با سلام
*************************************
"نگید بازجوهای الآن خیلی بدترند!اگه اینجوری بود الآن سر ابطحی 2 تا سوراخ متّه داشت،عطریانفر هم ناخن نداشت"
اشکال شما برادر گرامی همین جاست!
از روی ظواهر امر قضاوت کردن و ندانستن این نکته ی ظریف که:
شکنجه شدن های اینچنینی برای آدمهای مهم و سرشناس نیست، بلکه یقه ی کوچولو موچولوهایی مثل محسن روح الأمینی،امیر جوادی فر،امیدرضا میرصیّافی،اکبر محمّدی و... رو می گیره که 1):از چهره های سیاسی نبوده و نیستند 2): آدمای زیادی اونهارو نمی شناسن 3)ضرب و جرح و حتّی قتل آنها،خانواده و طیف اندکی از جامعه رو تحت تأثیر قرار میده نه یک کشور و گروه کثیر را.
در اینجا لازم می بینم یه اصطلاحی رو خدمت شما برادر گرامی و سایر دوستان تعریف کنم و آن اصطلاح «شکنجه ی سفید»(یا شکنجه ی نرم) است که در کشور ما برای زندانیان سیاسی، و یا چهره های مهم،بیشتر إعمال می شود تا دیگران:
***
شکنجه ی سفید چیست؟
منظور از«شکنجه ی سفید» این است که:شاید از لحاظ جسمی، آسیبی به جسم متهم وارد نشود، یعنی طوری شکنجهاش نکنند که بدنش مجروح شود-مثل سوراخ کردن سر و کشیدن ناخن-، اما روح و روان متهم در سلولهای انفرادی تحت تاثیر و تحت فشار قرار میگیرد.
در این شکنجه بازجو به شخص اطلاعات غلط میدهد؛ مثلا از وضعیت جسمی بد خانوادهاش میگوید و این که یا مادرش سکته کرده، پدرش سرطان گرفته، به بیمارستان رفتهاند یا بازداشت شدهاند. یا این که دوستان متهم بازداشت شدهاند، یا بر علیه متهم اعترافاتی گرفته شده که تماما کذب محض است.
مکان نگهداری متهم در این نوع شکنجه سلول انفرادی است و در خلأیی که زندانی در آن خلاء قرار میگیرد، برای چندین ماه دور از خانواده، بدون دسترسی به وکیل، تلفن، روزنامه، کتاب و یا دیگر زندانیان، در آن سلول انفرادی کوچک، تحت فشار و بازجویی قرار میگیرد.
تمام این مسایل، یک شکنجهی روحی و روانی اعمال میکند که در ایران به آن «شکنجهی نرم» یا «شکنجهی سفید» گفته میشود.
***
یادمون نره که به قول رفتار شناسان،"آستانه ی تحمّل هر آدمی با دیگران فرق داره"،شاید آقایون «ابطحی و عطریانفر» دارای آستانه ی تحمّل کمتری نسبت به آقایون «نبوی،تاج زاده و...»بوده اند و تاب تحمّل شرایط بد را کمتر از این افراد آورده اند.
احساس سوختن،به تماشا نمی شود
آتش بگیر تا که بدانی چه می کشم!
**************************************
با سپاس