به نام خدا
با سلام و تبریک عید الله الاکبر
تجلّای ازل بود و علی بود خدا بود و نبی بود و ولی بود
دوباره اشتیاق و التهابی به اقیانوس عالم منجلی بود
دوباره پرتوی از وحی تابید که اینک موعد اکمال دین است
حبیب من بگو بر جمله عالم علی زین پس امیرالمؤمنین است
سخن از ابتدای خلقت عشق سخن از پرسش روز الست است
سخن از قطره ای کز خم فروریخت وز آن قطره تمام خلق مست است
محمّد بر بلندی رفت و آن گاه علی شد بر فراز دست احمد
به اعلا صوت خود ابلاغ می کرد پیام روشنی از سوی ایزد
همه عالم پیامش را شنیدند علی را بر بلندی نیک دیدند
به اقرار زبان و دست و دل ها علی را سرور و مولا گزیدند
کنون بعد از هزار و چارصد سال خمی در قلب ما در جوشش افتاد
درون سینه هامان شد چراغان منادی از غدیر خم خبر داد
که هان عید غدیر از ره رسیده دوباره عید اکبر، عید حیدر
به گوش جان رسد اینک دوباره طنین صوت زیبای پیمبر
دوباره پرسش روز نخستین دوباره بیعت و پیمان دیرین
" بلی" " یا مصطفی عالم فدایت به کف بنهاده ایم این جان شیرین
علی جان دست ما دور است از تو ولی دل هایمان در بیعت توست
الهی پایمان در پیچ و خم ها نگردد در مسیر بیعتت سست
تویی مولای عالم یا علی جان تویی جان پیمبر، روح ایمان
تو مولای تمام کائناتی دلیل خلقتی بر کون و امکان
دل لرزان و این ایمان ارزان همه ارزانی آن شاه خوبان
اگرچه سخت بی مقدار و ناچیز کرم فرما و آن را برمگردان
دل ما و تولّایت علی جان سر ما مست و شیدایت علی جان
کنون جان بر کف و پا در رکابیم سر اندازیم بر پایت علی جان