به نام خدا
۞اللهم عجل لولیك الفرج و العافیه والنصر و اجعلنامن خیرانصاره و اعوانه والمستشهدین بین یدیه۞ آلبوم ستاره هاى كروبى
مهدى كروبى زمانى كه از جلب حمایت احزاب و گروه هاى اصلاح طلب ناامید شد، به سمت جذب «چهره ها» و به تعبیرى «ستاره ها» رفت. در نخستین فاز این راهبرد، عباس عبدى و محمد قوچانى به اردوگاه كروبى پیوستند. از این دو، اولى بریده حزب مشاركت بود و دومى نورسیده حزب كارگزاران. با این وجود، وزن آنها در حدى نبود كه آسمان سیاست در اردوگاه اصلاحات بتپد. اما زمانى كه زمزمه پیوستن غلامحسن كرباسچى به ستاد مهدى كروبى در محافل سیاسى و رسانه اى پیچید، ماجرا جدى شد. تمایل عطاء الله مهاجرانى (وزیر جنجالى خاتمى كه اكنون در لندن به سر مى برد) و نیز همسر نخست او جمیله كدیور، كروبى را بر آن داشت تا فرصت را از دست نداده و سریعاً براى آنها حكم مشاور صادر كند و بدین ترتیب، وزنه «چهره ها» در ستاد كروبى سنگین تر شد.
محمدعلى نجفى و مسعود نیلى دو چهره اقتصادى دوم خردادى كه به تیم كروبى پیوستند، زمزمه هاى احساس خطر در اردوگاه موسوى جدى شد اما این ماجرا وجه طنزآلودى هم داشت و آن پیوستن محمد على ابطحى مشاور نزدیك خاتمى به اردوگاه كروبى بود. و نهایتاً حمایت صریح عبدالكریم سروش پدر معنوى طیف رادیكال دوم خردادى از كروبى، به علاوه انتقاد سنگین او از میرحسین، آلبوم ستاره هاى حامى شیخ اصلاحات را تكمیل كرد.
تحلیل انگیزه چهره هاى فوق الذكر از پیوستن به اردوگاه كروبى، فرصت دیگرى مى طلبد اما آنچه در این مقال مد نظر است، تبعات حضور آنان در كنار كروبى بر گفتمان او و رویكردش در قبال دیگر جناح اردوگاه دوم خرداد است.
چهره هایى كه با هر انگیزه اى اطراف كروبى گرد آمده اند، در سال هاى گذشته ستاره هاى جبهه دوم خرداد در عرصه هاى مختلف سیاسى، مطبوعاتى، اقتصادى و فرهنگى به شمار آمده و بدنه اصلى جریان دوم خرداد، اصلاحات مورد نظر خود را با این چهره ها مى شناسد. فى الواقع این چهره ها تابلو و نماینده گفتمان اصلاحات نزد بدنه هوادار این گفتمان به شمار مى آیند. بدین ترتیب، در حلقه نخست كروبى اكنون كسانى قرار گرفته اند، كه اعضاى حزب اعتماد ملى را «روستایى» تلقى مى كنند و به همین دلیل دبیر كل حزب اعتماد ملى گفتمان و رویكرد خود را به تدریج به گونه اى سامان مى دهد كه نماینده مطالبات همان حلقه باشد.
دو پادشاه و یك اقلیم
كروبى سال ۱۳۸۸ با كروبى سال ۱۳۸۴ به لحاظ گفتمانى متفاوت است. او اكنون خواسته یا ناخواسته، به دلیل حضور عناصرى از «لایه صلب اصلاح طلبان» در اطراف خود، به جاى آن كه همچون چهار سال پیش، مطالبات اقتصادى طبقات پایین دست و محروم جامعه را نمایندگى كند، به تریبون مطالبات اجتماعى و سیاسى و فرهنگى طبقات متوسط به بالا تبدیل شده است.
اما در آن سوى ماجرا، میرحسین موسوى كه در آغاز فعالیت خود، چشم به آراى طبقات محروم و مستضعف و حتى بدنه اصولگرایان دوخته بود، اكنون و در میانه راه با واقعیت هاى دیگرى مواجه شده است. نخست وزیر دهه ۶۰ پس از چند ماه فعالیت دریافته است كه: اولاً، دل بستن به جدایى بدنه طیف ارزشى از احمدى نژاد و پیوستن به اردوگاه او بى مبناست. ثانیاً، به رغم همه تلاش ها و شعارها، طبقات پایین دست و محروم جامعه اقبال چندانى به میرحسین موسوى نشان نداده اند و بر اساس نظرسنجى هاى متعدد، همچنان احمدى نژاد را نماینده مطالبات خود تلقى مى كنند. ثالثاً، یاران و حامیان خاتمى كه اكنون اصلى ترین حلقه هواداران میرحسین را تشكیل مى دهند، روى خوشى به گفتمان سابق او نشان نداده و از او مى خواهند كه نماینده گفتمان اصلاحات و مطالبات طبقه متوسط باشد.
اكنون مى توان تصویر روشنى از نقطه اصطكاك دو جناح كروبى و موسوى ارائه كرد. هر دو جناح از دو مسیر متفاوت به یك سفره و پایگاه راى رسیده اند: راى كروبى از حدود ۵/۱ درصد به ۳ درصد در نظرسنجى ها ناشى از همین امر است. البته این افزایش راى كروبى، متقابلاً كاهش راى موسوى را به دنبال داشته است كه معناى آن، یورش كروبى به سبد راى موسوى است. هر چند این تغییر و تحولات آرا در اردوگاه اصلاح طلبان در برابر راى بالاى ۵۰ درصدى احمدى نژاد كه همچنان سیر صعودى دارد قابل قیاس نیست