.:::::::: بسم الله الرحمن الرحیم ::::::::.
سلام ![](http://www.tebyan.net/aspnet_client/fckeditor/editor/images/smiley/msn/53.gif)
آیه 195 سوره بقره: «و أنفقوا فى سبیل الله و لا تلقوا بایدیكم الى التهلكة و احسنوا ان الله یحب المحسنین»
ترجمه: «و در راه خدا، انفاق كنید! و (با ترك انفاق )، خود را به دست خود، به هلاكت نیفكنید! و نیكى كنید! كه خداوند، نیكوكاران را دوست مى دارد.»
نكته ها (برگرفته از تفسیر نمونه)
1) انفاق سبب پیشگیرى از هلاكت جامعه ها
در اینكه میان دو جمله و انفقوا فى سبیل الله و و لا تلقوا بایدیكم الى التهلكة ، آیا ارتباطى وجود دارد یا نه ، با توجه به اینكه تمام تعبیرات قرآن حساب شده است ، حتما میان این دو رابطهاى است و به نظر مى رسد رابطه این است اگر انفاق در مسیر جهاد و فى سبیل الله نكنید، خود را با دست خویش به هلاكت افكندهاید، بلكه مى توان مساله را از این فراتر برد و گفت:
این آیه گر چه در ذیل آیات جهاد آمده است ولى بیانگر یك حقیقت كلى و اجتماعى است و آن اینكه انفاق به طور كلى سبب نجات جامعه ها از مفاسد كشنده است ، زیرا هنگامى كه مساله انفاق به فراموشى سپرده شود، و ثروتها در دست گروهى معدود جمع گردد و در برابر آنان اكثریتى محروم و بینوا وجود داشته باشد دیرى نخواهد گذشت كه انفجار عظیمى در جامعه به وجود مى آید، كه نفوس و اموال ثروتمندان هم در آتش آن خواهد سوخت و از اینجا رابطه مساله انفاق و پیشگیرى از هلاكت روشن مى شود.
بنابراین انفاق ، قبل از آنكه به حال محرومان مفید باشد به نفع ثروتمندان است ، زیرا تعدیل ثروت حافظ ثروت است
امیر مومنان على (علیه السلام ) در یكى از كلمات قصارش به این حقیقت اشاره . فرموده ، مى گوید: حصنوا اموالكم بالزكاة : اموال خویش را با دادن زكات حفظ كنید.
و به تعبیر بعضى از مفسران ، خوددارى از انفاق فى سبیل الله هم سبب مرگ روح انسانى به خاطر بخل خواهد شد، و هم مرگ جامعه به خاطر عجز و ناتوانى ، مخصوصا در نظامى همچون نظام اسلام كه بر نیكو كارى بنا شده است.
2) سوء استفاده از مضمون آیه
همانگونه كه اشاره كردیم بعضى از عافیت طلبان براى فرار از جهاد فى سبیل الله به جمله و لا تلقوا بایدیكم الى التهلكة (با دست خویش ، خود را به هلاكت نیفكنید) چسبیده اند و رسوائى را به آنجا رسانیده كه قیام امام حسین (علیه السلام ) را در عاشورا كه سبب نجات و بقاى اسلام در برابر دشمنانى همچون بنى امیه شد، مصداق این آیه شمرده اند، غافل از اینكه اگر این باب گشوده شود، جهاد به كلى باید تعطیل گردد، اصولا تهلكه با شهادت دو مفهوم متباین دارد، تهلكه به معنى مرگ بیدلیل است در حالى كه شهادت قربانى شدن در راه هدف و نایل گشتن به
حیات جاویدان است.
باید به این حقیقت توجه داشت كه جان انسان ، ارزشمندترین سرمایه وجود او نیست ، ما حقایقى با ارزشتر از جان داریم ، ایمان به خدا، آیین اسلام ، حفظ قرآن و اهداف مقدس آن ، بلكه حفظ حیثیت و آبروى جامعه اسلامى ، اینها اهدافى والاتر از جان انسان است كه قربان شدن در راه آن هلاكت نیست ، و هرگز از آن نهى نشده.
در حدیثى مى خوانیم كه : گروهى از مسلمانان براى جهاد به قسطنطنیه رفته بودند یكى از مردان شجاع حمله به لشكر روم كرد و داخل در صفوف آنها شد یكى از حاضران گفت : القى بیدیه الى التهلكة : خود را با دو دست خویش به هلاكت انداخت اینجا بود كه ابو ایوب انصارى برخاست و فریاد زد:
اى مردم ! چرا این آیه را بد تفسیر و تاویل مى كنید؟ این آیه درباره ما طایفه انصار نازل شد، هنگامى كه خداوند دینش را عزت داد و یاورانش فزونى گرفتند بعضى از ما به دیگرى مخفیانه به گونهاى كه پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) نشنود، چنین گفتند كه اموال ما از دست رفت ، و خداوند اسلام را عزیز و یارانش را زیاد كرد، ما اگر در مدینه بمانیم به اموال از دست رفته خود برسیم بهتر است ، آیه فوق بر پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) نازل شد و به ما فرمود: انفاق در راه خدا كنید و خویشتن را به هلاكت نیفكنید و منظور از هلاكت ، اقامت در مدینه براى اصلاح اموال و ترك جهاد بود.
3) منظور از احسان چیست؟
احسان معمولا به معنى نیكو كارى تفسیر مى شود، ولى گاه معنى وسیعترى براى آن ذكر شده ، و آن هر گونه عمل صالح ، بلكه انگیزه هاى عمل صالح است چنانكه در حدیثى از پیامبر اكرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) مى خوانیم كه در تفسیر احسان فرمود: ان تعبد الله كانك تراه فان لم تكن تراه فانه یراك : احسان آن است كه خدا را آن چنان پرستش كنى كه گوئى او را مى بینى و اگر تو او را نمى بینى او تو را مى بیند.
بدیهى است هنگامى كه انسان ، چنان ایمان به خدا داشته باشد كه گوئى او را مى بیند و او را در همه حال حاضر و ناظر بداند به سراغ اعمال صالح میرود، و از هر گونه گناه و معصیت خوددارى مى نماید.
.:::::::: жالهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم ж::::::::.