تبیان، دستیار زندگی

سلااااااااام

بعدازسفارشات مادرتیرداراپ مبنی براینكه الان نمیتونن شعرشون رو ثبت كنن..

میریم سراغ فانوس شب عزیز

(میبینم كه خانوماركورد میزنن ...بههههههلللللللللللهههههههههه)

فانوس جان،مامنتظرارائه ی شعرزیباتون هستیم تا شدیدا اونو به گلوله ورگباروآتیش وازاین چیزمیزای مخرب بگیریم..

پس هرچه سریعتراقدام فرما،وگرنه یهودیدی این شورشیا انجمن نذاشتن واسموناااااا...

خب جدی میشویییییییم..

فانوس شب عزیز،منتــــــــظریم

یا حق

سلام

دارم درست می بینم؟اون عکسه منه؟فانوسه رو میگم....قشنگه ها!!

خب حالا که بشکن بشکنه منم سعی می کنم در اسرع وقت بیام اینجا برای ارائه ی شیشه!!!البته شاید یکی دوروز طول بکشه ولی سعی می کنم زودی بیام...

از پنجره ی عزیز هم متشکرم

یا علی

ما میرویم انبار مهمات گلوله بیاوریم

وکمی هیزم هم جدا (یوهاهاها)

سلام سلام سلام

ما جمیع شورشی همچنان منتظر اشعاریم که به توپ ببندیمش

دلتان شاد و لبتان خندان

فانوسکم کوشی پس؟!

می دونم برات سخته و هر روز نمی تونی بیای

اما اینبار فرق فوکوله هااااا

فَسَلَامٌ لَّكَ مِنْ أَصْحَابِ الْیَمِینِ

سلام سلام سلام

فکر کنم فانوس در حال سرودن شعر باشه که پیداش نیست

اول تاپیک اومد و یهویی غیب شد

فکر کنم فهمید شورشی ها حمله کردن ترسیده

ما همچنان منتظریم

دلتان شاد و لبتان خندان

با سلام

ببخشید عروس خانوم رفته گل بچینه؟

هان ؟ چیز ! نه ببخشید ! فانوس شب کجا یهو غیبش زد؟ مثلا تا حالا هیچ پستی ندادم تا بیاد شعرش رو بزاره بعدا مثلا بیاییم نقد کنیم ، انگاری دانشگاه بهش ساخته دیگه انجمن تبیان خریدار نداره !

هییییییییی ؛ نه این کلمه دختراست ! آه افسوس که رفتش و بر نگشت و آخرش شعرش رو نذاشت تا فانوس دلش رو بشکنیم !

با تشکر آنلاکر

سلام دوستای خوبم

من واقعا شرمنده ام....خیلی خیلی شرمنده

من نمی دونستم از یکشنبه کلاسام شروع میشه و خودم خیلی شوکه شدم وقتی فهمیدم شنبه که رفتم برای ثبت نام باید دوباره برگردم و تمام وسایلم رو تا صبح یکشنبه برسونم خوابگاه و ....

واسه ی همینم نتونستم نت بیام

الانم برگشتم خونمون و یه سر زدم به تبیان

به زودی میام با یک عدد شیشه ی نشکن!!!!برای مقابله با انواع سنگ و کلوخ و قلوه سنگ و تبر و....!!!

برای همتون دلم تنگ شده بود

یا علی مددی

سلام

به به...بالاخره فانوس شبمون هم تشریف آوردن،باباكجایی شبامون تاریك مونده..

آخییییی...الهی...اتفاقهای یهویی افتاده برات؟؟عیبی نداره گلم

فقط زودی بدو بیا..

منتظریم

یا حق

با سلام

باز این عروس خانوم رفته گل بچینه ؟

چیز میگم قرار بود حاج خانوم بیان اینجا شعرشون رو بزارنا کجا رفتی باز؟ عجب بابا ما هنوز چشم انتظاریم !!!

این دانشگاه هم عجب اعتیادی آورده !

با تشکر آنلاکر