جمهوریت: ایرج جمشیدی: عضو
اصلی تحریریه روزنامه یاس نو نبودم و قصد هم نداشتم که عضو ثابت تحریریه
شوم. اما خیلی دیگر از بچه هایی هم که به آنجا آمده بودند تا در این بیست
و چند روز مانده به انتخابات در حد توان و بضاعت خود برای میرحسین موسوی
کار کنند، عضو اصلی و ثابت تحریریه یاس نو نبودند به یک دلیل روشن:
اطمینانی وجود ندارد که به این روزنامه حتی اجازه انتشار یک شماره را هم
بدهند!
پیش از انتشار برخی از دوستان عضو گروه
سیاسی و از جمله آقای ارغنده پور که معمولاً شنبه ها یکدیگر را در جلسه
هیات مدیره انجمن صنفی روزنامه نگاران می بینیم، طلب کمک و یاری کرد و گفت
که از تمام روزنامه نگاران حامی مهندس موسوی دعوت می کنیم به یاری مان
بیایند تا این موج سبز را به سلامت به ساحل مقصود برسانیم. گفتم سوابق
نشان می دهد که حتی به شما اجازه انتشار یک شماره را هم نخواهند داد. گفت
که یاس نو با بقیه روزنامه ها فرق می کند. ما حکم نهایی دادگاه مبنی بر
رفع توقیف را گرفته ایم و به وزارت ارشاد هم داده ایم آنان حتی اگر
نخواهند چندان به این حکم قانونی توجه کنند، چاره یی ندارند مگر اینکه
روزنامه انتشار خود را از سر بگیرد تا شاید بعدها ذره بین به دست لابه لای
مطالب منتشر شده بگردند و موردی را پیدا کنند که بهانه توقیف قرار گیرد و
البته این بار ما هم چند لایه نظارتی را برای روزنامه در نظر گرفته ایم که
چنین اتفاقی نیفتد.
اگرچه حرفهایش قانع کننده بود اما
اطمینان بخش نبود. پیش خودم گفتم مگر شرق و هم میهن به همین سرنوشت دچار
نشدند؟ مگر روزنامه روزگار هم که حکم رفع توقیف اش را از دادگاه گرفته
بود، هنوز منتشر نشده دگر بار توقیف نشد؟ و آیا از دست کسی کاری هم برآمد؟
به هر حال با این افکار و توام با خوف و
رجا از فرصت های آزادی که داشتم به تحریریه یاس نو رفتم. تحریریه یی که به
گمانم جنب و جوش فوق العاده یی بر آن حاکم بود. همگان از بخت بالای
میرحسین موسوی می گفتند اما معتقد بودند نه تنها روزنامه یی یا رسانه یی
نیست که بتواند آرا و نظرات میرحسین موسوی را به اطلاع افکار عمومی برساند
بلکه برخی دوستان که در حال حاضر رسانه یی هم دارند به کمک رقیب اصولگرا
شتافته اند و به نحو غیر دوستانه یی به تخریب میرحسین موسوی می پردازند.
با این وجود بلافاصله عموم دوستان دلگرم می شدند که این بار می توانیم با
یاس نو کورسویی امیدوار کننده در این غوغای رسانه یی دیگران باشیم.
اما علیرغم این امیدها می شد نوعی از
نگرانی رادر تحریریه دید. نگرانی از اینکه هنوز نیامده توقیف شویم! برخی
می گفتند امکان ندارد تا قبل از انتخابات روزنامه را توقیف کنند. برخی می
گفتند حتی بعد از انتخابات هم می مانیم اما برخی ...
و بالاخره به عادت ده دوازده سال گذشته
همان پیش بینی شوم به واقعیت پیوست. یاس ها هنوز نیامده، پرپر شدند. تا در
این میان باز هم روزنامه یی که می توانست به تریبون مهم برای جناح اصلاح
طلب تبدیل شود، و به تشریح آرا مهندس موسوی بپردازد به مانند جنینی از رحم
انتخابات سقط شود.
البته این خود نشان از برنامه یی غیر
آشکار و پشت پرده برای مدیریت انتخابات دارد تا نتیجه آن دلخواه جریان
سیاسی باشد که ظرف چند سال گذشته تمام امور کشور را در قبضه خود نگه داشته
اند. اگرچه این برنامه درپشت پرده طراحی و سناریوی آن درحال اجراست اما
شواهد آن آشکارتر از آن است که قابل انکار باشد. نگاهی به بی رونقی مطلق
برنامه های صداوسیما در بیست روز مانده به انتخابات خود گویای همه چیز
است. اما شاید یاس پرپر شده ما را به خود آرد تا ازعمق برنامه شومی که
برای انتخابات چیده اند، بیشتر آگاه شویم.