به چیزهایی پی می برد که تا به حال به آنها فکر نکرده بود ، مثل کوروش که عینک مادرش را ندیده بود ، یکی از پرداخت های این فیلم به مسئله ی غرور بی معنی عده ای بود که در پوشش های مختلف خود را می پوشانند و از همه چیز حتی خودشان فرار می کنند و حقیقت همواره برایشان تلخ است !
سینما در سه سال اخیر
سینمای ما وابسته است به نوع تفکر مردم و همواره با رصد احوال جامعه تم هایی را بر می گزیند تا روی آنها مانور دهد .
در این چند سال اخیر سینما مسیری جدید و نو را پیش گرفت ، فیلم ها عامه پسند تر و در کنار عامه پسندی بسیار سعی داشتند در بین دو تفکر افراطی به تعادلی برسند که همگی آن را بر افراط و تفریط های خود جایگزین گردانند ، سوپر استار در بین این فیلمها کاری نو و بدیع محسوب می شود زیرا در کنار پرداختن به این تم ، بسیار درست و حساب شده به مسائل و بهتره بگم بحران سینمای ایران و یا شاید جهان نیز پرداخت .
احساسات شخصی خودم
خیلی خوشحالم این فیلم رو در سینما ندیدم ، آخرین باری که در سینما اشک ریختم فیلم میم مثل مادر بود که خیلی تلاش میکردم اشکم را از نگاه دوستم که کنارم نشسته بودند پنهان کنم ... سوپر استار هم چنین حالی بهم داد ، شاید به خاطر جادوی سناریوی دقیق و کارشده ی فیلم بود و علی رغم اینکه به قشری خاص پرداخته میشد خیلی خوب همذات پنداری و سیمپاتی رو هم به خوبی رعایت کرده بود و تماما زندگی خاکستری را در روبروی سپید پاکی قرار داده بود که قصد پاک کردن خاکستر یکی از خاکستری های شهر خاکستری را داشت .
سوپر استار یکی از فیلم های ایرانی بود که از دیدنش لذت بردم و آن را به یاد خواهم داشت .
کوتاه نوشته ای در مورد فن فیلم
اول فیلم بازی ها به نظرم به شدت تصنعی میومد البته ابتدای فیلم که با کات مواجه شدیم و بعد بازی شهاب حسینی خیلی ساختگی میومد ولی بعد خیلی نرم و رئال شد ، ابتدا حرکات دوربین به شیوه ی رئال بود و در صحنه ای در ابتدا اگر اشتباه این اصطلاح رو در مورد نور پردازی به کار برده نباشم ! نویز شدیدی نور روی دوربین داشت که این یکی از ویژگی های تازه مده شده ی !!! ساخت فیلم های رئال است ، فکر کنم نام درام گذاشتند روی ژانر فیلم کار درستی باشد یک درام خانوادگی تا حدودی ...
در جایی می خواستم بگم این فیلم از نظر فنی قابلیت پرده ی سینما رو نداشت !!! اما فکر کردم دیدم تقریبا نود و نه درصد فیلمهای ایران تلویزیونی هستند و فقط فرقشان با فیلم های تلویزیونی نگاتیو سی و پنج است...
این خیلی بی ادبیه که من این حرفو میزنم اما با کمی عمق سنجی در سکانس ها و پلانهایی که گرفته می شود به خوبی این نکته مشهوده .
از مهردار گرامی تشکر ویژه دارم که من رو به دیدن این فیلم دعوت کرد واقعا ازتون ممنونم ، راستی فیلم رو دانلود کردم اصلا کیفیتش خوب نبود و همچنین وسط فیلم نوشته بود برای نظارت شورای نمی دونم چی چی !!! فکر کنم مافیای فیلم هم دستش رو شده دیگه!!!! به هر حال فیلم رو خریدم و پیشنهاد میدم فیلمها رو بخرید با اینکه فیلم موسسه ای که ازش خریده بودم کیفیت چندانی هم نداشت !!!
زیاد حرف زدم
تشکر ویژه از مهردار گرامی
موفق باشید