بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم
اما آنچه قرار بود ادامه داشته باشد
فرموده اید دفاع از ولایت فقیه در متون حضرات آیات عظام جوادی آملی و حسن زاده عاملی می باشد اول اینکه در بین علمای مطرح امروزی آیت الله مصباح را از قلم انداخته اید
دوم آیا نظریه ولایت فقیه ابتکار این حضرات بوده یا ایشان به نظرات علمای سلف واحادیث موجود در این زمینه احتجاج کرده اند که البته قطعا فرض دوم صحیح است"
در جواب دوستمون نام ایشان را گفته بودم .
ضمن اینکه این تاپیک موید بیانات ایشان است که هر آنچه بدیهی باشه زیاد نیازی به گفتن نداره .
دوم اینکه مراجعی که حوزه ی قم به عنوان مراجع تقلید معرفی کرده فکر میکنم اسم این عزیزان در بین آنها به عنوان اعلم نباشه .
سوم اینکه این عزیزان به عنوان اشخاصی که تحقیق و ملاک اصلیشان بر موارد فلسفی و کلامی هست ، شاید نشه آنها را در دایره سایر مراجع دانست .
در ابتدا شما موضع خود را مشخص کنیداز نظر شما ولایت فقیه را در حیطه مسائل فقهی می گنجد یا اعتقادی وکلامی ؟
دوم اینکه نام بسیاری از علما در زمره مراجع تقلید نبوده بسیاری از علما خودشان زیر بار مسئولیت سنگین مرجعیت نرفته اند ولی آیاشما می توانید به این دلیل امثال علامه طبا طبایی آیت الله بهاء الدینی علامه حسن زاده آملی و...از دایره استناد خارج کنید مگرشخصیت بی نظیری مثل حضرت آیت الله بهجت چندسال در بین مردم با عنوان مرجع شناخته می شدند ؟مرجعیت یک مسئولیت است که علمای اعلم دین یا آن را می پذیرند یا نمی پذیرند این حرف جدیدی است که چون فلان عالم مرجع نیست پس حرفش نفوذ ندارد که بنده آ ن را از شما والبته قبلا هم از هم فکران شما که همان مخالفان تدریس فلسفه در حوزه های علمیه هستند شنیده ام
گمان می کنم کلیت بحث علمی باشد نه تقلیدی که اگر تقلیدی بود جای بحث نداشت بحث بر سر شکیات نماز نیست تا ببینیم کدام یک از مراجع اعلم هستند وکدام یک اعلم نیستند
چهارم اینکه اگر هم به علمای سلف اقتدا کرده باشند ، بر علمایی بوده که ملاک و معیار عقلی و فکری آنها نیز بر اساس همان فلسفه وکلام بوده است
آیا استناداتشان تنها نظر علما بوده یا نه آیات وروایات هم مورد استناد قرارمی گرفته شما آیات وروایات مورد استناد را با چه دلایلی می خواهید رد کنید
" چهارم جنابعالی شخصیت بی بدیلی مثل امام خمینی رحمت الله علیه را که احیا گر نظریه ولایت فقیه بودند را از قلم انداخته اید که باز اگر نظر سایرین نبود وتنها نظر ایشان در مورد ولایت فقیه موجود بود باز هم نظر ایشان به تنهایی با توجه به جایگاه علمی ایشان در حوزه های علمیه برای تایید ولایت فقیه کافی بود
اگر به اول انقلاب نگاه کنید مخالفت علما و مراجع با حضرت امام ، کم نبوده است
امیدوارم منظورتان از مخالفت علما نظرات آیت الله کاظم شریعتمدار نباشد چون با بررسی مخالفت های ایشان در قبل از پیروزی انقلاب وبعد از آن متوجه می شویم که این مخالفت نه تنها بر مدارشریعت نبوده که متاسفانه بر مدار حمایت از سلطنت بوده است دلیل آن هم ارتباطات ایشان با دربار وآشوب های آذربایجان وکودتاگران کودتای نقاب (نوژه) در بعد از انقلاب است وجالب اینجاست که شما باز تاییدات علما ومراجع را در آن زمان نادیده گرفته اید همراهی آیات عظام اراکی وگلپایگانی با انقلاب از ابتدای آن تا آخرین لحظات حیاتشان وحمایت شخصیتهایی نظیر آیت الله شهید دستغیب آیت الله شهید اشرفی اصفهانی آیت الله شهید قاضی طبا طبایی و..چگونه توجیه می فرمایید حمایت مراجع فعلی از نظام ولایت فقیه را چگونه وبا چه دلیلی می خواهید رد کنید ؟شخصیتی نظیرمرحوم آیت الله فاضل لنکرانی تاییدات مرحوم حضرات آیتالله بهجت حمایت های آیت الله مکارم شیرازی؟ آیا ملاک نفکر همه ی این بزرگواران فلسفه وکلام است ؟
ولی حمایت مردم پشتوانه ی اصلی حرفهای امام خمینی بوده که به نظر من ملاک حکومت اسلامی ، مردم نیستند
حکومتی که پشتوانه مردمی نداشته باشد چگونه قرار است حکومت کند حکم دهد ومردم اجرا کنند ؟از موارد مبهم نظریات شما است که احتمالا در آینده تکمیل خواهد شد !!!! چون در جریان سقیفه هم مردم حمایت کننده ی اولی و دومی بودند
اولا در جریان سقیفه مردم حامی نبودند بلکه درقبال غصب خلافت سکوت کردند وسران سقیفه با مکر وحیله نیرنگ از مردم بیعت گرفتند ثانیا شما چرا آن روی سکه را نمی بینید اگرهمراهی مردم ملاک نبود چرامولی سکوت اختیار کردند ؟چرا دست به شمشیر نیردند مگر ایشان دلیل سکوتشان را حفظ اسلام ندانستند با قیام مسلحانه ایشان آیا غیر از آن بود که مردم کشته میشدند ؟وخطر ارتداد تازه مسلمانان وجو داشت یعنی همان مردمی که شما آنان را بی اهمیت وفاقد نقش در برپایی حکومت اسلامی می دانید ؟واینجا باز این سوال پیش می آید اگر مردم اهمیت ندارند چرابحث غیبت مطرح می شود واقعا در تفکر شما علت غیبت چیست؟
بینی وبین الله به نظر شما اگر مولی دست بر شمشیر می بردند پیروز میدان نبودند??? به نظرمن اگر حضرت قیام مسلحانه می کردند ریشه کودتاگران سقیفه کمتر از نیمروز کنده می شد اما گرفتن حکومت باشمشیر بر پیشانی تشیع می ماند
بنده همچنان منتظر سند شما در موردکلام حضرت امیردر مورد حکومت در نهج البلاغه هستم