جمع آوری قرآن و دعوت به آن
وقتی حضرت عهد شکنی و بی وفایی آنان را دید خانه نشینی اختیار کرد و به قرآن رو آورد و مشغول تنظیم و جمع آوری آن شد ، و از خانه اش خارج نشد تا آنکه آن را جمع آوی نمود در حالیکه قبلا در اوراق و تکه چوب ها و پوستها و کاغذ ها ( نوشته شده ) بود .
وقتی حضرت همه قرآن را جمع می نمود و آنرا با دست مبارک خویش طبق تنزیل و تأویلش و ناسخ ومنسوخش می نوشت ،ابوبکر به سراغ ایشان فرستاد که بیرون بیا و بیعت کن .
علی علیه السلام جواب فرستاد : « من مشغول هستم و با خود قسم یاد کرده ام که عبا بر دوش نیندازم جز برای نماز ، تا آنکه قرآن را تنظیم و جمع نمایم » . آنان هم چند روز درباره او سکوت اختیار کردند .
امیرالمؤمنین علیه السلام قرآن را در یک پارچه جمع آوری نمود و آن را مهر کرد . سپس بیرون آمد درحالیکه مردم با ابوبکر درمسجد پیامبر صلی الله علیه وآله اجتماع کرده بودند .
حضرت با بلندترین صدایش فرمود :
« ای مردم ، من از روزی که پیامبر صلی الله علیه وآله از دنیا رفته به غسل آن حضرت و سپس به قرآن مشغول بودم تا آنکه همه آن را به صورت یک مجموعه در این پارچه جمع آوری نمودم . خداوند بر پیامبرصلی الله علیه وآله آیه ای نازل نکرده مگرآنکه آنرا جمع آوری کرده ام ، و آیه ای از قرآن نیست مگر آنکه آنرا جمع نموده ام ، و آیه ای از آن نیست مگر آنکه برای پیامبر صلی الله علیه وآله خوانده ام و تأویلش را به من آموخته است » .
سپس فرمود:« برای آنکه فردا نگوئید : ما از این مطلب بی خبر بودیم »! و بعد فرمود : « وبدین جهت که روز قیامت نگوئید : من شما را به یاری خویش دعوت نکردم وحق خود را برایتان یادآور نشدم ، و شما را به کتاب خدا از ابتدا تا انتهایش دعوت نکردم » !
عمر گفت: قرآنی که همراه خود داریم ما را ازآنچه بدان دعوت می کنی بی نیاز می نماید! سپس علی علیه السلام داخل خانه شد .