كشور ما نیز از
جمله كشورهایی بهشمار میآید كه میتوانست (و هنوز هم میتواند) از این
فرصت بهترین بهره را ببرد. زیرا با وجود قابلیتها و پتانسیلهای بسیار در
زمینههای فنی و نیروهای كارآمد، در سالهای گذشته كمترین بهره از این
موقعیت برداشته شده و این امر بهروشنی در اتوماسیون اداری دهههای گذشته
مشهود بوده و هنوز هم بانكداری الكترونیكی روی پای خود نایستاده، آموزش
الكترونیكی مورد پسند دانشآموختگان نیست، تجارت الكترونیكی غیرقابل
اطمینان است در مجموع شهر الكترونیكی گامهای نخستین را بهكندی میپیماید
و در نتیجه ما با مشكلاتی مانند ترافیك سنگین شهری، اتلاف سرمایه و وقت و
اثرات روانی و مالی ناشی از آن دست بهگریبان هستیم.
«انقلاب دیجیتالی» فرصتی درخشان را برای ایرانیان
فراهم آورده كه از روی شكاف فناوری موجود بین خود و كشورهای پیشرو را در
كوتاهترین زمان بپرد؛ اما متاسفانه بهدلیل نبود ثبات در مدیریت اثربخش
بهنظر میرسد كه این فرصت خود دارد به یك تهدید بدل میشود و كشور دارد
در مخمصه «شكاف دیجیتالی» میافتد.
مهمترین پیشنیاز ورود به عصر اطلاعات و
الكترونیكی شدن امورات كشور، ایجاد زیرساخت و بستر مخابراتی مناسب است كه
هنوز برقرار نشده: تلفن ثابت خوب است، حال موبایل كمی بهتر است، اما
ADSL واقعی برایمان آرزو شده و این دایلآپ نیمبند هم دردی از ما درمان
نمیكند و همچنان منتظر نظر لطف مسوولان هستیم.