فرهنگ
اصطلاحات مورچه ای(مورنامه!)
1-مور: همان مورچه است و اصطلاحا انسانی
زحمت کش است که بسیار مظلوم است اندام ریزی دارد و تلاش زیادی هم می کند.
2-موربال: وقتی که این انسان بسیار خوش حال
است و دارد بال در می آورد و در عین حال مظلومیت و نجابت خود را حفظ می کند او را موربال گویند.
3موریانه : وقتی که این موجود زحمتکش زیاد سوال می پرسد و به
قول معروف مخ انسان را مانند موریانه که چوب را سوراخ می کند سوراخ کند او را
موریانه می نامیم.
4-بچه
مورچه: وقتی که این موجود زحمتکش خود را به مظلومیت می
زند و هر چه می گویی به حرف تو گوش نمی دهد و کار خود را می کند او را بچه مورچه
می نامیم.
5-کله مور: وقتی که این موجود لجبازی می کند و از خود کله شق
بازی در می آورد او را کله مور می نامیم .
6-مور
مور:در اصطلاح به معنی
جمع شدن بدن وقتی ترس بر انسان غلبه می کند است ولی در مورد این موجود زحمتکش وقتی
گفته می شود که خود را از سه طرف فشرده و ناراحت می کند.
7-مورش : وقتی یک مور عصبانی می شود از لایه ی ظرفیت خود
خارج می شود و به قول معروف مورش می کند.
8-مور
نشسته ی سازمان مور های مسلح: وقتی انسانی مور مانند که در سازمان
نیروهای مسلح کار می کرده بازنشسته می شود در فرهنگ اصطلاحات مورچه ای او را
مورنشسته ی سازمان مور های مسلح می نامیم.
لطفاً ما را در کامل کردن این مورنامه با درست کردن کلمه های جدید و معنی
شان یاری کنید....
منتظر
کلمات موریانه ای شما هستیم.