سلااااااااااام
هان؟؟؟؟
اینجا چه خبره؟؟؟
بازم این نیلووشقایق دست به یكی كردن و.......
خوشمان باشد،پس اون همه مدت،بالای سرما ازاین جور نقشه ها میكشیددیگه....
بالاخره قیدمدرسه رو زدیمو رفتیم پنجره ای بشیم واسه اینكه رو به امیدمردم واسه حل
مشكلاتشون باز بشه..
اونجا هم درباغ بهشت دیدیم،شهید دیدیم،وزیردیدیم،ویه چیزای دیگه كه خودتون باید
بریدببینید...
گرچه ما تبیانی بودیم امابرچسب هلال احمری بهمون زدن...اما بازهم دست ازتكاپوبرنداشتیم
واگه یه آدم خنده روی حوصله دار پیدا میكردیم به تبلیغات تبیان نیزمیپرداختیم...
توی سالن كنفرانس همه رو دانشجووكارمند اعلام كردن ومن رسما داشتم خودم رو مینداختم
بیرون...چون جزاین دسته ها نبودم اما اونقدرغلط انداز هستم كه همه خیال میكردن حداقل
لیسانس رو داشته باشم...
ومردم هم فكرمیكردن كه من كارمنداونجام....تا جایی كه یه آقاپسری كه احتمالاواسه وام
كارافرینی اومده بودن،ازم پرسیدن:
میبخشید خانم رفتم وزارت دارایی میگن ماده ی 120 باید 2/5 درصدش كم بشه،به
نظرتون اگه برم پیش خود رئیس جمهور هم همین رو میگن؟؟
من هم نگاهی كه همینطور ازش علم میبارید گفتم:بهتره بفرمایید اتاق بازرسی ریاست
جمهوری تا به كارتون رسیدگی كنن..
آخی...فكركرده بود من خیلی حالیم شد كه چی گفته...
الان كه برگشتم میگم ای داد دیدی میخواستم عكس بگیرم؟؟؟
ولی یادم رفت...دلم میخواست اینجا همون یه عكسی كه گرفتم رو بذارم اما به دلیل اینكه یه
بنده خدایی كه من شدیدا دلم میخواست كله اش رو بكنم هم داخلش هست ،نمیشه بذارمش...
راستی ما هم از ویو محروم نبودیمااااااااا....
از راست به خیابان پراز درخت فرایبورگ وازچپ به باغ بسیارزیبای راه وترابری...
منظره های زیباییداشتیم كه بارون وتگرگ زیباییش رودوچندان كرده بود...
راستش میدونید اینكه مردم برای ورود دست وپا میزدن ومن با نشون دادن
كارتم راحت میرفتم توخیلی عذابم میداد،ایشالا منو ببخشن
این كارت
خیلی خوش گذشت...واقعا لذت بخش بود...ممنونم ازآقای فهیمی كه این شرایط رو برای من
هم فراهم كردن كه در یه جای متفاوت حضور داشته باشم....
راستی امیدوارم همه ی اون آقا پسرایی كه همگی با وزارت دفاع كارداشتن واسه معافیت
سربازی،به خواسته شون برسن...
دیگه برم بازم میام...كلی از حرفام مونده..
در پناه حق