با نام ویاد خدای مهربان
با سلام
آفتاب: مرکز تحقیقات
استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام، با صدور بیانیه مهمی، به ادعاهای مطرح
شده توسط محمود احمدینژاد، رئیس دولت نهم و نامزد دهمین دوره انتخابات
ریاست جمهوری پاسخ داد.
به گزارش گروه سیاسی آفتاب، در این بیانیه
ضمن تقبیح سخنان اخیر محمود احمدینژاد، از مسؤولان دولت نهم خواسته شده
است که به جای این گونه فرافکنیها، به تشریح دلایل ناکامیهای متعدد دولت
متبوعشان بپردازند.
متن کامل بیانیه مرکز تحقیقات استراتژیک به شرح زیر است:
حملات غیرمنصفانه و تحریف حقایق؛ چرا؟!
طی
چند روز گذشته موج تازهای از حملات بیمحابا و غیر منصفانه مسئولان ارشد
دولت نهم به سیاستهای هستهای نظام در فاصله میان سالهای ٨٢ تا ٨٤ آغاز
شده است.
روال گذشته تاکنون اینگونه بوده که رؤسای محترم جمهور
در دور دوم رقابتهای انتخاباتی خود، همواره انبانی پر از دستاورد و
موفقیت داشتهاند و کوشیدهاند فعالیتها، خدمات و دستاوردهای خود را با
افتخار در پیشگاه ملت ایران تشریح کنند.
اکنون که ظاهراً انبان
خالی برخی از مسئولان اجرایی، آنها را واداشته است که سیاست فرافکنی،
تخریب گذشته و حمله به مسئولان پیشین را دنبال کنند؛ مرکز تحقیقات
استراتژیک نیز خود را ناچار میبیند که با هدف جلوگیری از تحریف تاریخ،
حقایقی را به استحضار نخبگان و مردم بزرگوار ایران برساند:
1ـ
جناب آقای دکتر احمدینژاد طی سخنرانیهای انتخاباتی خود در ده روز گذشته
و از جمله نطق تلویزیونی دوشنبه 88.3.4 حداقل در سه نوبت به مذاکرات ایران
و سه کشور اروپایی در مهرماه ١٣٨٢ (معروف به بیانیه سعدآباد) حمله کرده و
تا آن جا پیش رفتهاند که آن بیانیه را «ننگین» خواندهاند. [+]
جناب
ایشان همچنین ادعا کردهاند که بیانیه سعدآباد، ملت ایران را در «ذلت» فرو
برده و مدعی شدهاند که آن بیانیه، در راستای «سیاستهای استعماری» جهان
غرب و با هدف «تمام کردن کار ملت ایران» تنظیم شده است.
این موضع
”
حملات بیمحابای مسئولان ارشد دولت نهم به مذاکرات هستهای دو سال نخست،
به نحو تاسفآور و نگرانکنندهای در نقطه مقابل اظهارات رهبر معظم انقلاب
قرار دارد. “
متأسفانه در همین مدت از سوی تعدادی از مسئولان دولت نهم و رسانههای حامی
دولت نیز تکرار شده و این فرضیه را تقویت کرده است که تهاجم به دولتهای
گذشته با هدف انحراف افکار عمومی از شرایط نابسامان چهار سال اخیر
(مخصوصاً تورّم، بیکاری، واردات بیرویه به جای تولید، قانون گریزی و
سیاستهای ناپخته داخلی و خارجی) در صدر سیاستهای تبلیغاتی آنان قرار
دارد.
واقعیت این است که دقیقاً برخلاف ادعای جناب آقای دکتر
احمدینژاد و حملات رسانهای طرفداران ایشان؛ مذاکرات سعدآباد یکی از
نشانههای پرافتخار تدبیر و تعقل در سیاست خارجی جمهوری اسلامی است.
شش غلط احمدینژاد در یک پاراگراف! [+]
آقای احمدینژاد؛ شما بگوئید کدام یک ننگینتر است؟ [+]
سیاهنمایی گذشته و بازی با امنیت ملی به بهانه انتخابات! [+]
در
شرایطی که به تعبیر مقام معظم رهبری جبههای گسترده در مقابل ایران شکل
گرفته بود، مذاکرات سعدآباد نتیجهای جز تثیبت حقوق هستهای ایران و شکست
و ناکامی آمریکا و رژیم صهیونیستی در پی نداشت و حضور بیسابقه وزرای
خارجه سه کشور اروپایی در تهران و تمکین آنها در مقابل شروط اصلی جمهوری
اسلامی نیز مطمئناً جز «عزت ملی»، هیچ معنای دیگری نمیداد.
2 ـ
مقام معظم رهبری در یازدهم آبان 1382 کمتر از دو هفته پس از مذاکرات
سعدآباد طی سخنانی در جمع کارگزاران نظام به صراحت از این مذاکرات حمایت
کرده و بیانیه سعدآباد را «درایت و تدبیر» و یک «حرکت درست سیاسی»
خواندند. [+]
ایشان
در آن بیانات صراحتاً فرمودند: «کاری که مسئولان کردند، کار درستی بود. با
تدبیر و بدون پذیرش تسلیم و قبول حرف زور انجام شد تا توطئهای که از طرف
آمریکاییها و صهیونیستها علیه جمهوری اسلامی طراحی شده بود، شکسته شود».
حضرت آیتالله خامنهای در بخش دیگری از سخنانشان تصریح کردند:
«آن چه که تاکنون مسئولان محترم، چه آقای دکتر روحانی و چه آقای
رئیسجمهور و مسئولان دیگر که حقیقتاً زحمت کشیدند؛ این است که با دقت و
ملاحظه جوانب کار کردهاند و حواسشان جمع است که کاری بر خلاف مبانی و
اصول انجام نگیرد».
حضرت آیتالله خامنهای مدظلّه در تاریخ
84.7.29 نیز در خطبههای نماز جمعه تهران تاکید کردند که مذاکرات هستهای
از آغاز با «حکمت و مشورت» دنبال شده و تصمیمات انجام گرفته همگی بر اساس
فکر جمعی بوده و هیچ گاه یک تصمیم فردی نبوده است. [+]
ایشان
فرمودند: «کارى که در کشور چه در چالش بینالمللىِ مربوط به کار هستهاى،
چه در خود کار هستهاى دارد انجام مىگیرد، کارى است که با حکمت و مشورت
دارد انجام مىگیرد؛ این را ملت ایران بدانند. گاهى اظهار نگرانى مىشود
که مبادا کارِ غیرمدبرانهاى ”
در آن شرایط خاص منطقهای که به گفته آقای احمدینژاد، قدرتهای جنگطلب
پس از اشغال افغانستان و عراق به فکر حمله به ایران افتاده بودند؛ جمهوری
اسلامی با مذاکرات سعدآباد صرفاً تزریق گاز به سانتریفیوژها را تعلیق کرد.
“
انجام
بگیرد؛ نبادا تصمیمات فردى گرفته بشود؛ نه، قضیه اینجور نیست. کار با
مشورت، با تدبیر، از اول و در این دو سال و اندى هم همینجور بوده است و
با فکر جمعى انجام گرفته است و پیشرفت کردهایم».
رهبر معظم
انقلاب در تاریخ 85.7.18 نیز طی سخنانی در جمع مسئولان و کارگزاران نظام
اسلامی، از روند هستهای در دو سال نخست دفاع کرده و انجام آن را کاری
«لازم» دانستند. ایشان فرمودند: «آنجایی که لازم است با تندی، آنجایی که
لازم است با کندی، آنجایی که لازم است یک قدم به عقب، دو قدم به جلو، خدای
متعال هم کمک میکند. در قضیه هستهای هم همین کار شده و بعد از این هم
خواهد شد». [+]
حضرت
آیتالله خامنهای در بخش دیگری از همان سخنرانی فرمودند: «آن حرکت
(مذاکرات دو سال نخست) حرکت لازمی بود و انجام گرفت. امروز هم این حرکت،
حرکت درستی است».
مقام معظم رهبری همچنین در زمستان ١٣٨٤ در جمع
اعضای مجلس خبرگان دوره سوم نیز تصریح فرمودند که تصمیمات مربوط به پرونده
هستهای هیچگاه تصمیمات فردی نبوده و همواره تصمیمات جمعی مسئولان نظام
بوده است.
متاسفانه حملات بیمحابای مسئولان ارشد دولت نهم به
مذاکرات هستهای دو سال نخست، به نحو تاسفآور و نگرانکنندهای در نقطه
مقابل اظهارات رهبر معظم انقلاب قرار دارد.
از کسانی که مدعی
اطاعت از نظرات رهبری نظام هستند، انتظار میرود هیچگاه به خود اجازه
ندهند روندی که به صراحت از سوی رهبر انقلاب مورد حمایت قرار گرفته است را
«ننگین» بخوانند، هر چند که بسیاری از مسایل پشت پرده در چهارسال اخیر از
جمله ماجرای سازمان حج و زیارت نشان داد که بین مقام سخن و عمل فاصله
زیادی وجود دارد.
3ـ این ادعا که ایران با بیانیه سعدآباد تمام فعالیتهای هستهای خود را تعلیق کرد، نادرست و خلاف واقع است.
واقعیت
این است که آژانس بینالمللی انرژی اتمی و 35 کشور عضو شورای حکام در
قطعنامه شهریور 82 (حدود چهل روز قبل از مذاکرات سعدآباد) خواستار تعلیق
کامل و الزامی تمامی فعالیتهای هستهای ایران شدند.
در آن مقطع؛
ایالات متحده آمریکا بر «توقف کامل و دائمی» فعالیتهای هستهای ایران
تاکید داشت و متاسفانه کار به جایی رسیده بود که وزیر خارجه روسیه و وزرای
خارجه سه کشور اروپایی نیز با ارسال نامههایی رسمی به جمهوری اسلامی،
رسماً خواستار «توقف کامل» فعالیتهای هستهای ایران شده بودند.
در
آن شرایط خاص منطقهای که به گفته آقای احمدینژاد، قدرتهای جنگطلب پس
از اشغال افغانستان و عراق به فکر حمله به ایران افتاده بودند؛ جمهوری
اسلامی با مذاکرات سعدآباد صرفاً تزریق گاز به سانتریفیوژها را تعلیق کرد.
به
عبارت دیگر پس از بیانیه سعدآباد، فعالیت قطعهسازی و مونتاژ سانتریفیوژها
و همچنین فرایند ساخت تأسیسات UCF اصفهان ادامه یافت و جمهوری اسلامی در
سایۀ این مذاکرات توانست سایر تأسیسات هستهای خود را تکمیل کند.
تعلیقی که مورد موافقت نظام قرار گرفت نیز تعلیقی «داوطلبانه»،
”
جمهوری اسلامی ایران در فاصله میان سالهای 1382 تا 1384 حداقل طی سه
نوبت، تعلیق فعالیتهای هستهای خود را شکست تا هم «داوطلبانه» بودن تعلیق
را یادآوری کند و هم «محدود و موقت» بودن آن را اثبات نماید. “
«موقت»، غیرالزامی و محدود بود و اظهارات مسئول وقت پرونده هستهای در
کنفرانس خبری مشترک با وزرای خارجه سه کشور اروپایی در آن زمان، گواهی بر
این امر است.
دقیقاً برخلاف اظهارات مسئولان دولت نهم،
آن کسی که مواضع و نقطه نظرات خود را در جریان مذاکرات سعدآباد به طرف
مقابل تحمیل کرد، جمهوری اسلامی ایران بود و نه هیچ کس دیگر.
معلوم نیست در
شرایطی که تمام رسانههای معتبر بینالمللی و تمامی دوستان جمهوری اسلامی
مذاکرات سعدآباد را پیروزی تهران دانستهاند و حتی سیاستمدارانی چون
ولادیمیر پوتین این مذاکرات را نشانهای از «نبوغ ایرانیان» ذکر کردهاند؛
هدف آقای احمدینژاد از «ننگین» خواندن این مذاکرات هوشمندانه چیست؟
4ـ این
ادعا که اتحادیه اروپا، شورای امنیت، شورای حکام یا آژانس بینالمللی
انرژی اتمی از ایران خواستهاند تمام آزمایشگاهها و رشتههای دانشگاهی
مرتبط با فعالیتهای هستهای از جمله رشته فیزیک را تعطیل نمایند نیز یک
ادعای کاملاً نادرست و خلاف واقع است.
5ـ جمهوری
اسلامی ایران در فاصله میان سالهای 1382 تا 1384 حداقل طی سه نوبت، تعلیق
فعالیتهای هستهای خود را شکست تا هم «داوطلبانه» بودن تعلیق را یادآوری
کند و هم «محدود و موقت» بودن آن را اثبات نماید.
با آن
که برخی از آقایان مصرانه میکوشند بگویند شکستن تعلیق تنها در دولت نهم
انجام شده؛ اما واقعیت این است که تهران هم در تابستان 1383، هم در پائیز
1383 و هم در تابستان 1384 طی سه نوبت مختلف رأساً اقدام به شکستن تعلیق
داوطلبانه خود کرد.
نکته مهم آن است که در سایه تلاشها
و تجربیات دیپلماتهای کهنهکار نظام؛ این فرآیند شکستن تعلیق به قدری
هنرمندانه و زیرکانه اجرا شد که هیچ هزینهای را به جمهوری اسلامی تحمیل
نکرد؛ یعنی نه پروندهای به شورای امنیت ارجاع شد، نه تحریمی علیه ایران
تصویب گشت و نه هزینه سیاسی و اقتصادیای بر گرده ملت ایران گذاشته شد.
6ـ سیاست
هستهای جناب آقای دکتر احمدینژاد این بوده است که قطعنامههای شورای
امنیت را «کاغذ پاره» بخواند و از کشورهای قدرتمند بخواهد آن قدر قطعنامه
صادر کنند تا «قطعنامهدان آنها پاره شود»!
خوب است جناب ایشان توضیح دهند که این سیاست تاکنون چه دستاوردی برای ملت ایران داشته است؟
با
این حال مزید اطلاع جناب آقای رئیس جمهور و ملت شریف ایران به استحضار
میرساند که سیاستهای هستهای نظام طی سالهای 82 تا 84 نه تنها مانع
ارجاع پرونده به شورای امنیت شد بلکه باعث گشت پرونده هستهای ایران در
آذر 83 از دستور کار دائمی شورای حکام آژانس نیز خارج گردد .