با سلام
خب دیدم این موضوع خیلی جالبه و خیلی هم خوبه واسه همین اینو میزارم تا شما هم بخونید.
مدتی در کار ما تاخیر شد
مدعی در غیبت ما شیر شد
کاین منم طاووس علیین شده
با گل آقا لج شده همچین شده!
با دتا جمله سبیلش سوختیم
نطق او بسته دهانش دوختیم!
لا جرم در ما معایب یافته
آسمان با ریسمان دربافته
این ندانسته که این جاییم ما
در همه حالی گل آقاییم ما
چشم باز و گوش باز و این عمی
ادعا از او قضاوت با شما!
از خدا جوییم توفیق ادب
من , غضنفر ,شاغلام یا مش رجب
بی ادب اصلا ندارد هیچ حق
که نماید حرف حق را تق ولق!
من به هر جمعیتی نالا شدم
تا گل آقای همین دوران شدم
هر دومان خوردیم دود از یک چراغ
من شدم بلبل غضنفر شد کلاغ!
هر دو تا خوردیم از یک جا نمک
این رطب شد آن یکی خرما خرک!
ما نداریم از کسی این جا گله
کم نمی آید عقاب از چلچله
مثل باد سرد که برف آورد
مدعی ما را سر حرف آورد
ورنه ما که اهل دعوا نیستیم
یا اگر هستیم , حالا نیستیم!
ای که داری با خودت باروبنه
می زنی بی خود چرا بر ما تنه؟!
گر که می خواهی شوی مانند من
تن رها کن تا نخواهی پیرهن
تر مکن لب گر جهان شد پر ز آب
تا شود حرف تو هم حرف حساب
من چه گویم یک رگم هشیار نیست
مدعی بسیار هست و یار نیست
البته بگم من منظور داشتم با قرار دادن این شعر تا به بعضی ها نشون بدم ساکت شدن من نشانه مرگ من هست.
با تشکر آنلاکر