• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن ادبيـــات > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
ادبيـــات (بازدید: 19842)
جمعه 12/4/1388 - 13:13 -0 تشکر 128781
معرفی شخصیت های ادبی

سلام دوستان در این تاپیک می خواهیم در مورد شخصیت ها ادبی زیر مطالبی قرار بدهیم.جای خالی اکثر این اسامی واقعا در انجمن ادبیات به چشم می خورد.

صائب    
درباره زندگی و آثار الکساندر پوپ
صمد بهرنگی
دکتر علی شریعتی
رضا براهنی
محمد شمس لنگرودی
آنتون پاولوویچ چـِخوف
امام محمد غزالی
علی اکبر دهخدا
وصال شیرازی
وحشی بافقی
حافظ
فردوسی
عطار
مسعود سعد سلمان
رودکی
ملک شعرای بهار
مارک تواین
ادگار آلن پو
جان اشتاین بک
شل سیلور استاین
برتولت برشت
ابوالفضل بیهقی
سعدی
لاسکی
عارف قزوینی
دکتر محمد معین
نظامی
قائم مقام
مهدی حمیدی شیرازی
مهرداد اوستا
فریدون مشیری
دکتر زرین کوب
محمود اعتمادزاده

حکیم عمر خیام   
پروین اعتصامی
میرزاده عشقی
فروغ فرخزاد

امیر هوشنگ ابتهاج
محمد رضاشفیعی کدکنی
حمید مصدق
طاهره صفارزاده
احمد شاملو
سلمان هراتی
قیصر امین پور
فریدون مشیری       
مهدی اخوان ثالث

نیما یوشیج
مارگارت میچل
ماکسیم گورکی
زندگی نامه سهراب سپهری
زندگینامه استاد شهریار   
بزرگ علوی
محمد علی جمال زاده    
جبران خلیل جبران
جلال آل احمد       
بالزاک پیشوای مکتب رئالیسم   
ویلیام شکسپیر 

پس هر دفعه در مورد یکی از این شخصیت ها توضیحاتی داده می شود تا دوستان بیشتر با این شخصیت ها اشنا شوند.

 

 

در وفای تو چنانم که اگر خاک شوم / آید از تربت من بوی وفاداری تو . . .

منتظر شما در وبلاگ دل شکسته
جمعه 12/4/1388 - 13:18 - 0 تشکر 128783

میرزا محمد علی صائب تبریزی در 1901 میلادی در تبریز متولد شد و در 1677 میلادی درگذشت.
صائب از خاک پاک تبریز است
هست سعدی گر از گل شیراز

صائب در حوزه شعر فارسی شهره عام و خاص بود و آثارش دست به دست می گشت. صائب خط را خوش می‏نوشت و به تركی نیز شعر می‏سرود.
به دستور شاه عباس اول صفوی (1587-1629) در دوره کودکی با خانواده اش از تبریز كوچ كرد و در محله عباس آباد اصفهان ساكن شد. عموی صائب، شمس الدین تبریزی شیرین قلم، مشهور به شمس ثانی، از استادان خط تبریز بود.
صائب از اصفهان عازم هندوستان شد و بعد به هرات و كابل رفت. حكمران كابل، خواجه احسن الله مشهور به ظفرخان، كه خود شاعر و ادیب بود، مقدم صائب را گرامی داشت. ظفرخان پس از مدتی به خاطر جلوس شاه جهان، عازم دكن شد و صائب را نیز با خود همراه بود. شاه جهان، صائب را مورد عنایت قرار داد و به او لقب مستعدخان داد .
وقتی كه صائب و ظفرخان در ركاب شاه جهان در برهانپور بودند، خبر رسید كه پدر صائب از ایران به اكبرآباد هندوستان آمده است و می‏خواهد او را با خود به ایران ببرد. صائب از ظفرخان و پدر او، خواجه ابوالحسن تربتی اجازه بازگشت خواست، اما حصول این رخصت تا دو سال طول كشید. هنگامیکه حكومت كشمیر به ظفرخان (به نیابت از پدرش) واگذار شد، صائب نیز به آن جا رفت، و از آن جا هم به اتفاق پدر عازم ایران شد. پس از بازگشت به ایران، در اصفهان اقامت گزید و سپس به شهرهایی از قبیل قزوین، اردبیل، تبریز و یزد سفر كرد. صائب در ایران شهرت فراوان یافت و شاه عباس دوم صفوی او را به لقب ملك الشعرایی مفتخر ساخت.

در وفای تو چنانم که اگر خاک شوم / آید از تربت من بوی وفاداری تو . . .

منتظر شما در وبلاگ دل شکسته
جمعه 12/4/1388 - 13:20 - 0 تشکر 128784

از این سبک که قبل از او همه جا به طرز تازه نام برده می شد پس از او به طرز صائب نام برده شد و تذکره نویسان همه شعرای این شیوه را پیروان طرز صائب بشمار آوردند.
در دوره صفویه شاید هیچ شاعری به اندازه صائب تبریزی نتوانسته است در شعر، مضمون آفرینی کند و شیوه ای نو چه از جهت محتوا و چه از لحاظ ترکیب کلمات و شکل ظاهری شعر و تعبیرات و تشبیهات بیافریند. از این رو صائب را می توان نماینده واقعی شعر دوره صفویه و سبک هندی دانست. او در قالبهای گوناگون، شعر می سراید اما غزل را بیش از انواع دیگر می پسندد.
به نظر او در شعر اصالت با معنی است شاعر باید حرفی برای گفتن داشته باشد و این سخن باید همچون کشف تازه ای اعجاب انگیز باشد. آسان نگری و آسان گذری سخن را بی قدر می سازد. برای یافتن مضمون در جهانی که همه چیز کهنه و مکرر است راهی نیست جز اینکه روش نگریستن و برداشتن نو شود، آن وقت است که از هر حقیقت خارجی و هر دریافت وجدانی مضامین متعدد بدست خواهد آمد.
یک عمر می توان سخن از زلف یار گفت
در بند آن مباش که مضمون نمانده است
منابع مضمون های صائب انسان است و جهان، خلقیات آدم که خلقت دوگانه دارد، نیمی فرشته و نیمی اهریمن، و جهان که مجموعه ایست از تضادها، جمع نور است و ظلمت و حیات است و ممات، ذهن او مدام می کوشد که نسبتی و رابطه ای بین انسان و طبیعت و طبیعت و انسان برقرار کند. تجربه او در میدان زندگی شخصی و انفرادی نیست تجربه ای کلی است. مثلاً با اینکه آن سیاح تذکره نویس سمرقندی در وصف عمارت و باغ او در عباس آباد اصفهان نوشته است: «رفیع ترین عمارات و وسیع ترین این سراها دولتخانه میرزا صائب است که زبان گفتار از عهده بیان کرد آن بر نمی آید مگر کار شنودن را به دیدن رسد.»

در وفای تو چنانم که اگر خاک شوم / آید از تربت من بوی وفاداری تو . . .

منتظر شما در وبلاگ دل شکسته
جمعه 12/4/1388 - 13:20 - 0 تشکر 128785

سروده است:
دل دشمن به تهی دستی من می سوزد
برق ازین مزرعه با دیده تر می گذرد
چون داغ لاله سوخته نانیست روزیم
آنهم فلک که به خون جگر می دهد مرا
تضادی که در گفته های صائب می بینیم ،حاکی از کوشش او برای یافتن مضامین نو است. این نوع سخن که نمونه کاملش غزل سبک هندی است به سالهای بسیار قبل از صائب حتی به زمانی قبل از خواجه و در حقیقت بعد از سعدی بر می گردد و در عصر صفوی حسن غزل در اختصاص داشتن هر بیت آن یک معنی و اندیشه خاص است.
بیهوده است اگر عشق و شیدایی را در دیوان صائب جستجو کنیم، شور عاشقی سعدی و شیدایی مولانا ابداً در غزل های او نیست.
از موضوعات رایج غزل صائب حسب حال است، حساسیت شدید و بیقراری و شیدایی، مردم گریزی، حیا و نرم خویی، فرار از تقلید و تعریف از خود ،از مشخصه های روحیه صائب است.
عنصر خیال در شعر صائب و شاعران سبک هندی از مهمترین عناصر سبکی است و حضوری گسترده و متنوع در شعر این شاعران دارد.
صورتهای گوناگون بیانی تخیل، همچون تشبیه، استعاره، کنایه و تمثیل به وفور در آثار صائب و ... به چشم می‏خورد.
ارسال المثل از صنایع مورد توجه صائب و شاعران سبک هندی بود. اما نکته جالب این است که بسیاری از مصرعهای برجسته این گروه از شاعران و به ویژه صائب به خاطر دلنشینی و مقبولیت خاصش در بین مردم در زمان شاعر و پس از او به صورت ضرب المثلهای رایج زبانزد مردم می‏شد.
تمثیل که از ویژگیهای عمده این سبک به شمار می‏رود، این است که شاعر در یک مصرع، مطلب و مضمونی اخلاقی یا عرفانی است، بیان می‏کند و در مصرع دوم با ذکر مثالی از طبیعت، اشیا و یا آوردن تصویری محسوس، دلیلی برای اثبات آن می‏آورد.
تمثیلات شعر صائب کلیم و بیدل از معروفترین تمثیلات شعر فارسی است:
من از بی‏قدری خار سر دیوار دانستم
که ناکس کس نمی‏گردد از این بالانشینیها
ظالم به ظلم خویش گرفتار می‏شود
از پیچ و تاب نیست رهایی کمند را
ما زنده به آنیم که آرام نگیریم
موجیم که آسودگی ما عدم ماست
جسم خاکی مانع عمر سبک رفتار نیست
پیش این سیلاب کی دیوار می‏ماند به جا
تعداد بالای ردیفهای اسمی در شعر صائب، از دیگر ممیزات شعر او به سبک هندی است. ردیفهای اسمی از علل عمده توسعه خیال در شعر است؛ چرا که شاعر ناچار می‏شود در هر بیت تصویری بسازد که به نوعی با ردیف ارتباط دارد، ردیفهایی نظیر: رقص، خط، شمع، حرف، گل، صبح، رنگ و آفتاب مکرر مورد استفاده صائب است .
مطالعه آثار متقدمین گاه به نوعی داد و ستد ادبی (و یا گفتگو) منجر می‏شود. جواب دادن به شعر یکدیگر داد و ستدی ازاین نوع بود .
نظری گذرا به دیوان صائب نشان می‏دهد که این شاعر بزرگ چه مقدار تتبع و تأمل در آثار شاعران متقدم و معاصر خود داشته است:
فتاد تا به ره طرز مولوی، صائب
سپند شعله فکرش شده‏ست کوکبها
این جواب آن غزل صائب، که می‏گوید کلیم
هر چه جانکاه است در این راه، دلخواه من است
ز بلبلان خوش الحان این چمن صائب
مرید زمزمه حافظ خوش الحان باش
صائب از درد سر هر دو جهان باز رهی
سر اگر در ره عطار نشابور کنی
این غزل را از حکیم غزنوی بشنو تمام
تا بدانی نطق صائب پیش نطقش الکن است
صائب به تماشا و تفریح جهان آمده است و در این تماشا، دیدنیهای طبیعت را با برخی از مفاهیم و مضامین موجود در زندگی انسانی بیان می کند.
شعر وی با عموم مخاطبان ارتباط برقرار می‏کند و این ارتباط به قدری صمیمی است که مخاطب احساس می‏کند به مضمون اندیشه شاعر قبلا ‏اندیشیده ؛ اما توان بیان آن را در خود نمی‏یافته است.
نمونه اثر
از بس مکدرست در این روزگار صبح
از دل نمی‏کشد نفس بی‏غبار صبح
رخسار نو خط تو خوش آمد به دیده‏اش
از شب کشیده سرمه دنباله‏دار صبح
گلدسته بهشت برین، روی تازه است
برگ شکوفه‏ای است از این شاخسار صبح
تر می‏کند به خون شفق نان آفتاب
از راستی، چه می‏کشد از روزگار صبح

در وفای تو چنانم که اگر خاک شوم / آید از تربت من بوی وفاداری تو . . .

منتظر شما در وبلاگ دل شکسته
يکشنبه 14/4/1388 - 9:50 - 0 تشکر 129260

سلام سلام سلام

حالا می ریم سراغ شخصیت بعدی که درباره زندگی و آثار الکساندر پوپ می باشد

در وفای تو چنانم که اگر خاک شوم / آید از تربت من بوی وفاداری تو . . .

منتظر شما در وبلاگ دل شکسته
يکشنبه 14/4/1388 - 10:2 - 0 تشکر 129263

درباره زندگی و آثار الکساندر پوپ

«الکساندر پوپ»، شاعر، منتقد، نویسنده، طنزپردازو یکی از پرآوازه‌ترین روشنفکران قرن 18 میلادی است. او نخستین اثر خود را در سن 12 سالگی خلق کرد، اما اولین اثر موفق این نابغه قرن 18 در سال 1711، یعنی در سن 23 سالگی، با عنوان «جستاری در نقد» منتشر شد و مورد توجه قرار گرفت.
جمله به‌یادماندنی « اندک دانش آموختن، چیز خطرناکی است»، که از وی نقل می‌شود اولین بار در همین مقاله ارائه شد. ناراحتی جسمی «پوپ» او را تبدیل به هدف تمسخر برخی افراد کرد، اما توان مثال زدنی‌اش در نقد ادبی، او را در زمره پیشروان نقد ادبی و مظهر نئوکلاسیسم انگلیسی قرار داد.
«آن‌که می‌پندارد چیز بی‌عیبی می‌بیند، به چیزی می‌اندیشد که هرگز وجود نداشته، وجود ندارد و هیچ گاه به‌وجود نمی‌آید.» (جمله‌ای از مقاله «جستاری در نقد».)
«الکساندر پوپ» درماه می 1688 میلادی در لندن دیده به جهان گشود. پدرش، که یک کاتولیک کلیسای رم و تاجر پارچه بود، نام خود را روی وی گذاشت.
«ادیث(ترنر) پوپ»، مادر الکساندر، تنها فرزند خود را در سن 44سالگی به‌دنیا آورد. «ادیث» از خانواده‌ای سرشناس در یورکشایر (انگلیس) بود که اعضای آن به دو شاخه کاتولیک و پروتستان تقسیم شده‌بودند.
«پوپ» اولین سال‌های زندگی خود را در نزدیکی جنگل ویندسور گذراند؛ او در بزرگ‌سالی از این دوران به عنوان عصر طلایی یاد می‌کرد:
‌ «ویندسور، جنگل‌ها و پناه‌گاه‌های سرسبزت
که گاه محل اقامت شاهان و گاه مکان الهه‌‌گان است
شعرهای مرا به خود می‌خوانند.
دختران جنگل، حاضرشوید!
قفل از چشمه‌هایتان برگیرید، و
تمام سایه‌هایتان را بگسترانید.»
حکایت‌های زندگی «پوپ» ارزش جمع‌آوری در زمان حیاتش را داشته‌است. «ژوزف اسپنس»، منتقد، شاعری کم آوازه‌تر از «پوپ» و گردآورنده زندگی‌نامه «الکساندر پوپ» چنین می‌گوید: «پوپ، در کودکی، پسر بسیارخوش‌رفتاری بود و شیرینی ویژه‌ای در چهره‌اش به چشم می‌خورد.»
پدر«پوپ»، فرزند کشیشی انگلستانی بود که گرویدنش به فرقه کاتولیک مشکلات بسیاری را برای خانواده‌اش به‌وجود آورد. پروتستان‌ها در قرن17میلادی قدرت را در انگلیس در اختیار داشتند و هیچ گونه امتیازی برای کاتولیک‌ها قائل نمی‌شدند. پروتستان‌ها با قراردادن تبعیض و محدودیت در برخورد با پیروان کلیسای کاتولیک، آن‌ها را از حضور در دانشگاه‌ها و استخدام در شغل‌های دولتی و عمومی در انگلستان محروم کرده‌بودند. بنابراین، «پوپ» دوره‌های تحصیلی خود را با فراز و نشیب فراوانی گذرانده و گاهی نیز دچار تغییرهای اجباری می‌شد. او خواندن و نوشتن را درخانه و از عمه‌اش آموخت و بعدها زبان لاتین و یونانی را از کشیشی محلی و دانش شعر فرانسه و ایتالیا را در نوجوانی فراگرفت. «الکساندر» هم‌چنین مدتی را در مدرسه‌های مخفی کاتولیک‌ها در انگلستان درس می‌خواند.
« پوپ» اغلب وقت خود را به مطالعه کتاب‌هایی می‌گذراند که درکتاب‌خانه پدرش بود. او کاری جز خواندن و نوشتن نداشت.
«الکساندر» نمایش‌نامه‌‌ای در دوران مدرسه نوشت که بر پایه دیالوگ شخصیت‌های نمایش‌نامه ایلیاد تنظیم شده‌بود.

در وفای تو چنانم که اگر خاک شوم / آید از تربت من بوی وفاداری تو . . .

منتظر شما در وبلاگ دل شکسته
يکشنبه 14/4/1388 - 10:3 - 0 تشکر 129264

مهاجرت خانواده «پوپ» به منطقه بینفیلد در ویندسورفورست در سال 1700میلادی با مسلول شدن «الکساندر»پسر هم‌زمان شد. این بیماری، که شاید در اثر نوشیدن شیر آلوده به‌وجود آمده‌بود، باعث عفونی شدن سامانه عصبی ستون فقرات او شد.
«الکساندر» از سردردهای مزمن رنج می‌برد و پشت‌گوژش نیز از او هدفی همیشگی برای دستمایه تمسخر منتقدان ادبی زمان خود می‌ساخت_ برخی بدخواهان «پوپ» او را با لقب «وزغ گوژپشت» می‌خواندند. این شاعر انگلیسی در دومین برهه از جوانی قامتی در حدود 135 سانتی‌متر داشت و به ناچار برای جبران گوژی‌پشتش نیم تنه ضمختی بر تن می‌کرد.
«مقاله‌ای درباره نقد» (An Essay on Criticism) نخستین اثرماندگار«پوپ» پس از مهاجرت به لندن بود؛ این نوشتار بر پایه دکترین‌های نئوکلاسیک قرار داشت وذوق نویسنده در درک نظم طبیعت را نشان می‌داد:
«طبیعت خوب و حس خوب باید برای همیشه در کنار یک‌دیگر باشند؛
انسان برای خطاست، و مقام خدایی برای بخشش.»
«پوپ» دوستانی از قماش ضد کاتولیک(anti-Catholic Whig) داشت، اما در سال 1713 به سوی گروه Tories تمایل پیدا کرد و عضو باشگاهScriblerus شد. «جاناتان سویفت»، «گی»، «کنگریو» و «رابرت هارلی» از دوستان «پوپ» در حلقه گروه Tory به‌شمار می‌آمدند.
«پوپ» در سال 1712 نسخه ابتدایی THE RAPR OF THE LOCK را منتشر کرد که طنز زیبایی از جنگ بین دو جنسیت زن و مرد، زندگی خصوصی یک زن با لوازم آرایشی، لباس‌ها، انجیل‌ها و نامه‌های عاشقانه‌اش است. این اثر، که در سال 1714کامل‌تر شد، روایت داستان واقعی درگیری دو خانواده از آشنایان «الکساندر پوپ» بود. بریده شدن گیسوی دوشیزه «آرابلا فرمور» به دست «لرد پیتر» اولین جرقه نوشتن این شعر داستان‌گونه و خواندنی را در ذهن «پوپ» ایجاد کرده‌بود.

در وفای تو چنانم که اگر خاک شوم / آید از تربت من بوی وفاداری تو . . .

منتظر شما در وبلاگ دل شکسته
يکشنبه 14/4/1388 - 10:3 - 0 تشکر 129265

شعر «پوپ» ناظر بر داستان زندگی «بلیندا»،شخصیت اصلی داستان است. شاعر در جایی از اثر خود به شرح صحنه بیدار شدن این زن در صبح می‌پردازد و لوازم آرایشی عجیب وی را به‌تصویر می‌کشد. او به بازی ورق علاقه‌مند است، دلبری می‌کند، قهوه می‌نوشد و طره مویش توسط مرد جوان عاشقی دزدیده شده‌است:

"The meeting points the sacred hair dissever / From the fair head, forever, and forever! / The flashed the living lightning from her eyes, / And screams of horror rend th" affrighted skies."
«پوپ» برداشت ساختگی قهرمانانه‌ای به این اتفاق کوچک می‌دهد در عین حال جهان اجتماعی امروز و درگیری‌های جامعه مرفه را به بوته نقد می‌کشد و شاید لزوم ایجاد تحولی را پیشنهاد می‌کند.
او هم‌واره از شاعرانی هم‌چون Horace وVergilius به نیکی یاد کرده در سرودن بیت‌های هم قافیه و حماسی‌اش از آن‌ها الگوبرداری می‌کرد. برگرداندن ایلیاد و اودیسه به زبان انگلیسی از قابل توجه‌ترین آثار او به‌شمار می‌آیند.
موفقیت برگردان‌های «الکساندر پوپ» به او امکان داد تا از فشار ضد کاتولیکی طرف‌داران «جیمز دوم» در انگلستان گریخته و به منطقه Twickenham نقل مکان کند.
«پوپ» پس از مرگ پدرش به سال 1717 و هم‌چنین دیده از جهان فرو بستن مادرش به ساال 1733نیز هم‌چنان کاتولیک باقی ماند. آثار گردآوری شده وی در سال 1717 منتشر شد. «الکساندرپوپ» یکی از شاعران حرفه‌ای است که با نوشته‌های غیر دراماتیکش به درجه کمال ادبی رسیده‌است.
از نکته‌های خواندنی در زندگی این شاعر انگلیسی می‌توان به فراگیری باغبانی و محوطه‌سازی در منطقه Twickenham اشاره کرد. او در آخرین سال‌های عمرش سرداب زیبایی را در مجرایی ساخت که آبنمای منزلش را به باغچه حیات پشتی‌اش وصل می‌کرد. دیوار سرداب از قطعه‌های صدف و آینه پوشیده شده بود. ویلای «پوپ»، که در 15 مایلی شهر لندن قرار داشت، هم‌چنین نویسندگانی مانند «سویفت»را که از کمک «پوپ» در انتشار«سفرهای گالیور» (Gulliver"s Travels )بهره برده‌بود، شیفته خود می‌کرد.
«الکساندر» به همسایه‌اش، خانم «مری ورتلی مونتاگو» علاقه داشت، اما با سرد شدن احساسش نسبت به این بانوی انگلیسی، رابطه نزدیکی با «مارتا بلانت» آغاز کرد که تا آخر عمرش ادامه یافت.

در وفای تو چنانم که اگر خاک شوم / آید از تربت من بوی وفاداری تو . . .

منتظر شما در وبلاگ دل شکسته
يکشنبه 14/4/1388 - 10:4 - 0 تشکر 129266

«الکساندر»، «مارتا» و خواهرش را از سال 1711 می‌شناخت. او بعدها در اثری که به سال 1733 با عنوان IMITATIONS OF HORACE منتشر کرد، از دوست سابقش، بانو«مری» با عنوان "Sappho" یاد کرده ودر وصف او نوشت: «دوباره درخت مصنوعی‌ام را به من دهید،/ تکه‌ای نان، و آزادی.» «پوپ» در «مقاله‌ای درباره انسان» (1734-1733) به بررسی شرایط بشر در مقایسه با پیشینه میلتونیک (Miltonic) و بیکرانش می‌پردازد. هرچند دیدگاه «پوپ» بسیار بالاتر از زندگی روزمره ماست، و او نیز این اختلاف را منکر نمی‌شود، اما اثر دراماتیکش نوع بشر را بخشی از طبیعت و گوناگونی شکل‌های مختلف حیات معرفی می‌کند:
« هر دد و دام، هر حشره، در جای خود نکو بخت است
آیا بود که بهشت تنها بر انسان نا مهربان باشد؟»
«پوپ» در MORAL ESSAYS که در سال 1731 منتشر شد رفتار را از شخصیت متفاوت می‌داند:
« همیشه کردار معرف انسان نیست؛
هرآن‌که نکو کند نکوکار نیست.»
«پوپ» هم‌چنین مجموعه‌ای از نامه‌نگاری‌هایش را به گونه‌ای که موافق با خواست خودش بود، منتشر کرده و در آن به زیرکی چنین وانمود کرد که انتشار مکاتباتش مخالف خواست قلبیش انجام شده‌است. نکته جالب دیگری در انحصار طلبی «پوپ» آن‌که وی می‌خواست در انتشار ترجمه حماسه «اودیسه» تمام شهرت و افتخار برگردان این اثر ادبی به زبان انگلیسی را از آن خود کند و کوشش دیگرنویسندگانی را که در به انجام رسیدن آن سهیم بودند، ناگفته گذاشته و نادیده انگارد.
«پوپ» در زمان خود برای طنزهای هوشمندانه‌ای که می‌نوشت و مشاجره‌های تلخ و تندی که با دیگر نویسندگان انگلیس داشت شهره بود. وقتی نوشته‌هایش درباره «ویلیام شکسپیر»، مشهورترین شاعر و نویسنده جهان، با مخافت و انتقاد دیگر نویسندگان مواجه شد، او با انتشار سخریه‌ای با عنوان THE DUNCIAD به سال 1728 در مقام پاسخ برآمد. این اثر تلخ زبان که در سال 1742 گسترده‌تر شد، نویسندگان، دانشمندان، و منتقدان مخالف آرای «پوپ» را به باد تمسخر می‌گرفت.

در وفای تو چنانم که اگر خاک شوم / آید از تربت من بوی وفاداری تو . . .

منتظر شما در وبلاگ دل شکسته
يکشنبه 14/4/1388 - 10:6 - 0 تشکر 129267

"While pensive poets painful vigils keep, / Sleepless themselves to give their readers sleep."
سرانجام فرشته مرگ فرود آمد و‌ «الکساندر پوپ» نیزپس از 56 سال زندگی در تاریخ 30 ماه می 1744 میلادی درگذشت و تمام املاکش را برای «مارتا بلونت» به ارث گذاشت. با رشد تدریجی روماتیسیم در انگلستان، سبک شعری «پوپ» جای خود را به آثار شاعران نو داد و همانند خالقش به تاریخ ادبیات پیوست. کسی تا دهه 1930 میلادی بر آن نشد که اقدامی جدی برای احیای آثار «الکساندر پوپ» انجام دهد.
چند نقل قول از این شاعر بزرگ ادبیات انگلیس:

«احمق‌ها تحسین می‌کنند و خردمندان تایید»
«آنکه دروغی می‌گوید هوشیار نیست که چه کار دشواری انجام می‌دهد؛ زیرا می‌بایست بیست دروغ دیگر نیز در ادامه آن دروغ اول اختراع کند.»
«تفریح همانا خوشبختی کسانی است که قادر به تفکر نیستند.»
« انسان صادق برجسته‌ترین اثر خداوند است.»

از جمله آثار مشهور این نویسنده و شاعر نام آشنای انگلیسی می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:
• PASTORALS, 1709
• AN ESSAY ON CRITICISM, 1711
• THE RAPE OF THE LOCK, 1712-14
• THE TEMPLE OF FAME, 1713
• Translation: Homer"s Iliad, 1715-20 (6 vols.)
• AN ESSAY ON CRITICISM, 1717
• translation: Homer"s Odyssey, 1726 (6 vols., with William Broome and Elijah Fenton)
• MISCELLANIES, 1727 (with Jonathan Swift)
• DUNCIAD, 1728 - widened in 1742
• EPISTLES TO VARIOUS PERSONS, 1731-35
• IMITATIONS OF HORACE, 1733-39
• AN ESSAY ON MAN, 1733-34
• MORAL ESSAYS, 1733
• THE ESSAY ON MAN, 1733-34
• AN EPISTLE TO DR. ARBUTHNOT, 1735
• THE NEW DUNCIAD, 1742
• COMPLETE WORKS, 1871-89
• PROSE WORKS, 1936
• COLLECTED CORRESPONDENCE, 1956
• LETTERS, 1960
• POEMS, 1939-67 (10 vols. Twickenham Ed.)
• LAST AND GREATEST ART: SOME UNPUBLISHED POETICAL MANUSCRIPTS OF ALEXANDER POPE, 1984 (ed. by Maynard Mac K)
• ALEXANDER POPE: SELECTED LETTERS, 2001 (ed. by Howard Erskine-Hill)
پایان زندگی و آثار الکساندر پوپ

در وفای تو چنانم که اگر خاک شوم / آید از تربت من بوی وفاداری تو . . .

منتظر شما در وبلاگ دل شکسته
چهارشنبه 17/4/1388 - 8:57 - 0 تشکر 130176

به نام خدا سلام

- - - - - - - - - - - - - - -

« صمد بهرنگی »

صمد بهرنگی

صمد بهرنگی، نویسنده، آموزگار و گردآورنده ادبیات عامیانه مردم آذربایجان است.

معروفترین اثر او برای کودکان، "ماهی سیاه کوچولو" با تصویرگری فرشید مثقالی است که در سال ۱۳۴۷ کتاب برگزیده  شورای کتاب کودک شد و  در سال ۱۳۵۳ جایزه تصویرگری هانس کریستین اندرسن را از آن خود کرد و به چندین زبان برگردانده شد. "ماهی سیاه کوچولو" با تصویرگری طراح برجسته فرانسوی، پلانتو، در سال ۱۹۶۹ برنده جایزه نمایشگاه بولونیای ایتالیا و دوسالانه براتسیلاوا شد.

صمد بهرنگی در ۸ تیر ماه ۱۳۱۸ در تبریز در خانواده ای کارگر زاده شد. او پس از گذراندن دوره دبیرستان در سال ۱۳۳۴ وارد دانشسرای مقدماتی تبریز شد که باب آشنایی با بهروز دهقانی را بر او گشود. بعدها او با همکاری بهروز دهقانی به گردآوری ادبیات عامیانه آذربایجان پرداخت که دستاورد آن انتشار افسانه های آذربایجان و متل ها و چیستان ها است. بهرنگی پس از پایان دوره دانشسرا، همزمان با تحصیل در رشته زبان انگلیسی، آموزگار روستاهای آذربایجان شد.
کار با این دانش آموزان او را به این باور رساند که کتاب های درسی موجود، برای کودکان روستا نشین آذری کارساز نیست. به این سبب به نگارش فارسی آموزی پرداخت که با تجربه های این کودکان همساز باشد. کتاب او اگر چه به سبب سنگ اندازی های بسیار هرگز منتشرنشد اما او خود برای آموزش دانش آموزانش از آن بهره برد. از دیگر کارهای ارزشمند بهرنگی، برپایی کتابخانه های روستایی و ترویج کتابخوانی میان این کودکان بود.
صمد بهرنگی افزون بر آموزگاری، پژوهش و نوشتن مقاله در زمینه هنر و ادبیات زبان آذری، وضعیت روستاهای آذربایجان و نقد کتاب، برای کودکان داستان های بسیاری نوشت. "عادت"، نخستین داستان اوست که در سال ۱۳۳۹ منتشر شد. "الدوز و کلاغها"،‌ "الدوز و عروسک سخنگو"،‌ "یک هلو، هزار هلو"، "تلخون" از داستان های اوست. او در ادبیات بزرگسال ترجمه‌هایی از ترکی استانبولی به فارسی و از فارسی به ترکی آذربایجانی انجام داده است که می توان به برگردان شعرهایی از مهدی اخوان ثالث، احمد شاملو، فروغ فرخزاد، و نیما یوشیج اشاره کرد.
صمد بهرنگی در سال ۱۳۴۷ در رودخانه ارس غرق شد.

..............................

* دیگر آثار :

تلخون - رمان دمرل - رمان
افسانه محبت - رمان کوراوغلو و کچل حمزه - رمان
بيست و چهار ساعت در خواب و بيداري - رمان ماهي سياه کوچولو - داستان کوتاه
اولدوز وعروسك سخنگو - داستان کوتاه اولدوز و كلاغها - داستان کوتاه
پوست نارنج - داستان کوتاه كچل كفتر باز - داستان کوتاه
سرگذشت دانه ي برف - داستان کوتاه يك هلو وهزار هلو - داستان کوتاه
سرگذشت دومرول ديوانه سر - داستان کوتاه آثار صمد بهرنگي - مجموع داستان
پسرك لبو فروش - داستان کوتاه كچل كفتر باز - داستان کوتاه
عادت - داستان کوتاه قصه آه - داستان کوتاه
آدي و بودي - داستان کوتاه به دنبال فلك - داستان کوتاه
بز ريش سفيد - داستان کوتاه گرگ وگوسفند - داستان کوتاه
موش گرسنه - داستان کوتاه دو گربه روي ديوار - داستان کوتاه
پير زن وجوجه طلايي اش - داستان کوتاه

* اولدوز ( Oldooz ) در زبان آذری میشه ستاره

* کتاب اولدوز و کلاغ ها ( خواندن )

{ بقیه کتابهاشونم با یه سرچ ساده در دسترس می باشد  }

شاد باشین

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.